این نقدو یجا خوندم، میذارم شاید کمکی بکنه: هارپر در آخرین مرحله‌ از ماجراجویی عجیب خود، به دیدار شخصیت اصلی داستان می‌رود. در این سکانس است که دلیل یکسان بودن مردان این روستا برای بینندگان بیش از پیش مشخص می‌شود که مردان این روستا، هرکدام شمایلی از درونیات همسر هارپر هستند، اخلاقیاتی که هر کدام به شیوه‌ای جداگانه و در مرحله نهایی، در اشکالی متعدد، سبب بروز اتفاقات فاجعه‌بار فیلم شده‌اند. کودک عجیب‌الخلقه داستان، لجبازی‌های بچگانه او را به شکلی محسوس روایت می‌کند. صاحبخانه هارپر، شخصیت ساده و صمیمی داستان است و همان مردی است که هارپر به شخصیت او دل می‌بندد. در ابتدای فیلم و پس از اولین برخورد هارپر با او، هارپر او را شخصیتی جالب می‌نامد و در اواسط فیلم، او خود را به عنوان مهره‌ای سفید و قابل اطمینان نشان می‌دهد. او نماینده بخش دوست‌داشتنی همسر هارپر (James) است. در حقیقت این نکته که این شخصیت، آخرین فردی است که ذات خبیث و نابودگر خود را برای هارپر نمایان می‌کند، از ویژگی‌های ظریف پرداخت به نمادها در این فیلم محسوب می‌شود. تو در تو بودن این کارکترها و چند لایه بودن شخصیت جیمز، به فجیع‌ترین شکل برای بینندگان بازگو می‌شود.

هم ترسناکه و حس تعلیق زیادی داره و هم معناگراست فیلم مرد ستیزیه دیدنشو پیشنهاد میدم به کسایی که فیلم ترسناک و چندش آورو دوسدارن( چندش آور بودنشو برای بدگفتن از فیلم نگفتم، هدف کارگردان همین بوده )

یا من نفهمیدم یا کلا فیلم خوبی نبود اینقدر نماد پشت نماد میاد آدم نمیدونه هر کدوم استعاره از چیه

ایده‌ی شر و ور دارید؟ زنگ A24 رو بزنید. هم بهتون پول میده هم جایزه. داستان چیزشر فیلم رو میشه تو 5 تا جمله تعریف کرد؟

به کسایی که علاقمند به معناگرایی و فیلم های فلسفی هستن این فیلم پیشنهاد میشه ، برای سرگرمی اصلن فیلم مناسبی نیست سعی کرده مفاهیم زیادی رو کنار هم توی یه داستان بیاره که باعث شده حالت تئاتر به خودش بگیره.