news-background
news-background

پیشنهاد هفتگی30نما؛ فیلم یازدهم: The Turin Horse

نام فیلم : The Turin Horse (اسب تورین)

کارگردان : بلا تار و آگنس هرانیتزکی

ژانر : درام/ فلسفی / روانشناسانه

محصول : 2011 مجارستان

بازیگران : یانوس درژی ، اریکا بک و میهالی رادای

برای ورود به صفحه ی دانلود فیلم کلیک کنید

بلا تار بدون شک یکی از کارگردان های خوش شانس تاریخ سینماست. خوش شانس از این جهت که وی از همان کودکی روح و روان خود را عجین شده با سینما می دید. این شخص در خانواده ای متولد شد که هم پدر و هم مادر در سینما کار می کردند. پدر این شخص طراح صحنه و مادرش متن رسان صنعت فیلم و تئاتر بوده اند. در همین خانواده بود که انگیزه های اولیه ی تار برای تبدیل شدن به یکی از برجسته ترین فیلم سازان معاصر شکل گرفت. از دورانی که او کار خود را آغاز نمود سال های بسیاری می گذرد و اکنون این کارگردان در 62 سالگی خود به سر می برد. سینمای تار به مانند تجربه کردن یک زندگی بسیار مرموز است. او در فیلم های خود زندگی می کند. سینما خانه ی اوست و اجزای فیلم هایش به مانند خانواده ی وی می باشند. بسیاری سینمای تار را تاثیر پذیرفته از سینمای «تارکوفسکی» می دانند. این قیاس تا حدودی صحیح است. سینمای هر دوی این افراد را وقتی نگاه می کنیم متوجه ی شباهت هایی می شویم. شاید عمده ترین شباهت سینمای این دو کارگردان بزرگ میل به ساخت فیلم های مفهوم گرایانه شان باشد. بلاتار گویا ساخته شده تا در عصری که بلاک باستر ها برای خیلی ها مبنای فیلم سازی و داستان سرایی به حساب می آیند تابو شکنی کند. او در سال 2011 آخرین فیلم خود را می سازد که اثری سیاه و سفید است. شاخصه ای که شاید مطابق با سلیقه ی امروزی بیش از نیمی از دنبال کنندگان سینما نیز نباشد ولی بلا تار به این مسائل اهمیتی نمی دهد. او سینما را در ابتدا برای تجلی بخشیدن به رسالتش دنبال می کند و در مرحله ی بعد نیم نگاهی به ارضای نیاز های مردم از سینما دارد. بسیاری از کارگردان های امروزی چه بخواهند چه نخواهند به نحوی دنباله روی سینمای بلا تار هستند. اگر کارگردان تازه به دوران رسیده ای باشید و هدف تان پرداختن به معانی و مفهوم های ریز و درشت زندگانیست به ناچار مجبورید تا سینمای بزرگانی چون برگمان، تارکوفسکی، ژان لوک گدار و... را مطالعه کرده و مورد بررسی قرار دهید، ولی وقتی در تاریخ به پیش می آیید دایره ی جست و جوی شما محدود تر می شود چرا که با تغییر کردن سلیقه ی مردم و گرایش به سینمای به اصطلاح پاپ کورنی، دیگر جایی برای برگمان ها، تارکوفسکی ها و ژان لوک گدار ها نیست و کارگردانی چون بلا تار که هم چنان در سبک های مشابه آنان فیلم می سازد در حاشیه قرار می گیرد. با این حال اما هستند کسانی که سینمای معناگرای این چنین را دنبال کنند، ولی سوالی که به هنگام تماشای آثار تار در ذهن مخاطب شکل می گیرد این است که کارگردان به دنبال معنا و مفهوم زندگانی است یا آن را بی معنی و پوچ می داند؟

در چنین آشفته بازاری است که یک کارگردان مجارستانی یکه و تنها بر می خیزد و پرچم رسالت سینما را در دست می گیرد. اگر در عصر معاصر بلا تار را پیامبر و هادی سینمای جهان به معنای اصیل آن بنامیم سخن به گزاف نگفته ایم. این امر نشان می دهد که سینما وابسته به کشور یا نقطه ی جغرافیایی خاصی نیست. هنر هر کجا که باشد ارزشمند و قابل احترام بوده و هست. با رجوع به فیلموگرافی این کارگردان می بینیم که آثار قابل تامل بسیاری در کارنامه اش به چشم می خورند. از جمله ی این آثار می توان به «آشیانه ی خانوادگی»، «سالنمای خزان»، «هارمونی های ورکمایستر» و «تانگوی شیطان» اشاره کرد که فیلم تانگوی شیطان چیزی حدود 450 دقیقه است و این بدان معناست که برای اتمام فیلم مجبورید بیش از هفت ساعت به تماشای آن بنشینید.

چنین کارگردانی با این پیشینه ی محکم و سفت و سخت در سال 2011  به همراه همسر خود دست به ساخت اثری به نام «اسب تورین» می برد. همگان فیلسوف و نظریه پرداز آلمانی، نیچه را می شناسند. در خلاصه داستان فیلم می خوانیم که در یکی از روز های ماه ژانویه ی سال 1989 فیلسوف آلمانی در خیابان های شهر تورین به پیاده روی مشغول است. او در بین راه پیر مردی را می بیند که برای حرکت دادن اسب چموش خود دست به شلاق می برد و حیوان را تا حد مرگ می زند. نیچه از دیدن این صحنه بر افروخته می شود و گریان به سمت اسب می رود و با در آغوش کشیدن اسب لحظاتی را غرق در گریه می شود. او را به خانه اش می برند و نیچه بعد از دو روز سکوت، لب به سخن می گشاید که : مادر ، من یک دیوانه ام!

فیلم اسب تورین داستان پیر مرد شلاق به دست ماجرای بالا را روایت می کند. اثری به غایت تاریک و سرد که از ابتدا تا انتهای آن حتی یک صفت خوب را نمی توان در جهان فیلم یافت. هوای سرد، لباس های مندرس، چهره های در هم ، زندگی فلاکت بار، باد هایی که بی امان می وزند، اسبی که حرکت نمی کند، غذای تکراری، چاهی بدون آب، آسمانی بدون خورشید، خانه ای بدون امید واقع در ناکجا آباد، پنجره ای بدون منظره، دریغ از یک رهگذر و موسیقی متنی بی رحم.

سکانس اولیه ی فیلم چیزی حدود 7 دقیقه به طول می انجامد و به قدری سنگین و با ابهت فیلم برداری شده که تا به انتهای فیلم شما تحت تاثیر این سکانس قرار خواهید گرفت. با تماشای همین هفت دقیقه است که عزم تان را جزم می کنید و امیدوارید که فیلم شما را به گوشه ی رینگ برده و با بی رحمی تمام مشت هایش را به سمت تان روانه سازد. در نگاه نخست چنین اتفاقی نمی افتد و شاید بسیاری از افرادی که فیلم را تا انتها تماشا می کنند آن را اثری سخیف و به درد نخور بنامند ولی لازمه ی رسیدن به شناختی کامل از این فیلم آن است که فیلم را بدون وقفه و با تمرکز بسیار تماشا کنید. درون مایه ی فیلم را لو نمی دهیم و قضاوت درباره ی چیزی که می بینید را به خود تان می سپاریم.

درست به مانند دیگر آثار بلا تار، فیلم مذکور نیز از لانگ شات ها و پلان های طولانی بهره می برد. شاید در تمام مدت زمان دو ساعت و نیمه ی فیلم در مجموع 10 دقیقه دیالوگ به گوش تان برسد و با توجه به ژانری که برای اثر ذکر کرده ایم بدون شک متوجه می شوید که این ده دقیقه دیالوگ هم خرج پرداختن به گوشه ای از فلسفه و انسان شناسی شده است. بلا تار با ساخت این فیلم نشان می دهد که تا چه اندازه بر صدا و موسیقی چیره دارد و می داند که چه موقع باید و چه موقع نباید از آن ها استفاده کرد. این فیلم برای افرادی که سینما را به چشم منبعی الهام بخش برای تفکر درباره ی جایگاه شان در عالم دنبال می کنند اثری بسیار ممتاز و برازنده است. بدون شک اگر جزو چنین افرادی باشید در تمام فیلم به دنبال سرنخ های ریز و درشت برای مطرح کردن سوال از خودتان خواهید بود. این که تا چه حد با چیزی که دیده اید موافق یا مخالفید. آیا زندگی تان به مانند اسب تورین روایت می شود؟ و اما اگر حوصله ی سکانس های به هم پیوسته ی طولانی و یا به قول خیلی ها ملال آور را ندارید پیشنهاد این هفته ی 30نما را نادیده بگیرید.

دیالوگ ماندگار :

  • ندارد !

پیشنهادات هفتگی 30نما :

فیلم اول: Cinema Paradiso

فیلم دوم : Persona

فیلم سوم:12Angry Men

فیلم چهارم:The Conformist

فیلم پنجم: Dogtooth

فیلم ششم: The 400 Blows

فیلم هفتم : Memories of Murder

فیلم هشتم : Papillon

فیلم نهم : Nostalghia

فیلم دهم: Sunset Boulevard

 

دیدگاه‌ها

برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید