ورایتی: در حال حاضر طیف وسیعی از محتوا در اختیار مخاطبینی است که تمایل دارند عنوان تلویزیونی دلخواهشان را به صورت یکجا و بدون وقفه ببینند و با شیوع ویروس کرونا این نوع دیدن سریال تا حدی افزایش پیدا کرده که مخاطبین ممکن است تصور کنند هر آنچه که باید ببینند را دیدهاند. اما مخزن نتفلیکس عمیقتر از چیزی است که به نظر میرسد و غفلت از بعضی سریالهای هیجانانگیز آن که در جایی غیر از هالیوود تولید شده تنها به این علت که عنوانشان ممکن است آشنا به نظر نرسند خطاست. دیدن سریالهایی مانند «بابل برلین» یا «تراس هاوس» مانند سفر به زمان و مکانی غیر از ایالات متحده و بریتانیا و تجربهی فرهنگهای مختلف بدون ترک خانه است.
فیلم برندهی اسکار «انگل» (Parasite) حتی به بدبینترین مخاطبین ثابت کرد که نباید از زیرنویس گریزان بود، بلکه به واسطهی آن میتوان به دنیایی بیانتها از سرگرمی وارد شد. بنابراین وقت آن رسیده که کاوشی عمیقتر در تریلرهای پرآشوب، درامهای اعتیادآور و شوهای ریلتی نتفلیکس که در مکزیک، فرانسه، اسپانیا، کره، ژاپن، آلمان و بسیاری کشورهای دیگر ساخته شدهاند صورت گیرد.
این سریال اکشن اسپانیایی زبان در ژانر سرقت یکی از پربینندهترین سریالهای نتفلیکس در سراسر دنیاست، چرا که رویکردی متفاوت در روایت قصهی سرقتهای بهدقت برنامهریزی شده از بانکهای اسپانیا دارد. «پروفسور» مغز متفکر گروهی است که از هکرها، کرکرها و سارق فراری «اورسلا کوربرو» (توکیو) تشکیل شده. این سریال خوشآبورنگ و پرهیجان یادآور فیلمهای تارانتینو و «کشتن زوئی» (Killing Zoe) است.
«با ایجنت من تماس بگیرید» همچون سریال «دارودسته» (Entourage) منهای جذابیتهای مردانهاش، نگاهی میاندازد به فرهنگ محیط کار در فرانسه، مشخصاً در صنعت سرگرمی. هرچند کیفیت سریال گاهی در فصلهای دوم و سوم کمی پایین میآید، اما فصل اول پر از لحظات طنز جدی است که بخش زیادی از آن به لطف بازی فریبندهی «کامیل کاتین» در نقش «آندریا مارتل» شکل میگیرد. علت دیگر جذابیت سریال حضور مضحک سلبریتیهای مختلف در نقش خودشان است. سریال در حالی آغاز میشود که «سسیل دو فرانس» سعی میکند سوارکاری را بیاموزد تا در یک فیلم بلند آمریکایی بازی کند. تا فصل سوم، بازیگرانی چون «ژولیت بینوش»، «مونیکا بلوچی»، «ژان دوژاردن»، «ایزابل هوپر» و بسیاری دیگر در نقش خودشان ظاهر شدهاند و هواداران مشتاقانه منتظر از راه رسیدن فصل چهارم و پایانی آنند.
این سریال درام دومین سریال برتر کرهای زبان تاریخ شبکههای کابلی است. یکی از علتهای آن بازی دوباره «سون یه-جین» و «هیون بین» در کنار یکدیگر پس از فیلم «مذاکره» (The Negotiation) در سال ۲۰۱۸، و ترکیب دلپذیری از اکشن، کمدی و رومنس است. یک زن تاجر ثروتمند به نام «یون سه-ری» در یک سانحهی سقوط پاراگلادر در شمال کره با سربازی اهل کرهی شمالی به نام «ری جئونک-هیوک» آشنا میشود. آنها در آغاز پیوندشان با موانعی مختلف از مشاجرات خانوادگی گرفته تا روابط پیشین خود روبرو میشوند. موسیقی، مد و ارجاعات، این درام که تصویری دلگرمکننده از زندگی در کرهی شمالی ارائه میدهد را به یک اثر کلاسیک فراموشنشدنی تبدیل کرده است.
سریال علمی-تخیلی پرتعلیق و دانمارکی نتفلیکس در صورتی که در حال قرنطینه دیده شود حتی وهمآلودتر است. پس از آنکه بارانی سمی جان اکثریت افراد در یک منطقه را میگیرد، یک دختر نوجوان به همراه برادر کوچکترش باید در یک پناهگاه زیرزمینی برای بقا تلاش کند و منتظر بازگشت پدر دانشمندش بماند. وقتی که پدر فرزندانش را رها میکند تا برای مبارزه با ویروس مرگبار به دنیای بیرون برود، تنها دو مسئله را ذکر میکند: «من تنها کسی هستم که میتوانم جلوی این اتفاق را بگیرم» و «از برادرت مراقبت کن، برای اینکه او کلید تمام این اتفاقات است.» این تنها آغاز این درام پسا-آخرالزمانی است و دو شخصیت اصلی قصه در سرزمینهای بلا-زدهی اسکاندیناوی پدرشان را جستوجو میکنند.
سریال ریلیتی ژاپنی «تراس هاوس» ممکن است با همتایان آمریکاییاش متفاوت به نظر برسد. هواداران سریال شیفتهی روند بسیار کند، شکلگیری ظریف روابط و بازیگران و مفسرانی شدهاند که باعث میشوند بیننده احساس کند به تنهایی در حال دیدن سریال نیست. وقتی که اختلاف میان همخانهها شدت میگیرد، با ملایمت بسیار بیشتری نسبت به شوهای آمریکایی مدیریت میشود. مخاطبین برای دیدن زد و خورد سریال را نگاه نمیکنند، آنها آمدهاند تا شاهد عاشق شدن شخصیتها شوند و جاهطلبیهای آنان را دنبال کنند.
بسیاری سریال آلمانی «تاریک» را به سریال «چیزهای عجیب» (Stranger Things) تشبیه کردهاند. این تشبیه شاید در زمینه موضوع کلی داستان حقیقت داشته باشد اما سریال «تاریک» عمق و مفهوم بیشتری دارد و همانطور که از اسم آن پیداست برداشتی غمانگیز از ژانر «ناپدید شدن نوجوانی در نزدیکی یک نیروگاه هستهای» را به نمایش میگذارد. داستان سریال به طور جذابی بین خودکشی پدر یک نوجوان، ناپدید شدن برادر یک افسر پلیس ۳۳ سال پیش و افسری که در تلاش حل این مسائل است حرکت میکند. اگر سریال «چیزهای عجیب» نیاز علمی تخیلی شما را ارضا نکرده، «تاریک» حتماً خواهد کرد.
در حالی که دو شرکت هواپیماسازی در تلاشاند تا حق ساخت هواپیماهای جنگی را از دولت بگیرند، سقوط یک هواپیمای مسافربری باعث مرگ بیش از ۲۰۰ نفر میشود، یکی از این کشتهها خواهرزاده «چا دال گون» است که آرزو دارد بازیگر نقشهای اکشن شود. او تصمیم میگیرد به کمک «گو هاری» و «شین سونگ روک» مأموران سرویس مخفی کره مسئله سقوط هواپیما را پیگیری کند و انتقام خواهرزادهاش را بگیرد و در این مأموریت او به توطئهها و فسادهای دولت پی میبرد. سریال کرهای «بیخانمان» با داستان پلیسی هیجانانگیز شما را تا انتها با خود همراه میکند.
سریال اسپانیایی «الیت» پس از سه فصل همچنان داستانی مهیج از زندگی دانشآموزان ثروتمند اسپانیایی را بازگو میکند که درگیر مسائلی چون تنشهای سیاسی، یافتن شخصیت واقعی، بیماری و مرگ هستند. سه دانشآموز از طبقه متوسط جامعه در این مدرسه بورس شدهاند اما پس از مرگ ناگهانی یکی از دانشآموزان در فصل اول دیگر شخصیتها باید تلاش کنند تا قاتل او را پیدا کنند و از معمای مرگ او پرده بردارند.
اگر تمایل دارید از داستانهای جنایی و یوتوپیایی فاصله بگیرید، سریال «زدی به هدف! مکزیک» که نسخه مکزیکی مجموعه محبوب «زدی به هدف» است بهترین انتخاب برای شماست. این مجموعه محبوب در کشورهایی چون فرانسه، اسپانیا و آلمان هم ضبط شده اما نسخه مکزیک شاید شادترین نسخه آن باشد. در این سریال قنادان آماتور در مسابقهای سخت رو به روی هم قرار میگیرند تا با پختن کیکهای سخت برنده جایزه ده هزار دلاری شوند. میزبانان این سریال «عمر شاپارو» کمدین، «آنا رویز» به عنوان متخصص آشپزی و «لوچا لیبره» کشتیگیر هستند.
با اینکه ماجرای سریال «ناراستکیش» بیشتر در نیویورک اتفاق میافتد اما این سریال بدون شک بینالمللی است. «ناراستکیش» برداشتی از کتاب اتوبیوگرافی «دبورا فلدمن» همین نام است و ماجرای دختری یهودی را تعریف میکند که خانواده بسیار سختگیر و مذهبی خود را رها کرده و تلاش میکند تا در برلین زندگی تازهای را آغاز کند و خو واقعیاش را پیدا کند. «ماریا شریدر» بازیگر و کارگردان جوان آلمانی این سریال را ساخته و به زبانهای ییدیش، انگلیسی و آلمانی در آن صحبت میشود. «شیرا هاس» نیز نقش زن جوان را بر عهده دارد که خانواده، همسر و فرهنگ طاقتفرسا و سختگیر خود را رها میکند و با کمک گروهی از دوستان جدید چند فرهنگیاش در مسیری برای خودیابی پا میگذارد.
فقط به این خاطر که قاتلان زنجیرهای زن در دنیای واقعی به شدت کمیاب هستند، نباید تصور کرد که شخصیت «جین دیبر» با بازی «کالرول بوکه»، به اندازهی «هانیبال لکتر» معروف، ترسناک نیست. دیبر ۲۵ سال پیش و پس از ارتکاب جرائمش به حبس محکوم شده و اکنون در زندان دوران محکومیت خود را پشت سر میگذارد. اما زمانی که قتلهای مشابه در اطراف پاریس اتفاق میافتد، پسرش که اکنون یک کارآگاه پلیس است، نزد مادر قاتلش برمیگردد تا از او کمک بگیرد و قاتل کپیکار را به دام بیندازد. این مینی سریال با وجود اینکه تنها شش قسمت دارد، به اندازهی کافی پرمایه است تا هم سرگرمتان کند و هم مزهی یک جنایتکار زن را البته با طعم فرانسوی به شما بچشاند.
بر اساس یک کارتون اینترنتی با همین نام ساخته شده و یک داستان اقناعکننده درباره انتقام را روایت میکند. سریال سرگذشت «پارک سائیوری» یک مرد جوان فروتن و سختکوش (با بازی پارک سئو جون) را پیگیری میکند. پدر پارک در یک تصادف توسط قلدر مدرسهاش جنگ گیون وون فرزند «جونگ دی هی» مدیرعامل شرکت جنگا (بزرگترین شرکت غذایی کره) کشته میشود. خانوادهی جونگ با سائیوری بدرفتاری میکنند و همین امر منجر به این میشود که او تیمی گردآوری کند تا رستوران کوچکی در منطقهی مهم ایتایون برپا کند تا در نهایت شرکت جنگا را به زیر بکشد. در همین حین یک مگا اینفلوئنسر با نام «جو یی سئو» از او خوشش میآید و به تیم او میپیوندد و کمکش میکند تا رستوران کوچکش را گسترش دهد و به یکی از بزرگترین صنایع غذایی کره تبدیل کند.
یک درامدی (درام کمدی) مکزیکی دربارهی خانوادهای که یک گلفروشی و یک کاباره را میگرداند و نام هر دوی آنها خانهی گلها است. با اشارهای به فیلم پدرو آلمادوار، شخصیتهای این سریال ۳ فصلی، با مشکلاتی پیرامون استریوتایپهای همجنسگرایی و ترنسها روبرو میشوند، با یک فرقهی شبه ساینتولوژی سر و کله میزنند، ماریجوانای خانگی میفروشند و البته به رازهایی عمیق و تاریک دربارهی دوستان و خویشاوندانشان پی میبرند. همهی این ماجراها روی هم اندکی زیاده از حد به نظر میرسد اما در هر حال، سریال دلنشین و دوستداشتنی و به طرز جالبی سرگرمکننده از آب درآمده.
سخت است سریالی را خشونتآمیزتر، محرکتر یا با استایلتر از سریال «بابل برلین» تصور کرد. تعجببرانگیز هم نیست چرا که این سریال پرخرج در دههی ۱۹۲۰ آلمان با تمام مشکلات سیاسی عجیبش میگذرد. با سرقت یک قطار روسی و ورود یک کارآگاه به شهر برای تحقیق دربارهی یک حلقهی اخاذی آغاز میشود و در ادامه داستان به سمت و سوهای مختلفی میرود. به حدی که دنبال کردن تمام جوانب داستان کار سختی میشود. اما همواره جذاب است و پر از جزئیات ریزی که ماهرانه در دل داستان چیده شدهاند. تبلیغات پر زرق و برق نازیها و قدمهای اولیهی صنعت سینما و البته کابارههای شکیلی که در حال شکلگیری هستند و تضاد همهی آنها با زندگی روزمرهی طبقه کارگر، از جملهی عواملی است که یک ضیافت چند لایهی زیبا که هم از لحاظ داستانی و هم از لحاظ بصری غنی است را برای مخاطب در سه فصل میسازد.
همانند «تراس هاوس» این سریال ژاپنی یک سریال آرامشبخش و تسکیندهنده است که در تضاد با غالب سریالهای خشونتبار و آخرالزمانگونهی حاضر میایستد. از یک ژانر مانگا با نام «تکهای از زندگی» اقتباس شده و داستان مردی را روایت میکند که وارد دوران بازنشستگی میشود. بدون هیچگونه برنامهای برای اوقات فراغت تازهاش، در شهر به گشت و گذار میپردازد و غذاخوریها و بارهای مختلف را امتحان میکند. در حالی که همسرش به یوگا روی آورده و اینگونه خود را مشغول نگه میدارد. در میانهی راه، یک سامورایی قرن هفدهمی به عنوان آلترایگواش ظاهر میشود و او را ترغیب میکند که جسورتر قدم بردارد و از زندگیاش بیشتر لذت ببرد. اگرچه که سریال، سریالی غذا محور - آنگونه که در ذهن داریم - نیست، تعجب نکنید اگر بعد از پایان هر قسمت، به دنبال غذاهای ژاپنی و دستورالعمل پخت آنها باشید.
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید
dvdworldurmia
dvdworldurmia
۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ ۱۶:۱۳
سریال Dark پس چی؟؟؟
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
nima1220
nima1220
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ ۱۵:۵۶
همچین مقاله ای نیاز بود واقعا ممنون
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ