رونمایی از آدار و مسئلهی شر.
اپیزود چهارم ارباب حلقهها: حلقههای قدرت (The Lord of the Rings: The Rings of Power) اینبار با سکانسهای درهم تنیده از قلمروهای مختلف سرزمین میانی را به تصویر میکشد و در این آشکارگی از وجودی پردهبرداری میکند که همه بیتاب دیدار اوییم: آدار. چهار خط داستانی اصلی این اپیزود از قرار زیر است:
لاگلاین ۱: میریل، ملکهی نومنور، از کابوسی بیدار میشود و در بیداری گویی در ادامهی همان کابوس با وحشت از دست رفتن نومنور و آیندهی جزیرهاش روبهرو میشود. رویارویی با گلادریل و عواقب از دست دادن دوستی الفها موجب میشود تا میریل با تردید بسیار تصمیمی بزرگ بگیرد...
لاگلاین ۲: دورین چهارم، شهزادهی خزد-دوم (Khazad-dûm)، مشعوف از یافتن معدنی است که میتوان از آن سنگهایی سبک و مقاوم استخراج کرد. دورین سعی دارد تا الروند را دست به سر کند ولی در ادامه و با وقوع اتفاقاتی چشم از این خواسته میپوشد و تصمیم میگیرد تا به لیندون سفر کند...
لاگلاین ۳: آدار با چهرهای نیمسوخته و صدایی محزون و نگاهی غمبار آروندیر را به پناهگاه جنوبیها میفرستد تا متحدانی بیابد و حسرت و ناکامی شکستش را جبران کند. در میان مردمان پناهگاه اختلاف افتاده است و برای سیر کردن خود به جان هم افتادهاند...
گسترش داستان با اختلافهای درونی میان متحدان الفها و زوال اخلاق در میانشان نشان داده میشود. مردمان نومنور از حکمرانی و سلطهی الفها ناخشنودند و میریل با گوی جادوییاش، هفتسنگ بینایی (پلانتیر)، به گلادریل نشان میدهد که آیندهی نومنور چهقدر میتواند به ویران نزدیک باشد. از سوی دیگر، دورین چهارم سعی میکند تا رازهایش را از الروند پنهان کند و از همسرش، دوریس، میخواهد تا به الروند دروغ بگوید. در پناهگاه تئو با دوستش به ویرانشهری نزدیک میرود تا خوارباری جمع کنند و در راه دوستش او را تنها میگذارد و به پناهگاه بازمیگردد. و اما در قلمرو اورکها، آدار، پدر اعظم، با شمشیری در دست اورکی زخمی را نوازش میکند و برای درد نکشیدن بیش از این با خنجر او را میکشد و با چهرهای محزون و صدایی آرام اورکها را مخاطب قرار میدهد.
این گفتهها پیشدرآمد مسئلهای است که با سپیدخوانی داستان آشکار خواهد شد و دیالوگ میریل به گلادریل جملهی نمادین آن است: اعتماد اتحاد میآورد، گلادریل. اپیزود چهارم ارباب حلقهها: حلقههای قدرت بر مسئلهی اخلاق به عنوان امر سیاسی صورتبندی شده است. درک معنای سیاسی دوستی و اهمیت اعتماد کلیدواژهی این قسمت است. به تعبیر هانا آرنت در عصر ظلمت روابط انسانی کمرنگ و بدرنگ میشوند و معنایی شخصی و خصوصی پیدا میکنند، درحالیکه تنها عنصر نجاتبخش عبور روابط از محدودهی تنگ شخصی و تبدیل آن به امر سیاسی است. مثلاً دوستی یک رابطهی اختیاری و درددل کردن دو دوست نیست، بلکه رویکردی است الزامی و ضروری که ایجادکنندهی جمع به معنای جامعه است. گلادریل و میریل به هرزگی رمانتیک روابط شخصی پا نمیدهند و از این واژه و اعتماد کردن به هم و اهمیت یکدلی در راستای رسیدن به هدفی دیگر استفاده میکنند. هدفی که برای آنکه قلمروهایی از همگسیخته را با هم متحد کند باید از خود شروع کند.
بههرحال، آنچه تماشاگر را با داستان همدل میکند لذت تراژیکی است که آرنت در تحلیل لسینگ به کار گرفته است و آن نه شفقت و ترحم و ترس و به تعبیر ارسطو کاتارسیس است که تماشاگر را مشتاق دیدن میکند، بلکه خشم و برانگیختن خشمی است که گلادریل، میریل، آروندیر و... آشکار کردهاند. این خشم مقابل شر آنچنان خوشایند است که تماشاگر را بیتابش میکند. در جهانی که قانونهای منع خشونت تنها برای مردم عادی نوشته میشوند، این برهنگی قساوتگونهی خشونت و سرتاپا خشم بودن است که شر را عریان و باطل و کریه نشان میدهد.
مفقود بودن قانونی خشونت در عصر قانون و میل به آشکارگی خشم در برابر شر تماشاگر را به تماشای قهرمانانی فرامیخواند که هویت آنتاگونیستها را افشا میکنند. به قول آرنت در مقالهی راجعبه لسینگ: « خشم جزء احساسات خوشایند قلمداد شده است ولی امید همراه ترس شر انگاشته شده است.» و به ببینده میگوید که ترس کنش را محال میکند و این دیالوگ ابتدایی یادآور همین موضوع است: زیرکی خصلت آدمهایی است که زیادی بلندپرواز نیستند. چرا که امید همراه ترس بستن چشمان است به امید نبودن بیداد و این همدستی آشکار با شر و پیمان اخوتی نامرئی با سلطهی هیولاهاست. و پرسشی که با آن مواجه خواهیم شد این است: آیا تنها با حضور شر است که بیداری و اتحاد و در پی آن اخلاق شکل میگیرد؟ چالشی که در لایههای زیرین داستان ارباب حلقهها نهفته است نیز با این مسئله درگیر است.
سمیرا شهبازی
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید
vahidraeisi2311
vahidraeisi2311
۱۳ مهر ۱۴۰۱ ۰۲:۱۰
واقعا این یکی سریش گند زده ب تصورم نسبت ب ارباب حلقه های قبلی، اونا کجا و این فصل خیلی خیلی ضعیف و بی محتوا نمیدونم میگن پر هزینه بوده دقیقا صرف چی کردن متاسفم براشون
۱
۱
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
nichoqu
nichoqu
۳۱ شهریور ۱۴۰۱ ۰۱:۵۲
این قسمت واقعا ضعیف بود. باورم نمیشه. برخی سکانسها رو انگار ایرج ملکی کارگردانی کرده بود. من واقعا انتظار بزرگی ندارم ولی قسمت ۴ واقعا احساس کردم داره به شعورم توهین میشه. نمیدونم من سخت گیر شدم یا واقعا ضعیف بود. کلا سریال ضعیفه ولی قسمت ۴ اصن دیگه خیلی بد بود. هرچی جلوه های ویژه خفنه، روایت داستان و بازیگرا افتضاحن
Frodo
Frodo
۵ مهر ۱۴۰۱ ۰۱:۵۳
ضعیف چیه ، آشغاله رسما ، مخاطب را احمق و کودن فرض کردن، سخت گیری نیاز نیست با هر متر و معیاری این اثر زباله است ، تمام
۳
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
۵
۲
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ