«هارمونیهای ورکمایستر» فیلمی ست بر مبنای داستان گویی از دریچه نگاه بازیگرش و در این راستا بیشترین تمرکزش بر پایه شخصیت اول «ایانوش» شکل گرفته که علاقه زیادی به دانستن حقایق دارد. در حالیکه در سرتاسر فیلم «ایانوش» عمل راه رفتن را تکرار میکند. مخاطب، حوادث را از طریق دوربین و از دریچه نگاه او تجربه می کند. در این فیلم به دفعات شاهد برداشتهای طولانی با دنبال کردن این شخصیت هستیم و بدون اینکه حتی زاویه دوربین تغییر کند، شاهد به تصویر کشیدن درماندگی، ترس، سردی و بی روحی شهر هستیم. نوعی ترس و دلمردگی که نزدیک است به یک شورش عمومی تبدیل شود.
(در«هارمونیهای ورکمایستر» نما همان حادثه است و هر نما از ویژگی ملموس بودن و تهی بودن نشات می گیرد. آنچه این فیلم را از دیگر آثار «بلا تار» متمایز میکند تاکید بر سکانس نماهاست.
فیلم از 37 نما تشکیل شده و تقریبا به صورت 37 حادثه مجزا رخ می دهد. هر حادثه منجر به حادثه بعدی می شود از اولین صحنه در میخانه گرفته تا دیدار «ازتر» از نهنگ. نما همان حادثه است نه مقدمه ای برای آن و هر لوکیشن صرفا جایی برای وقوع حادثه نیست بلکه مترادف با خود حادثه است.
«یانوش» نظاره گر نیست با این وجود فیلم حول مجموعه ای از رویارویی ها ساخته شده که او را در حرکاتش متوقف و چیزی را بر او تحمیل می کند: نهنگ، هلی کوپتر، پیرمرد در حمام، یانوش در این رویارویی چیزی می بینید اما این تجربه چیزی نیست که فیلم به ما ارائه می دهد. فیلم نما را بر اساس الگوی یک نگاه ارائه نمی دهد بلکه بر اساس حادثه است. در ورکمایستر بودها (بویژه نهنگ) به صورت یک کلیت به تصویر کشیده می شود.
«هارمونیهای ورکمایستر» از یکسری راه رفتن ها، سر زدن به این ور و آن ور میدان، دیدارهای متعدد کوتاه مدت و فضاهای داخلی تشکیل شده. فیلم تمام این حوادث را به صورت یک کلیت در غایت یک رخداد ارائه می کند. اما با این وجود در تمام این موارد یک تغییر نامحسوس وجود دارد که یک حادثه به صورت تام و کمال رخدادش از طریق خلا خاص خودش بلعیده می شود. آنچه نما سکانس را به صورت یک کلیت ثبت و ضبط می کند همان حادثه به صورت خلا بودن ان است. نمای او چیزی نیست که دیده می شود،عملی حاکی از دیدن نیست. یک حادثه است حادثهای که در هستی اس چیزی نیست.
«بلا تار» هر حادثه را یک حادثه تام و کامل به تصویر می کشد، در حالی که بر نوعی جنبه متافیزیکی نیز صحه می گذارد که همان پوچی است. نمای ورکمایستر در حادثه اش به نوعی پوچی شکل می دهد.)
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید
omidabarghoee
omidabarghoee
۱۰ شهریور ۱۳۹۹ ۰۶:۱۵
بی نظیره... بی نظیر
۲
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
Sajjad.Sj
Sajjad.Sj
۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ ۱۶:۲۴
«هارمونیهای ورکمایستر» فیلمی ست بر مبنای داستان گویی از دریچه نگاه بازیگرش و در این راستا بیشترین تمرکزش بر پایه شخصیت اول «ایانوش» شکل گرفته که علاقه زیادی به دانستن حقایق دارد. در حالیکه در سرتاسر فیلم «ایانوش» عمل راه رفتن را تکرار میکند. مخاطب، حوادث را از طریق دوربین و از دریچه نگاه او تجربه می کند. در این فیلم به دفعات شاهد برداشتهای طولانی با دنبال کردن این شخصیت هستیم و بدون اینکه حتی زاویه دوربین تغییر کند، شاهد به تصویر کشیدن درماندگی، ترس، سردی و بی روحی شهر هستیم. نوعی ترس و دلمردگی که نزدیک است به یک شورش عمومی تبدیل شود. (در«هارمونیهای ورکمایستر» نما همان حادثه است و هر نما از ویژگی ملموس بودن و تهی بودن نشات می گیرد. آنچه این فیلم را از دیگر آثار «بلا تار» متمایز میکند تاکید بر سکانس نماهاست. فیلم از 37 نما تشکیل شده و تقریبا به صورت 37 حادثه مجزا رخ می دهد. هر حادثه منجر به حادثه بعدی می شود از اولین صحنه در میخانه گرفته تا دیدار «ازتر» از نهنگ. نما همان حادثه است نه مقدمه ای برای آن و هر لوکیشن صرفا جایی برای وقوع حادثه نیست بلکه مترادف با خود حادثه است. «یانوش» نظاره گر نیست با این وجود فیلم حول مجموعه ای از رویارویی ها ساخته شده که او را در حرکاتش متوقف و چیزی را بر او تحمیل می کند: نهنگ، هلی کوپتر، پیرمرد در حمام، یانوش در این رویارویی چیزی می بینید اما این تجربه چیزی نیست که فیلم به ما ارائه می دهد. فیلم نما را بر اساس الگوی یک نگاه ارائه نمی دهد بلکه بر اساس حادثه است. در ورکمایستر بودها (بویژه نهنگ) به صورت یک کلیت به تصویر کشیده می شود. «هارمونیهای ورکمایستر» از یکسری راه رفتن ها، سر زدن به این ور و آن ور میدان، دیدارهای متعدد کوتاه مدت و فضاهای داخلی تشکیل شده. فیلم تمام این حوادث را به صورت یک کلیت در غایت یک رخداد ارائه می کند. اما با این وجود در تمام این موارد یک تغییر نامحسوس وجود دارد که یک حادثه به صورت تام و کمال رخدادش از طریق خلا خاص خودش بلعیده می شود. آنچه نما سکانس را به صورت یک کلیت ثبت و ضبط می کند همان حادثه به صورت خلا بودن ان است. نمای او چیزی نیست که دیده می شود،عملی حاکی از دیدن نیست. یک حادثه است حادثهای که در هستی اس چیزی نیست. «بلا تار» هر حادثه را یک حادثه تام و کامل به تصویر می کشد، در حالی که بر نوعی جنبه متافیزیکی نیز صحه می گذارد که همان پوچی است. نمای ورکمایستر در حادثه اش به نوعی پوچی شکل می دهد.)
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
soroush007
soroush007
۲۱ بهمن ۱۳۹۸ ۱۴:۴۴
موسیقی میهالی ویگ در این فیلم دیوانه وار خوب است.
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
Frodo
Frodo
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ ۰۱:۰۵
شخصا در برابر اثار بلا تار بزرگ زبانم بند میاد، اگر ایشون فیلم سازه پس بقیه چین؟؟؟
۱
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
Sky Walker
Sky Walker
۱ فروردین ۱۳۹۸ ۰۴:۳۸
به نظر من بهترین فیلم تاره. بهتر از شاهکار هایی چون تانگوی شیطان و اسب تورین.
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ