۱۴۰۱ بهمن ۱۸ ۰۰:۵۷ ***دوستانی که فیلم رو دیدن اما متوجه داستان فیلم نشدن یا هدف از حضور شخصیت مارگو رابی رو نفهمیدن لطفا این متن رو بخونن: (حاوی اسپویل) ۱- «چارلز منسن» که توی فیلم یکی دو صحنه میاد با موی بلند و ریش، رهبر یه فرقی خیلی عجیب تو دهه ۶۰ آمریکا بوده به اسم «خانواده منسن» که در سال ۱۹۶۹ توی چند هفته ۹ تا قتل انجام میدن و همشون بعدا محاکمه میشن. اون کولی هایی که کلیف میره باهاشون حرف میزنه و دخل یکیشون رو هم میاره، همشون جزیی از همین فرقه بودن که توی اون گاراژ قدیمی ساکن بودن. ۲- «منسن» قبلا دوست داشته خواننده بشه, و با یه تهیه کننده به اسم «تری ملچر» قرار همکاری میذارن. اما چون «منسن» خیلی بی استعداد بوده، «ملچر» باهاش قطع همکاری میکنه. به همین خاطر «منسن» یه کینه عجیبی از «تری» و به طور کلی از قشر پولدار و موفق هالیوود پیدا میکنه. ۳- «شارون تیت» (با بازی مارگو رابی)، یه بازیگر جوون، خوشگلی و موفق بوده که تازگی با «رومن پولانسکی» (کارگردان فیلم پیانیست) ازدواج کرده بود. اونا ساکن خونه ای میشن که «تری ملچر» قبلا توش زندگی میکرده و منسن اونجا باهاش قراراش رو میذاشته. توی فیلم، این خونه کنار خونه ریک قرار داره و اینا همسایه «ریک» هستن مثلا. (شخصیت ریک و کلیف خیالیه کاملا) ۴- اون شبی که در پایان فیلم داره روایت میشه، «منسن» از شدت کینه و جنون، ۴ تا از افرادش رو میفرسته که هرکی که توی خونه ملچر هستن رو به قتل برسونن. اما یکی از افرادش همون شب دم در جا میزنه و برمیگرده. در واقعیت، اون ۳ نفر میرن خونه شارون تیت، و اون رو به همراه ۴ تا مهمونی که تو خونهاش بودن، با ضربات متعدد چاقو به قتل می رسونن. شارون تیت اون زمان حامله بوده و یه پسر ۸ ماهه توی شکمش داشته. همسرش هم توی سفر بوده اون موقع و خونه نبوده. ۵- اما بجاش، از اینجا به بعد داستان، انگار تارانتینو روایت خیالی خودش از تاریخ یا ماجرای اون شب و آرزوش برای زنده نگه داشتن شارون تیت رو توی یه دنیای موازی میخواد تعریف بکنه. ۶- وقتی اون سه نفر میان ورودی خونه «تیت» که آماده بشن برای حمله و قتل، «ریک» (دیکاپریو) که همسایه «شارون تیت» میاد و دکشون میکنه که برن. اونا هم از عصبانیت و نفرت ازش، تصمیم میگیرن برن بجای شارون و مهموناش، ریک و هرکی توی خونه اون هست رو بکشن. اما وقتی وارد میشن، «کلیف» و سگش به همراه «ریک» دخلشون رو میارن. ۷- بقیه ماجرا رو هم که دیدین چطوری میشه... بنظر میاد تارانتینو به نوعی میخواسته عشق خودش به سینما، لوس آنجلس و دهه ۶۰ آمریکا رو با زنده نگه داشتن سمبل اصلی هر سه اینا، یعنی «شارون تیت» نشون بده... دمش گرم.