چند نکته درباره ی فیلم هست که به اختصار توضیح میدم:
1)ژانر فیلم بیشتر درام و عاشقانس تا جنایی.
2)کارگردان این فیلم از بنیان گذاران جامپ کات در موج نو سینمای فرانسه هست، اما به نظر من توی این فیلم بسیار افراطی از این تکنیک استفاده شده و به شخصه نپسندیدم.
جمع بندی: در کل فیلم خاصیه و بیشتر تو بخش زیباشناسی سینما قرار میگیره تا سرگرم کننده بودن. دیدنش به هرکسی پیشنهاد نمیشه.
دقیقا مشکل منم با همین کاتهای عجیب فیلم بود، که بیشتر منو یاد سانسورای تلویزیون خودمون مینداخت تا یکی از ویژگی های سینمای موج نو. ولی در کل فیلم بدی نیست و میشد خیلی بهتر باشه.هر چند من 400 ضربه تروفو رو به این فیلم ترجیح میدم
یه فیلم فرانسوی کلاسیک با بازی مثل همیشه جذاب زان پل بلماندو. احساسات مختلفی رو در طول فیلم تجربه می کنید، عشق، بی تفاوقتی، شیطنت، شک، دو رویی. اگر فیلم کلاسیک دوست دارید، از این فیلم لذت می برید. نمره 7.5 از 10 بین فیلم های کلاسیک
Breathless 1960
از نفس افتاده ۱۹۶۰
مگر نمیگویم در هنر نباید مفاهیم درک شود بلکه باید حس شود. موسیقی خوب موسیقی است که شنیده نشود بلکه باید حس شود. فیلمبرداری خوب فیلمبردای است نفهمیم دوربینی وجود دارد و تصویر را حس کنیم. این روش تدوین کاملا دیده میشد و به طور عامدانهای متوجه این مهم میشدیم بدون هیچ موضعی دلیل چنین کاری چه بود و به فیلم چه کمکی میکرد؟ من از علم تدوین هیچ نمیدانم ولی هنر تدوین را دیدهام چرا فیلمهای دیگری چنین کمتر ساخته شد؟ آیا تنها یک کار خلاقانه بود یا هدف دیگری داشت؟
میشل با بازی بلماندو تراکتوروار سیگار میکشد و مداوم دزدی میکند هیچ خلافی را از دست نمیدهد و عاقبتش هم مشخص است غیر از این شخصیت ضعیف هیچ شخصیتی دیگری شکل نمیگیرد. پاتریشیا که ناگهان میگوید باردار است در حالی که سیگار میکشد و معلوم نمیشود چه شد. واقعا باردار است؟ یا فقط حرفش را میزدند. بچه کیست؟ آخرش چی شد؟
آیا فیلم محدود به زمان خودش نیست؟ فیلم به لحاظ محتوا چه چیزی میخواست بگوید؟ این فیلم فرم خالص بود؟ اصلا هیچ حسی به فیلم ندارم!!!
✍️ #نوشته_مهدی
اضافه بر پاسخ کامل ایشون باید بگم که دلیل این جامپ کات ها نه فقط برای حفط ویژگی ساختار فیلم هست ، بلکه نمودی از شخصیت فیلم(بلموندو) را به ما نشون میده ، آشفتگی زندگی ای که داره به زیبایی با دوربین روی دست و تمام پرش های آشکار نماها قابل درک هست.
این نوع کات همان گونه که در تئاتر همچنان ادامه دار و دارای کاربرد است در سینما نیز ادامه دارد ، گدار را اگر بزرگترین کارگردان و مبدع ندانیم قطعا یکی از بزرگترین سینماگران تاریخ است . در رابطه با تروفو این را بدانید که این دو زمانی طولانی تا قبل از اختلافاتشان دوستان و همکارانی خوب بوده اند ؛ هرکدام از این دو کارگردان حرکات و کار های ویژه خودشان را در فرم استفاده کردند اما هر دو با دیدگاهی یکسان به سینما نگاه میکردند و هر دو مولفانی بوده اند که طرز فکر مشخص و قابل قبولی-برای یکدیگر- داشته اند. طبق همین مولف بودن آن ها سینما را مانند ادبیات وسیله ای برای نشر اندیشه و نشان دادن و گسترش آن میدانسته اند پس درست است که میگویید ترویج اندیشه خاص ، اما مگر اندیشه چیست؟ مگر میتوان بدون نشان دادن اندیشه ای ، اندیشه را گسترش داد ؟ با اندیشه ای که وجود داشته باشد میتوان اندیشه را شکل داد ، حال آن که تماشاگر باید راجع به آن فکر کند و تصمیم بگیرد و اتفاقا همین فکر کردن مهم است که گدار به ما اجازه ی فکر کردن میدهد و اصلا همین را میخواهد ، وگرنه تماشاگر را احساساتی میکرد و به او اندیشه ای را گسترش میداد بدون آگاهی و در بند احساساتی گری که تفکر را زنجیر میکند.
کسانی مثل فلینی و برگمان با گفته ی این که گدار سینماگری اندیشمند است ، ارزشی ازشان کم نمیشود ، همانطور که در آن سال ها آنتونیونی نیز با فعالیت هایش در دوره ی ایتالیا و اصلا با شکلی متفاوت و بیانی متفاوت کار میکرد ولی مورد ستایش کایه ای ها قرار میگرفت.
مسئله ی اصلی آن ها مولف بودن ، طرز فکر و گسترش آن است ؛همانظور که آستورک در مقالهی دوربین قلم میگوید و دوربین را به مثاله ی قلمی در دست کارگردان میبیند ؛ و هنر را نمیتوان در تعریفی مشخص چیز های بدون تفکر و صرفا زیبا یا هرچیز دیگری دانست و تمام فیلسوفان و هنرمندان هر کدام چیزی برای هنر گفته اند و در این دورهی پست مدرن دیگر این که به دنبال توضیحی قطعی برای هنر باشیم و بگوییم چه چیزی هنر است و چه چیزی خیر ، کاری منسوخ شده به حساب میآيد
حس تفکر حرف خوبی است ولی چه تفکری یعنی قبل از گدار سینمای متفکرانه نداشتیم
فلینی و برگمان تفکر نداشتند با حظور این موج مثلا نو سینما متفکرانه آغاز شد کجای حرف من هالیوود و سینمای کلاسیک بود که به آن نقد می،کنید. معلوم است که سینما فقط هالیوود نیست ادعایی هم در این زمینه نیست، پرسش من این بود این نوع کات چه خدمتی به فیلم کرد و بعد ها چه کسانی آن را استفاده کردند
تورفو هم برای همین موج نو است ولی آیا چنین است و این نوع کات های را استفاده می کند
سینمای امروز گدار شبه مستند است فیلمش به ما اندیشه نمی دهد بلکه ترویج یک اندیشه خاص است
قرار نیست شما بیایید بگویید فیلم برای اندیشیدن است بلکه خود فیلم این مهم را بگویید همان طور،که آثار برگمان و فلینی چنین است
این فیلم بیشتر شبیه یک مانیفست هست تا یک اثر هنری
بهتر است تعریف سینما را بهتر بررسی کنیم نه فقط آنکه سینما را ژانر و هالیوود در نظر داشته باشیم ؛ تعاریفی که شما دادید مربوط به سینمای کلاسیک است و تمام سینما را در بر نمیگیرد ، و تعاریف شما از جهت عدم آشنایی با سینمای هنری و تاریخ سینما و مهمترین دورانی که سینما به خود دیده است «موج نو» سینمای فرانسه است . هنر تدوین مختص مچ کات ها نیست همانطور که سینما فقط برای داستان گویی نیست . بحث فقط درباره ی این شیوه ی تدوین گدار را شاید نتوان در ۱۰ صفحه هم جا داد ، اما به طور خلاصه و خیلی کوتاه : این شیوهی تدوین که در سینما در دهه ی ۶۰ برای اولین بار توسط همین کارگردان و در دوران موج نو استفاده شد برای فاصله گذاری و دور کردن مخاطب از فرو رفتن به درون داستان- و هرگونه همذات پنداری و احساساتی گری- است ، این عمل از آن جهت انجام شده که مخاطب با فاصله ای که از فیلم و موارد ذکر شده میگیرد بتواند با آگاهی کامل و به صورت منطقی (نه احساسی) به واشکافی و تفکر درباره ی تمام اتفاقات و اعمال انجام شده در فیلم بپردازد و با گریه یا خنده از سالن سینما بیرونی نیاید بلکه با کمی تفکر و نگرشی که فیلم توانسته او را به این امر وا دارد سالن سینما را ترک کند . تمام موارد از جمله موسیقی ، بازیگران تیپ سازی شده و بدون لایه های روانشناختی ، حرکت دوربین و ... دارای دلیل هستند و طرز تفکری خاص با هدفی خاص پشت آن هاست .
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید
hassan.silencer
hassan.silencer
۱۷ فروردین ۱۴۰۰ ۰۸:۳۶
چند نکته درباره ی فیلم هست که به اختصار توضیح میدم: 1)ژانر فیلم بیشتر درام و عاشقانس تا جنایی. 2)کارگردان این فیلم از بنیان گذاران جامپ کات در موج نو سینمای فرانسه هست، اما به نظر من توی این فیلم بسیار افراطی از این تکنیک استفاده شده و به شخصه نپسندیدم. جمع بندی: در کل فیلم خاصیه و بیشتر تو بخش زیباشناسی سینما قرار میگیره تا سرگرم کننده بودن. دیدنش به هرکسی پیشنهاد نمیشه.
mr.mammad
mr.mammad
۲۸ مرداد ۱۴۰۰ ۰۵:۳۸
دقیقا مشکل منم با همین کاتهای عجیب فیلم بود، که بیشتر منو یاد سانسورای تلویزیون خودمون مینداخت تا یکی از ویژگی های سینمای موج نو. ولی در کل فیلم بدی نیست و میشد خیلی بهتر باشه.هر چند من 400 ضربه تروفو رو به این فیلم ترجیح میدم
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
arya1881
arya1881
۱۸ تیر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۱
فیلم خاصیه و تجربه جالبیه بعد دیدنش با کارگردانی عجیب استاد گدار
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
naaghmee
naaghmee
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ ۱۰:۵۶
یه فیلم فرانسوی کلاسیک با بازی مثل همیشه جذاب زان پل بلماندو. احساسات مختلفی رو در طول فیلم تجربه می کنید، عشق، بی تفاوقتی، شیطنت، شک، دو رویی. اگر فیلم کلاسیک دوست دارید، از این فیلم لذت می برید. نمره 7.5 از 10 بین فیلم های کلاسیک
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
ashoori
ashoori
۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ ۱۸:۵۹
به نظرم اگه میخواید فیلم فرانسوی ببینید, بهتره فیلم فرانسوی نبینید.
f4rzad
f4rzad
۱۰ خرداد ۱۴۰۰ ۱۴:۴۳
دوست عزیز کل صنعت سینما از فرانسه سرچشمه میگیره چطور این حرفو میزنید؟
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
sobhan.frh
sobhan.frh
۱۶ شهریور ۱۳۹۹ ۱۵:۴۵
نظرت با موفقیت رد شد و به ناکجا پیوست .
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
۲
۱
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
MahdiZee
MahdiZee
۲۰ تیر ۱۳۹۷ ۱۰:۴۱
Breathless 1960 از نفس افتاده ۱۹۶۰ مگر نمیگویم در هنر نباید مفاهیم درک شود بلکه باید حس شود. موسیقی خوب موسیقی است که شنیده نشود بلکه باید حس شود. فیلمبرداری خوب فیلمبردای است نفهمیم دوربینی وجود دارد و تصویر را حس کنیم. این روش تدوین کاملا دیده میشد و به طور عامدانهای متوجه این مهم میشدیم بدون هیچ موضعی دلیل چنین کاری چه بود و به فیلم چه کمکی میکرد؟ من از علم تدوین هیچ نمیدانم ولی هنر تدوین را دیدهام چرا فیلمهای دیگری چنین کمتر ساخته شد؟ آیا تنها یک کار خلاقانه بود یا هدف دیگری داشت؟ میشل با بازی بلماندو تراکتوروار سیگار میکشد و مداوم دزدی میکند هیچ خلافی را از دست نمیدهد و عاقبتش هم مشخص است غیر از این شخصیت ضعیف هیچ شخصیتی دیگری شکل نمیگیرد. پاتریشیا که ناگهان میگوید باردار است در حالی که سیگار میکشد و معلوم نمیشود چه شد. واقعا باردار است؟ یا فقط حرفش را میزدند. بچه کیست؟ آخرش چی شد؟ آیا فیلم محدود به زمان خودش نیست؟ فیلم به لحاظ محتوا چه چیزی میخواست بگوید؟ این فیلم فرم خالص بود؟ اصلا هیچ حسی به فیلم ندارم!!! ✍️ #نوشته_مهدی
goliam
goliam
MahdiZee
۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ۱۸:۳۰
اضافه بر پاسخ کامل ایشون باید بگم که دلیل این جامپ کات ها نه فقط برای حفط ویژگی ساختار فیلم هست ، بلکه نمودی از شخصیت فیلم(بلموندو) را به ما نشون میده ، آشفتگی زندگی ای که داره به زیبایی با دوربین روی دست و تمام پرش های آشکار نماها قابل درک هست.
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
Kinglet___
Kinglet___
MahdiZee
۱ شهریور ۱۳۹۷ ۰۱:۴۳
این نوع کات همان گونه که در تئاتر همچنان ادامه دار و دارای کاربرد است در سینما نیز ادامه دارد ، گدار را اگر بزرگترین کارگردان و مبدع ندانیم قطعا یکی از بزرگترین سینماگران تاریخ است . در رابطه با تروفو این را بدانید که این دو زمانی طولانی تا قبل از اختلافاتشان دوستان و همکارانی خوب بوده اند ؛ هرکدام از این دو کارگردان حرکات و کار های ویژه خودشان را در فرم استفاده کردند اما هر دو با دیدگاهی یکسان به سینما نگاه میکردند و هر دو مولفانی بوده اند که طرز فکر مشخص و قابل قبولی-برای یکدیگر- داشته اند. طبق همین مولف بودن آن ها سینما را مانند ادبیات وسیله ای برای نشر اندیشه و نشان دادن و گسترش آن میدانسته اند پس درست است که میگویید ترویج اندیشه خاص ، اما مگر اندیشه چیست؟ مگر میتوان بدون نشان دادن اندیشه ای ، اندیشه را گسترش داد ؟ با اندیشه ای که وجود داشته باشد میتوان اندیشه را شکل داد ، حال آن که تماشاگر باید راجع به آن فکر کند و تصمیم بگیرد و اتفاقا همین فکر کردن مهم است که گدار به ما اجازه ی فکر کردن میدهد و اصلا همین را میخواهد ، وگرنه تماشاگر را احساساتی میکرد و به او اندیشه ای را گسترش میداد بدون آگاهی و در بند احساساتی گری که تفکر را زنجیر میکند. کسانی مثل فلینی و برگمان با گفته ی این که گدار سینماگری اندیشمند است ، ارزشی ازشان کم نمیشود ، همانطور که در آن سال ها آنتونیونی نیز با فعالیت هایش در دوره ی ایتالیا و اصلا با شکلی متفاوت و بیانی متفاوت کار میکرد ولی مورد ستایش کایه ای ها قرار میگرفت. مسئله ی اصلی آن ها مولف بودن ، طرز فکر و گسترش آن است ؛همانظور که آستورک در مقالهی دوربین قلم میگوید و دوربین را به مثاله ی قلمی در دست کارگردان میبیند ؛ و هنر را نمیتوان در تعریفی مشخص چیز های بدون تفکر و صرفا زیبا یا هرچیز دیگری دانست و تمام فیلسوفان و هنرمندان هر کدام چیزی برای هنر گفته اند و در این دورهی پست مدرن دیگر این که به دنبال توضیحی قطعی برای هنر باشیم و بگوییم چه چیزی هنر است و چه چیزی خیر ، کاری منسوخ شده به حساب میآيد
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
MahdiZee
MahdiZee
amir
۳۱ مرداد ۱۳۹۷ ۱۳:۱۷
حس تفکر حرف خوبی است ولی چه تفکری یعنی قبل از گدار سینمای متفکرانه نداشتیم فلینی و برگمان تفکر نداشتند با حظور این موج مثلا نو سینما متفکرانه آغاز شد کجای حرف من هالیوود و سینمای کلاسیک بود که به آن نقد می،کنید. معلوم است که سینما فقط هالیوود نیست ادعایی هم در این زمینه نیست، پرسش من این بود این نوع کات چه خدمتی به فیلم کرد و بعد ها چه کسانی آن را استفاده کردند تورفو هم برای همین موج نو است ولی آیا چنین است و این نوع کات های را استفاده می کند سینمای امروز گدار شبه مستند است فیلمش به ما اندیشه نمی دهد بلکه ترویج یک اندیشه خاص است قرار نیست شما بیایید بگویید فیلم برای اندیشیدن است بلکه خود فیلم این مهم را بگویید همان طور،که آثار برگمان و فلینی چنین است این فیلم بیشتر شبیه یک مانیفست هست تا یک اثر هنری
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
amir
amir
۳۱ مرداد ۱۳۹۷ ۰۲:۲۳
بهتر است تعریف سینما را بهتر بررسی کنیم نه فقط آنکه سینما را ژانر و هالیوود در نظر داشته باشیم ؛ تعاریفی که شما دادید مربوط به سینمای کلاسیک است و تمام سینما را در بر نمیگیرد ، و تعاریف شما از جهت عدم آشنایی با سینمای هنری و تاریخ سینما و مهمترین دورانی که سینما به خود دیده است «موج نو» سینمای فرانسه است . هنر تدوین مختص مچ کات ها نیست همانطور که سینما فقط برای داستان گویی نیست . بحث فقط درباره ی این شیوه ی تدوین گدار را شاید نتوان در ۱۰ صفحه هم جا داد ، اما به طور خلاصه و خیلی کوتاه : این شیوهی تدوین که در سینما در دهه ی ۶۰ برای اولین بار توسط همین کارگردان و در دوران موج نو استفاده شد برای فاصله گذاری و دور کردن مخاطب از فرو رفتن به درون داستان- و هرگونه همذات پنداری و احساساتی گری- است ، این عمل از آن جهت انجام شده که مخاطب با فاصله ای که از فیلم و موارد ذکر شده میگیرد بتواند با آگاهی کامل و به صورت منطقی (نه احساسی) به واشکافی و تفکر درباره ی تمام اتفاقات و اعمال انجام شده در فیلم بپردازد و با گریه یا خنده از سالن سینما بیرونی نیاید بلکه با کمی تفکر و نگرشی که فیلم توانسته او را به این امر وا دارد سالن سینما را ترک کند . تمام موارد از جمله موسیقی ، بازیگران تیپ سازی شده و بدون لایه های روانشناختی ، حرکت دوربین و ... دارای دلیل هستند و طرز تفکری خاص با هدفی خاص پشت آن هاست .
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ