۱۴۰۱ شهریور ۱۴ ۲۱:۱۱ خیلی کم پیش میاد نظری درباره کارها ثبت کنم ولی با اثر غریبی طرفیم. بعد مدتهای مدیدی یک کار تلویزیونی، تو این دوران رخوت زده اما به ظاهر پر زرق و برق، چشمم رو به خودش گرفت و حقیقتا با تمام دقت مجذوبم کرد. مساله فقط درباره اورجینالیته بودن ایده اولیه نیست؛ بارها و بارها تو تاریخ سینما و تخلیط ژانری داکیودرام یا ماکیومنتری و... دیدیم چطور واقعیت برساخته اثر و جهان شمولش زیر سوال میره با واقعیت عین به نوعی؛ اما اینطور آگاهانه مداوما شکست و شکست و شکست فضای حقیقی به واسطه بدعت ابتداییش که همون قرار بر \"تمرین\" باشه سوالات زیادی رو پیرامون زندگی خودمون تو روزگار پسابازنمایی یا مابعد سینما ایجاد میکنه. اساسا واقعیت چیه؟ واقعیت برخورنده ما در روزمره چطور ما رو میسازه؟ اگه همهی آنچه که تا یه کم قبل واقعیت لحظه میدونستیم با تکرار دوباره و بازسازی برساخت بشه، چه نقشی به خودش میگیره؟ اساس این زندگی هم بنا بر نوعی بازسازی عظیم و تکرارشوندهست بیآنکه توجهی به آن کنیم؟
۱۴۰۱ شهریور ۱۳ ۲۳:۵۰ تفکر فاشیستی، میتونه بقل گوش هر فردی تو هرجایی باشه؛ نیاز نیست رسما عضو kkk بود یا افراطیهای راست اروپایی!