news-background
news-background

عشق واقعی را نمی‌توان پنهان کرد؛ نقد فیلم «همه می‌دانند»

همه‌ی اعضای خانواده شرایط را فراهم کرده‌اند تا مراسم عروسی به بهترین شکل برگزار شود. «لورا» نیز به همراه دو فرزندش از شهر «بوینس‌آیرس» به زادگاهش که نزدیک «مادرید» است برگشته تا در جشن خواهرش حضور داشته باشد. اما اوضاع بر وفق مراد جلو نمی‌رود و با وقوع یک حادثه‌ی ناگوار در شب مراسم، بسیاری از خاطرات و اسرار گذشته، بر سر زبانها می‌افتد.

شروع فیلم به گونه‌ای است که سعی دارد ما را با کاراکترهای مختلف آشنا کند. با اینکه تعداد آنها زیاد است اما در عین ناباوری و کاملا استادانه این شناخت به‌وجود می‌آید و تا قبل از شروع مراسم عروسی، اطلاعات اولیه در مورد هر شخصیت به ما داده می‌شود. این اطلاعات یا از طریق دیالوگ(هیچکدام از دیالوگها برای پر کردن مدت زمان فیلم نبوده و به مسائل حاشیه‌ای که به داستان اصلی بی‌ارتباط باشد نمی‌پردازد) و یا به صورت تصویری و با نشان دادن رفتار آدمها منتقل می‌شود. برای مثال «لورا» سالها دور از خانواده بوده و برای مناسبت‌های خانوادگی ارزش زیادی قائل است. دخترش «ایرِنه» پر از شور و هیجان نوجوانی‌ست و از انجام کارهای هیجان‌انگیز و حتی خطرناک، واهمه‌ای ندارد. «پاکو» فردی زحمت‌کش است و در یک تاکستان کار می‌کند و محصولات باغ خود را به شراب تبدیل کرده و می‌فروشد. «فرناندو» و همسرش از شرایط کاری راضی نیستند و نزدیک به 2 سال است با درآمدی که دارند فقط می‌توانند اقساط خود را پرداخت نمایند. به این ترتیب هر آنچه که برای وارد شدن شما(به عنوان مخاطب) به جو داستان و همراهی با کاراکترهای مختلف لازم است، به سادگی در اختیارتان قرار می‌گیرد.

روابط بین شخصیت‌های داستان، به شدت انسانی و کاملا باورپذیر است. انسانی نه از این لحاظ که همگی صمیمی بوده و هیچ کدورتی بین‌شان وجود ندارد بلکه به این معنی که در ورای هر رفتاری یک انگیزه و دلیل محکم وجود دارد. گرچه این روابط، بدون بازی‌های بسیار خوب از طرف تیم بازیگری به این سادگی تحقق نمی‌یافت. زمانیکه «پاکو» در اولین دیدارش با «لورا» و «ایرِنه» عکس‌العمل بسیار صمیمی از خود نشان می‌دهد، شما ناخودآگاه به این فکر می‌کنید که در گذشته‌ی آنها، داستانی وجود دارد که باعث این صمیمیت شده و با جلو رفتن فیلم، متوجه می‌شوید که احساستان نابجا نبوده است. در چند سال اخیر شاهد افول «خاویر باردم» بوده‌ایم و او در فیلم «مادر» یکی از ضعیف‌ترین نقش‌آفرینی‌های خود را تجربه کرد، اما در اینجا همانند گذشته، در اوج قرار دارد و به بهترین شکل ممکن به ایفای نقش خود می‌پردازد. کافیست به سکانس مشاجره درباره‌ی زمینی که «پابلو» صاحب آن است دقت کنید و رفتارهای او را در برابر صحبتهای آنتونیو(پدر لورا) و ماریانا(همسر فرناندو) زیر نظر بگیرید تا متوجه شوید این بازیگر، تا چه اندازه در نمایش احساسات دورنی کاراکتر و انتقال آن به شما موفق عمل می‌کند. پنه لوپه کروز(در نقش لورا) و اِدوارد فرناندز(در نقش فرناندو) نیز پا به پای «باردِم» پیش می‌روند اما نقش «اصغر فرهادی» را در این اجراها، نباید نادیده گرفت. با توجه به پشت‌صحنه‌هایی که از فیلمهای او منتشر شده است، به وضوح می‌بینیم که از مِتد مشخصی برای این امر استفاده کرده و تلاش می‌کند هنرپیشه‌ها، بازی‌های طبیعی و واقعی از خود به نمایش بگذارند. پس همانطور که در اکثر فیلمهای او تا به امروز شاهد نقش‌آفرینی‌های یکدست و باورپذیر بوده‌ایم در این فیلم نیز، این موضوع بارز است. با توجه به اینکه این بار هنرپیشه‌های او ایرانی نیستند و نمی‌تواند به راحتی با آنها مکالمه داشته باشد، باید برای رسیدن به این سطح از ایفای نقش به او تبریک گفت.

به نظر من لحظاتی که در یک فیلم سینمایی توسط کاراکترها تجربه می‌شود باید با مخاطب نیز به اشتراک گذاشته شود و احساسات آنها، نزدیک به احساسی باشد که مخاطب فیلم دریافت می‌کند. برای مثال اگر در صحنه‌ای از یک فیلم یک نفر مشغول نواختن پیانو است و در همان لحظه، فرد دیگری در حال گوش دادن به آن بوده و از آن لذت می‌برد، شما نیز باید از موسیقی مورد نظر، لذت ببرید تا بتوانید با کاراکتر، همزادپنداری کرده و خود را جدا از فیلم احساس نکنید. در فیلم «همه می‌دانند» این قضیه‌ی مهم و اساسی، کاملا رعایت شده و شخصیت‌های مختلف فیلم در تجربه‌ی احساسات مختلف، تنها نیستند و شما نیز همراه آنها در سکانس‌های مختلف، حضور پررنگی دارید. از شوخی‌های آدمها گرفته تا ترانه‌ای که در مراسم عروسی اجرا می‌شود و در ادامه، مواردی که جزء ندانسته‌های شما و یکی از کاراکترهای فیلم است، همگی نمونه‌ای بارز در همین راستا می‌باشند. پس در هر موقعیت داستانی، چیزی وجود دارد که باعث شود شما به عنوان مخاطب، خود را در جایگاه شخص مورد نظر(در فیلم) گذاشته و از زاویه دید او به اتفاقات، نگاه کنید.

«اصغر فرهادی» یک نویسنده‌ی بسیار خوب و کاملا حرفه‌ای است که مفهوم «درام» را به معنی واقعی کلمه، دریافت کرده و به کار می‌گیرد. یکی از موتورهای اصلی داستانهای او، واقعیتی به نام «دروغ» است که عامل بسیار قوی در پیشبرد فیلمهایش می‌باشد. جالب اینجاست که در این فیلم، به هیچ عنوان شاهد استفاده از این مقوله نیستیم ولی همچنان، داستان کشش بسیار بالایی برای ادامه دارد. قضاوت درباره‌ی انسانها و بررسی دقیق رفتارهایشان(مانند فیلمهای قبلی فرهادی) در این فیلم، بسیار بارزتر بوده و این بار سهم شما به عنوان مخاطب در این زمینه، پررنگ‌تر از کاراکترهای فیلم است. به طوریکه آنها در لحظات معدودی این عمل را انجام می‌دهند ولی ذهن شما همواره در حال تجزیه و تحلیل اتفاقات مختلف و روابط بین آدمهاست و با دریافت اطلاعات جدید از طرف یکی از کاراکترها، وسعت و شدت بیشتری به خود می‌گیرد. در همین راستا، ای کاش تنها سکانسی که معمای اصلی را فاش می‌کند نیز از فیلم حذف می‌شد؛ تاکید روی کفش‌های گِلی(که دو بار اتفاق می‌افتد) کافی بود تا هم ما به قضیه پی ببریم و هم اینکه معمای اصلی همچنان به حالت پوشیده باقی بماند.

تیتراژ ابتداییِ فیلم در نوع خود تامل‌برانگیز و جالب است. برای اینکه قسمتهایی از داستان برایتان بازگو نشود، فقط به این نکته اشاره می‌کنم که «زمان»، عدد 5(قسمتی از ساعت که شکسته است) و کبوتری که نمی‌تواند از آن سوراخ عبور کند و همانجا مانده و می‌میرد، و همینطور در جایی که یک پرنده، مدفوع خود را روی لباس «پاکو» می‌اندازد، و «لورا» به داستان لک‌لک‌ها(که نماد مهاجر و مهاجرت هستند) اشاره می‌کند را در نظر داشته باشید تا وقتی فیلم تمام شد، متوجه شوید هدف از تیتراژ و صحنه‌ی مورد نظر چه چیزی بوده است. «همه می‌دانند» فاقد لایه‌های اجتماعی نیست و به خوبی توانسته دغدغه‌های قشر فئودال و قشر کارگر را به تصویر کشیده و رفتار آنها را به صورت عملی مورد بررسی قرار دهد. دیدگاهی که درباره‌ی مذهب و کاراکتر آلخاندرو(که فردی مذهبی است) در گوشه‌ای از فیلم اشاره می‌شود نیز در نوع خود جالب بوده و مقایسه‌ی بسیار خوبی بین آنچه که در ظاهر دیده می‌شود و چیزی که در واقعیت وجود دارد، می‌باشد. در نهایت به نظر من، «همه می‌دانند» در کنار «شهر زیبا»، «چهارشنبه‌سوری»، «درباره‌ی الی» و «جدایی نادر از سیمین» قرار می‌گیرد و جز فیلمهای ارزشمند «اصغر فرهادی» محسوب می‌شود.

جاوید مجلل

امتیاز: 79

جهت ورود به صفحه‌ی دانلود کلیک کنید

دیدگاه‌ها

برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید
۲۵ آذر ۱۳۹۷ ۱۶:۴۹

اینی که شما نوشتی اسمش نقد نیست بیشتر یه تعریف درپیتی از فیلم، چرا سعی دارین بگین اصغر فرهادی هر فیلمی میسازه شاهکاره ، چرا انقدر شما مردم ایران بت سازین ، از هر قشری سیاسی یا هنری فقط بت میسازین. آقا این فیلم بسیار فیلم معمولی بود و کسل کننده و بیخود ، انقدر الکی ازش تعریف نکنید فرهادی هم مثل هر هنرمند یا کارگردانی فیلم بد تو کارنامه اش داره . انقدر بت نسازید.

نمایش اسپویل
۲۵ آذر ۱۳۹۷ ۰۹:۱۰

قسمت پایانی نقدتون که به ساعت 5 و لک لک ها و مدفوع پرنده اشاره می کنه رو میتونین یه توضیح بدین . من کامل متوجه نشدم

نمایش اسپویل
۲۹ آذر ۱۳۹۷ ۱۰:۲۲

جالب بود . ممنون

نمایش اسپویل
۲۸ آذر ۱۳۹۷ ۲۳:۱۵

برای اینکه داستان اصلی اسپویل نشه، اینجا مینویسم براتون. از اونجاییکه ما در پایان فیلم متوجه میشیم، پدر واقعیه «ایرنه»، «پاکو» هست، پس خانواده‌شون میشه 5 نفری(4 نفر + پاکو)، عدد 5 روی ساعت شکسته ولی کبوتر نمیتونه از اونجا در بره و میمونه همونجا و میمیره. جاییکه ایرنه و پسره میرن بالا، ایرنه کبوتر مرده رو برمیداره و شوخی میکنه باهاش رو سر پسره. این کبوتر نماد «پاکو» هست که در طول زمان گرفتار عشقی که به «لورا» داره شده و همونجا میمونه و میمیره. مثل داستان که تا آخر میبینیم پای بند به عشقشه و همه زندگیشو به خاطرش فدا میکنه. اونجایی که به لک لک ها اشاره میشه، از اونجاییکه لک لک نماد مهاجر و مهاجرت هست و هر جا بره، برمیگرده به خونه ی خودش، اینم میشه نماد «لورا» که با مهاجرتش به آرژانتین و ترک «پاکو» به اصطلاح رید به زندگی اون. امیدوارم توضیحات واضح بوده باشه.

نمایش اسپویل
۱۵ آذر ۱۳۹۷ ۱۵:۲۳

واقعا متن خیلی خیلی بدی بود. حتی یک جمله درست هم توش نبود. به یک نمونه اشاره میکنم، فکر کنم همین کافیه. "«همه می‌دانند» فاقد لایه‌های اجتماعی نیست و به خوبی توانسته دغدغه‌های قشر فئودال و قشر کارگر را به تصویر کشیده و رفتار آنها را به صورت عملی مورد بررسی قرار دهد." جاااااااااااااااااااااااااااان؟ الان چجوری اینو برداشت کردین! به خوبی دغدغه های قشر کارگر رو نشون داده!!!!!!!!!!!!!! اینی که گفتین واسه کدوم فیلم بود؟ هرکسی با دیدن اون جمله سکته کنه من بهش حق میدم.

نمایش اسپویل
۲۱ آذر ۱۳۹۷ ۲۰:۵۴

مشکل اینجاست که هرکسی با هر سوادی اسم متنشو میذاره "نقد"

نمایش اسپویل
۱۵ آذر ۱۳۹۷ ۰۴:۵۱

سلام مرسی بابت نقد میشه برای نوری بیلگه جیلان نیز نقد کنید من اونو بیشتر پسندیدم

نمایش اسپویل
۱۴ آذر ۱۳۹۷ ۱۸:۳۰

ممنون عالی بود

نمایش اسپویل
بیشتر