news-background
news-background

مصاحبه با بازیگر «Game of Thrones» پیرامون فصل هفتم و اپیزود نهایی آن-بخش سوم

بعد از مصاحبه با دو بازیگر محبوب سریال «Game of Thrones» یعنی «لیام کانینگهام» و «آیدن گیلن» این بار نوبت به بازیگر دیگر این سریال یعنی «کریستوفر هیویو» رسید. بعد از مرگ شوکه کننده ی شخصیت «پیتر بیلیش» سوال دیگری که برای مخاطبان این سریال پیش آمد درباره ی فرجام دو شخصیت محبوب دیگر شان بود. «بریک دون داریون» و «تورموند» همان گونه که در سکانس آخر مشاهده کردیم نظاره گر لشگرکشی وایت واکر ها به رهبری «پادشاه شب» بودند. پادشاه شب که به یکی از سه اژدهای «دنریس تارگرین» دست یافته بود، توانست دیوار چند هزار ساله ی وستروس را درهم بکشند و لشگر مردگان متحرک خود را از آن عبور دهد. با فرو ریختن دیوار مخاطبان دقیقاً متوجه ی سرنوشت دو شخصیت نام برده در بالا نشدند. از آن جایی که پیکر و جسدی از این دو را ندیدیم آیا می توانیم فرض کنیم که آن ها هنوز زنده و سالمند؟ هر دوی این شخصیت ها توانستند از ماجرای به تصویر کشیده شده در اپیزود ششم جان سالم به در ببرند، ولی سوال اصلی زمانی مطرح می شود که اپیزود نهایی فصل هفتم معلوم نمی کند این دو شخصیت بعد از فرو ریختن دیوار زنده اند یا خیر. اگر به دنبال پاسخ مشخصی برای این سوال هستید نباید زیاد امیدوار باشید، چرا که بازیگر شخصیت «تورموند» یعنی «کریستوفر هیویو» پاسخ مشخصی به آن نمی دهد. صحبت هایی که می خوانید مصاحبه ایست که پایگاه خبری «هالیوود ریپورتر» منتشر کرده و به عنوان اولین رسانه ی پارسی مفتخر به اشتراک گذاشتن آن با شما عزیزان هستیم.

  • حالتان چطور است؟

بسیار عالی!

  • جدی حالتان عالی است؟ بعد از اینکه ما نفهمیدیم چه اتفاقی برای شخصیت تان در سریال افتاد چگونه می توانید عالی باشید؟

من خودم هم نمی دانم چه اتفاقی برایش افتاده است. (همراه با خنده)، وحشتناک بود، مگر نه؟

  • به شما گفته شده که قرار است در فصل هشتم حضور داشته باشید یا خیر؟

نمی دانم. نمی دانم.

  • اگر شخصیت های «بریک» و «تورموند» از آن چه دیدیم جان سالم به در ببرند تا آخر عمر دوستان صمیمی یکدیگر می شوند؟

واقعیت را در نظر بگیریم، اگر چه من در دوران جوانی صخره نورد بسیار ماهری بودم ولی معتقدم ارتفاع دیوار به قدری بلند است که در صورت سقوط از آن نمی توان انتظار معجزه ی خاصی را داشت.(همراه با خنده) جداً ارتفاع مناسبی برای سقوط کردن و زنده ماندن نیست و درباره ی رابطه ی این دو شخصیت در صورت زنده ماندن نظری ندارم. پستی در اینستاگرام دیدم که یک نفر در حال کنار زدن یخ و برف روی زمین بود و فریاد می کشید «تورمند! تورمند»!

  • به این دلیل است که مردم شخصیت های سریال را دوست دارند و نمی خواهند این گونه شاهد مرگ شان باشند. شما خودتان راضی می شوید که شخصیت تان در سریال این گونه ناگهانی و بدون جزئیات کشته شود؟

خب اگر قرار باشد چیزی که در این اپیزود دیدیم سرنوشت شخصیت من باشد بنظرم شاهد بزرگترین تعلیق کل فصل بوده ایم. مردم باید نزدیک به دو سال صبر کنند تا از سرنوشت من مطلع شوند. اگر من به جای کارگردان های اصلی سریال یعنی «دن وایس و دیوید بنیاف» بودم و قصد کشتن دو شخصیت «تورموند و بریک» را داشتم تا لحظات آخر فصل منتظر نمی ماندم و فصل سریالم را با سکانس مرگ خاتمه نمی دادم. من نیز با یک تعلیق پرونده ی فصل را می بستم، اما با این حال امیدوارم اگر هم شخصیت تورموند کشته شده قبل از کشیدن نفس های آخر خود توانسته باشد کلاغی را به سوی بازماندگان فرستاده باشد ولی واقعیت این است وقتی دیوار فرو می ریزد و در حال سقوط هستید یارانتان و پادشاه شب و وایت واکر ها و نگهبانان شب دیگر به کارتان نخواهند آمد. چیزی که دیدیم یک پایان مناسب برای فصل بود.

  • اولین بار که فیلمنامه ی اپیزود آخر را خواندید و متوجه ی فرو ریختن دیوار شدید چه احساسی به سراغ تان آمد وقتی فهمیدید که شخصیت تان در قلب این ماجرا قرار دارد؟

سکانس نهایی بسیار کوتاه بود. به انتهای فیلمنامه که می رسیدم جمله ای مشابه به این را خواندم که می گفت : و سپس تورموند و بریک را می بینیم که نظاره گر ارتش مردگان هستند.اژدها دیوار را از بین می برد. بعد از خواندن این دو جمله از فیلمنامه بود که از خودم پرسیدم چطور؟ چه اتفاقی افتاد؟ (همراه با خنده). نکته ی ترسناک ماجرا این است که هفت سال پیش وایت واکر ها را در اپیزود اول مشاهده کردیم که به سمت دیوار می آمدند و حالا بعد از گذشت این همه وقت توانسته اند از آن عبور کنند.

  • وقتی به سکانس نهایی نگاه می کنیم بنظر می رسد که جلوه های ویژه ی بسیاری صرف آن شده باشد، ولی کارگردان این اپیزود یعنی «جرمی پودسوا» تاکید کرده بود که بسیاری از لحظات این سکانس را بدون کمک جلوه های ویژه بازی کرده بودید. فیلمبرداری این سکانس برای تان چطور بود؟

ما تعداد بسیار زیادی کلاغ در سر صحنه داشتیم و به یاد دارم که میزانسن بسیار تاثیرگذاری برای آن سکانس ساخته شده بود. احساسی که داشتیم بسیار مشابه این بود که گویی واقعاً در «ایست واچ» و بر فراز دیوار ایستاده ایم و البته این را هم باید گفت که دور تا دور مان را دیوار های سبز رنگ برای استفاده در جلوه های ویژه پوشانده بود، ولی فیلمبرداری سکانس بسیار واقعی و با جزئیات بود.

  • در اپیزود ششم وقتی که تورموند به سمت گودال آب یخ کشیده می شد او را وحشت زده تر از کل لحظاتی که در سریال حضور داشت دیدیم. آیا این ترس به مانند همان ترسی بود که این شخصیت هنگام تماشای لحظه ی نزدیک شدن وایت واکر ها به دیوار تجربه می کرد؟

یقیناً. همان طور که قبلاً در مصاحبه ی دیگر گفته بودم این اپیزود به مانند یک فلش بک به اپیزود «هاردهوم» بود. تورموند می دانست که در صورت کشته شدن توسط وایت واکر ها به چه چیزی تبدیل می شود. دیدن دسته ی انبوهی از وایت واکر ها که به سمت تان می آیند به قدر کافی وحشتناک است و حالا به این شرایط اژدهایی را اضافه کنید که توسط پادشاه شب هدایت می شود. در چنین شرایطی احساس بسیار وحشتناکی به سراغ تان می آید.

  • وقتی تورموند اژدهای زنده ای را دید که در اپیزود ششم کشته شده بود چه احساسی داشت؟ این که اژدهای دنریس زمانی یار آن ها بود و حالا عضوی از ارتش مردگان است را چطور ارزیابی می کنید؟

بنظرم نا امیدی برخاسته از دیدن این لحظه وصف نشدنی است. بنظرم تورموند در آن لحظه با خود می اندیشید که دیگر هیچ شانسی برای زنده ماندن وجود ندارد. حال که سرسی نیز ارتش خود را از حضور در جنگ علیه وایت واکر ها منع کرده احتمال زنده ماندن نسل انسان ها کمتر از گذشته شده است. بنظرم ماجرا های جالبی پیش رو است.

  • همان طور که می دانید تورموند به عنوان یک وحشی هیچ وقت به دیوار علاقه ای نداشته و حضور در نگهبانان شب برایش عادی نیست. فرو ریختن دیوار برایش نشان دهنده ی قدرت وایت واکر ها بود، این طور نیست؟

می دانم که در کتاب ها نوعی طلسم و جادو درون دیوار وجود دارد. بنظرم دیوید بنیاف و دن وایس این طلسم را در داستان خود استفاده نکردند. آن ها اجازه دادند که وایت واکر ها دیوار را ذوب کنند و از آن عبور کنند. تورموند در جریان همه ی اتفاقاتی که منجر به فرو ریختن دیوار شده بوده است و از همه ی آن ها خبر داشت.

  • بگذارید فرض کنیم که تورموند زنده است. اگر چنین شود، درصورت شنیدن خبر این که «جان اسنو» وارث حقیقی تاج و تخت پادشاهی است چه احساسی خواهد داشت؟

زمانی بود که «منس رایدر» را پادشاه آنسوی دیوار ها می خواندند و تورموند را به یاد دارم که می خندید. فکر کنم حتی منس رایدر نیز با شنیدن این حرف خنده اش می گرفت. نکته ای که در رابطه با انسان های آزاد وجود دارد این است که آن ها پادشاهی ندارند. ماهیت آزاد بودن انسان های آن سوی دیوار نیز چنین است و این که شما حکمرانی ندارید. اگر تورموند و جان اسنو مجدداً باهم ملاقات کنند فکر نکنم این قضیه تاثیری بر نگرش تورموند بگذارد. بنظرم خط خونی و این که شما پادشاه واقعی تاج و تخت هستید برای تورموند اهمیتی ندارد، ولی اگر قرار باشد تورموند پادشاهی را انتخاب کند بدون شک جان اسنو اولین گزینه ی وی خواهد بود. تورموند مطابق فیلمنامه جمله ای با این مفهوم دارد که :

چه تعداد از مردم برای این که منس رایدر زانو نزد کشته شدند؟ چه تعداد از مردم برای لکه دار نشدن غرور منس رایدر از بین رفتند؟

و حال که نوبت به خود تورموند می رسد به گمانم او آدم زانو زدن مقابل کسی نباشد ولی اگر قرار باشد پیش کسی زانو بزند احتمالاً جان اسنو آن شخص خواهد بود، ولی خود جان اسنو در مقابل دنریس زانو زده است. بنظرم تورموند با کل فلسفه ی زانو زدن و مطیع کسی شدن مشکل دارد و به آن اعتقادی ندارد. تورموند دست دادن را به زانو زدن ترجیح می دهد!

  • اگر این اپیزود آخرین تجربه ی حضور شما در سریال باشد، سپری کردن اوقاتتان در این سریال چه معنایی برای تان داشت؟

حضور در این سریال زندگی اشخاص را به شیوه های گوناگونی تغییر داد. نکته ی اولش این بود که توجه بسیاری از مردم به سوی بازیگران سریال جلب شده است. ولی من بشخصه احساس شعف بسیاری می کنم. واقعاً خوشحالم که توانستم شخصیتی را بازی کنم که توانست سفر طول و درازی را در موقعیت های مختلف داشته باشد و تجربه های گوناگونی به دست آورد. این که با بازیگران دیگر اوقات فوق العاده ای را سپری کردم برایم بسیار لذت بخش بوده است. احساس بازیگران دیگری را دارم که از تجربه ی ایفای نقش شان بسیار راضی هستند. ملاک و اولویت اصلی من برای ایفای نقش «تورموند» هرگز مشهور شدن و قرار گرفتن در صدر اخبار سینمایی نبوده است. من دوست داشتم که با بازی خودم چیز جدیدی خلق کنم. بسیاری از بازیگران سریال «Game of Thrones» از تئاتر به این نقطه رسیده اند و همه ی آن ها با عشق و علاقه به بازیگری در این راه گام نهاده اند. بودن در کنار آن ها برایم تجربه ی فراموش نشدنی ای بود.

 

دیدگاه‌ها

برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید