***دوستانی که فیلم رو دیدن اما متوجه داستان فیلم نشدن یا هدف از حضور شخصیت مارگو رابی رو نفهمیدن لطفا این متن رو بخونن:
(حاوی اسپویل)
۱- «چارلز منسن» که توی فیلم یکی دو صحنه میاد با موی بلند و ریش، رهبر یه فرقی خیلی عجیب تو دهه ۶۰ آمریکا بوده به اسم «خانواده منسن» که در سال ۱۹۶۹ توی چند هفته ۹ تا قتل انجام میدن و همشون بعدا محاکمه میشن. اون کولی هایی که کلیف میره باهاشون حرف میزنه و دخل یکیشون رو هم میاره، همشون جزیی از همین فرقه بودن که توی اون گاراژ قدیمی ساکن بودن.
۲- «منسن» قبلا دوست داشته خواننده بشه, و با یه تهیه کننده به اسم «تری ملچر» قرار همکاری میذارن. اما چون «منسن» خیلی بی استعداد بوده، «ملچر» باهاش قطع همکاری میکنه. به همین خاطر «منسن» یه کینه عجیبی از «تری» و به طور کلی از قشر پولدار و موفق هالیوود پیدا میکنه.
۳- «شارون تیت» (با بازی مارگو رابی)، یه بازیگر جوون، خوشگلی و موفق بوده که تازگی با «رومن پولانسکی» (کارگردان فیلم پیانیست) ازدواج کرده بود. اونا ساکن خونه ای میشن که «تری ملچر» قبلا توش زندگی میکرده و منسن اونجا باهاش قراراش رو میذاشته. توی فیلم، این خونه کنار خونه ریک قرار داره و اینا همسایه «ریک» هستن مثلا. (شخصیت ریک و کلیف خیالیه کاملا)
۴- اون شبی که در پایان فیلم داره روایت میشه، «منسن» از شدت کینه و جنون، ۴ تا از افرادش رو میفرسته که هرکی که توی خونه ملچر هستن رو به قتل برسونن. اما یکی از افرادش همون شب دم در جا میزنه و برمیگرده. در واقعیت، اون ۳ نفر میرن خونه شارون تیت، و اون رو به همراه ۴ تا مهمونی که تو خونهاش بودن، با ضربات متعدد چاقو به قتل می رسونن. شارون تیت اون زمان حامله بوده و یه پسر ۸ ماهه توی شکمش داشته. همسرش هم توی سفر بوده اون موقع و خونه نبوده.
۵- اما بجاش، از اینجا به بعد داستان، انگار تارانتینو روایت خیالی خودش از تاریخ یا ماجرای اون شب و آرزوش برای زنده نگه داشتن شارون تیت رو توی یه دنیای موازی میخواد تعریف بکنه.
۶- وقتی اون سه نفر میان ورودی خونه «تیت» که آماده بشن برای حمله و قتل، «ریک» (دیکاپریو) که همسایه «شارون تیت» میاد و دکشون میکنه که برن. اونا هم از عصبانیت و نفرت ازش، تصمیم میگیرن برن بجای شارون و مهموناش، ریک و هرکی توی خونه اون هست رو بکشن. اما وقتی وارد میشن، «کلیف» و سگش به همراه «ریک» دخلشون رو میارن.
۷- بقیه ماجرا رو هم که دیدین چطوری میشه...
بنظر میاد تارانتینو به نوعی میخواسته عشق خودش به سینما، لوس آنجلس و دهه ۶۰ آمریکا رو با زنده نگه داشتن سمبل اصلی هر سه اینا، یعنی «شارون تیت» نشون بده... دمش گرم.
ممنون از این اطلاعات. دونستن این داستان خیلی به همراهی بیننده با کلیف و ریک و اون نفرت عجیب نسبت به هیپیا کمک میکنه. یک ایپزود از سریال مایند هانتر هم راجب همین شخصیت منفور منسنه و اینکه چطور همراهاش رو ترغیب به این قتلها میکرده
فیلم خوبیه ، تارانتینو مقداری از سبک خودش تو این فیلم فاصله میگیره شاید به خاطر اینکه بیشتر سبک زندگینامه شده ... داستان تقریبا متوسطی رو هم داره ...
ولی حضور دیکاپریو و برد پیت به جذابیتش اضافه میکنه و میتونه سرگرم کننده باشه ...
در ضمن حضور مارگو رابی هم نیاز نبود !:)))
یه پاپکورن موی طور از تارانتینو
یجورایی درامی از تارانتینو
فیلم مربوط به هالیوود دهه هفتاد هستش و خب جامعه دهه هفتاد رو نشون میده، ایام ایام سینما و هیپی ها و ایناس
جالبه، شاهکار نیست ولی قشنگه
به درد گذروندن یه شب با دوستا میخوره
یک آشغال کامل !!
مصداق بارز و واقعی هاکونا ماتاتا، یعنی پول که هست وقت هم هست یه سری بازیگر رو الکی دور هم جمع میکنیم ببینیم چی میشه!!!
و خب تعجبی هم از یک به اصطلاح کارگردان بی هنر و روان پریش نداره
اگر میخواید دو ساعت و نیم از وقتتون رو تلف کنید و یک چیز کاملا بی معنی و چرت ببینید نگاهش کنید.
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید
armin909
armin909
۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۰۸
کلا بیشتر فیلم های تارانتینو مصداق بازر بیخیال مقصد، از مسیر لذت ببر حساب میشه :))
۲
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
sinaamoui1
sinaamoui1
۱۸ بهمن ۱۴۰۱ ۰۰:۵۷
***دوستانی که فیلم رو دیدن اما متوجه داستان فیلم نشدن یا هدف از حضور شخصیت مارگو رابی رو نفهمیدن لطفا این متن رو بخونن: (حاوی اسپویل) ۱- «چارلز منسن» که توی فیلم یکی دو صحنه میاد با موی بلند و ریش، رهبر یه فرقی خیلی عجیب تو دهه ۶۰ آمریکا بوده به اسم «خانواده منسن» که در سال ۱۹۶۹ توی چند هفته ۹ تا قتل انجام میدن و همشون بعدا محاکمه میشن. اون کولی هایی که کلیف میره باهاشون حرف میزنه و دخل یکیشون رو هم میاره، همشون جزیی از همین فرقه بودن که توی اون گاراژ قدیمی ساکن بودن. ۲- «منسن» قبلا دوست داشته خواننده بشه, و با یه تهیه کننده به اسم «تری ملچر» قرار همکاری میذارن. اما چون «منسن» خیلی بی استعداد بوده، «ملچر» باهاش قطع همکاری میکنه. به همین خاطر «منسن» یه کینه عجیبی از «تری» و به طور کلی از قشر پولدار و موفق هالیوود پیدا میکنه. ۳- «شارون تیت» (با بازی مارگو رابی)، یه بازیگر جوون، خوشگلی و موفق بوده که تازگی با «رومن پولانسکی» (کارگردان فیلم پیانیست) ازدواج کرده بود. اونا ساکن خونه ای میشن که «تری ملچر» قبلا توش زندگی میکرده و منسن اونجا باهاش قراراش رو میذاشته. توی فیلم، این خونه کنار خونه ریک قرار داره و اینا همسایه «ریک» هستن مثلا. (شخصیت ریک و کلیف خیالیه کاملا) ۴- اون شبی که در پایان فیلم داره روایت میشه، «منسن» از شدت کینه و جنون، ۴ تا از افرادش رو میفرسته که هرکی که توی خونه ملچر هستن رو به قتل برسونن. اما یکی از افرادش همون شب دم در جا میزنه و برمیگرده. در واقعیت، اون ۳ نفر میرن خونه شارون تیت، و اون رو به همراه ۴ تا مهمونی که تو خونهاش بودن، با ضربات متعدد چاقو به قتل می رسونن. شارون تیت اون زمان حامله بوده و یه پسر ۸ ماهه توی شکمش داشته. همسرش هم توی سفر بوده اون موقع و خونه نبوده. ۵- اما بجاش، از اینجا به بعد داستان، انگار تارانتینو روایت خیالی خودش از تاریخ یا ماجرای اون شب و آرزوش برای زنده نگه داشتن شارون تیت رو توی یه دنیای موازی میخواد تعریف بکنه. ۶- وقتی اون سه نفر میان ورودی خونه «تیت» که آماده بشن برای حمله و قتل، «ریک» (دیکاپریو) که همسایه «شارون تیت» میاد و دکشون میکنه که برن. اونا هم از عصبانیت و نفرت ازش، تصمیم میگیرن برن بجای شارون و مهموناش، ریک و هرکی توی خونه اون هست رو بکشن. اما وقتی وارد میشن، «کلیف» و سگش به همراه «ریک» دخلشون رو میارن. ۷- بقیه ماجرا رو هم که دیدین چطوری میشه... بنظر میاد تارانتینو به نوعی میخواسته عشق خودش به سینما، لوس آنجلس و دهه ۶۰ آمریکا رو با زنده نگه داشتن سمبل اصلی هر سه اینا، یعنی «شارون تیت» نشون بده... دمش گرم.
mr.tester
mr.tester
۱۶ فروردین ۱۴۰۲ ۱۲:۵۶
ممنون از این اطلاعات. دونستن این داستان خیلی به همراهی بیننده با کلیف و ریک و اون نفرت عجیب نسبت به هیپیا کمک میکنه. یک ایپزود از سریال مایند هانتر هم راجب همین شخصیت منفور منسنه و اینکه چطور همراهاش رو ترغیب به این قتلها میکرده
۲
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
۹
۱
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
Mo.me.gashtil
Mo.me.gashtil
۱۹ آبان ۱۴۰۱ ۱۴:۵۱
فیلم خوبیه ، تارانتینو مقداری از سبک خودش تو این فیلم فاصله میگیره شاید به خاطر اینکه بیشتر سبک زندگینامه شده ... داستان تقریبا متوسطی رو هم داره ... ولی حضور دیکاپریو و برد پیت به جذابیتش اضافه میکنه و میتونه سرگرم کننده باشه ... در ضمن حضور مارگو رابی هم نیاز نبود !:)))
۱
۱
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
mrnb33
mrnb33
۲۹ مهر ۱۴۰۱ ۲۱:۳۵
یه پاپکورن موی طور از تارانتینو یجورایی درامی از تارانتینو فیلم مربوط به هالیوود دهه هفتاد هستش و خب جامعه دهه هفتاد رو نشون میده، ایام ایام سینما و هیپی ها و ایناس جالبه، شاهکار نیست ولی قشنگه به درد گذروندن یه شب با دوستا میخوره
۰
۱
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
amin_tr
amin_tr
۶ تیر ۱۴۰۱ ۰۲:۲۹
یک آشغال کامل !! مصداق بارز و واقعی هاکونا ماتاتا، یعنی پول که هست وقت هم هست یه سری بازیگر رو الکی دور هم جمع میکنیم ببینیم چی میشه!!! و خب تعجبی هم از یک به اصطلاح کارگردان بی هنر و روان پریش نداره اگر میخواید دو ساعت و نیم از وقتتون رو تلف کنید و یک چیز کاملا بی معنی و چرت ببینید نگاهش کنید.
iranbahar
iranbahar
۱۲ تیر ۱۴۰۱ ۱۸:۱۶
عالی گفتی
۲
۸
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
۷
۱۳
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ