این سریال رو دوبار دیدم. تجربه اول: قسمت اولش وسوسه کننده بود ولی وسطهای سریال حوصله ام به حدی سر رفت که خوابم برد و صبح که پا شدم دیدم شش قسمت پخش شده و من در خواب.... وقتی دیدم سریال امتیاز بالایی گرفته و در ژانر ماکیومنت ثبتش کردند تصمیم گرفتم دوباره ببینم. این دفعه عااااااااااالی و بی نظیر بود. از قسمت چهارم به بعد با اثری طرفیم کاملا فلسفی و اگزیستانسیال درباره کارکرد و ماهیت تجربه انسانی از منظر پسامدرن. سریالی است که جان می دهد برای تحلیل های لیوتاری، نمونه ای بدیع درباره مفهوم mise en abyme و مطمئنم در آینده باز هم به قسمتهایی از آن باز خواهم گشت. باتشکر از تیم 30نما انتشار این نوع آثار.
خب من همونی هستم که چند وقت پیش اولین کامنتو زیر این سریال گذاشتم و الان که فصل اول رو کامل دیدم نظرم اینه: به نظرم سریال ایده خوب و قوی ای رو استارت زد، اما در ادامه در منجلاب خودش غرق شد! سازنده و کارگردان این سریال در ظاهر اصلا اهمیتی به بینندگان نمیده و فقط برای خالی کردن ذهن خودش، نشخوار های ذهنیش رو در قالب سریال فیلمبرداری کرده و یه شبکه هم برای پخش اونا بهش پول داده! برای من که مخاطب عادی هستم به جز اپیزود های اول، بقیه سریال هیچ جذابیتی نداشت و حرف های پیش پا افتاده و اکثرا بی مصرفی عرضه می کرد.
خیلی کم پیش میاد نظری درباره کارها ثبت کنم ولی با اثر غریبی طرفیم. بعد مدتهای مدیدی یک کار تلویزیونی، تو این دوران رخوت زده اما به ظاهر پر زرق و برق، چشمم رو به خودش گرفت و حقیقتا با تمام دقت مجذوبم کرد. مساله فقط درباره اورجینالیته بودن ایده اولیه نیست؛ بارها و بارها تو تاریخ سینما و تخلیط ژانری داکیودرام یا ماکیومنتری و... دیدیم چطور واقعیت برساخته اثر و جهان شمولش زیر سوال میره با واقعیت عین به نوعی؛ اما اینطور آگاهانه مداوما شکست و شکست و شکست فضای حقیقی به واسطه بدعت ابتداییش که همون قرار بر \"تمرین\" باشه سوالات زیادی رو پیرامون زندگی خودمون تو روزگار پسابازنمایی یا مابعد سینما ایجاد میکنه. اساسا واقعیت چیه؟ واقعیت برخورنده ما در روزمره چطور ما رو میسازه؟ اگه همهی آنچه که تا یه کم قبل واقعیت لحظه میدونستیم با تکرار دوباره و بازسازی برساخت بشه، چه نقشی به خودش میگیره؟ اساس این زندگی هم بنا بر نوعی بازسازی عظیم و تکرارشوندهست بیآنکه توجهی به آن کنیم؟
الان اپیزود 2 هستم، میخواستم وقتی سریال(که تا الان فصل 1 اومده) رو کامل ندیدم نظر ندم اما چون تا الان کسی نظری ثبت نکرده اینو می نویسم تا شاید بعدا تکمیلش کردم.
سریال ریهِرسال(که به معنی تمرین پیش از انجام کار اصلی است) یک سریال خوش ساخت هستش و تماشای اون نیازمند دقت، کمی ذهن خالی و کمی حوصله هستش. هر اپیزود داستان مستندگونه مختص به خودش رو داره ایده اون درباره یک آدم هست که برای انجام کاری مردد هست و نیاز به کمک و تمرین پیش از انجام اون کار داره. پیاده سازی این ایده در عمل حرفه ای و جذاب انجام شده و چیزهای زیادی رو به مخاطب می آموزه. فکر میکنم هر شخصی مضطرب و نگرانی، پس از تماشای این سریال زندگی رو به خودش آسون تر بگیره و با هنر آسان و اصولی فکر کردن آشنایی پیدا کنه. میزان کمدی بکار رفته هم به شکل زیبای و یکنواختی پخش شده و این تجربه(که مثل کلاس درس میمونه) لذتبخش تر میکنه.
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید
kelkpira
kelkpira
۲۰ آبان ۱۴۰۱ ۱۶:۴۳
این سریال رو دوبار دیدم. تجربه اول: قسمت اولش وسوسه کننده بود ولی وسطهای سریال حوصله ام به حدی سر رفت که خوابم برد و صبح که پا شدم دیدم شش قسمت پخش شده و من در خواب.... وقتی دیدم سریال امتیاز بالایی گرفته و در ژانر ماکیومنت ثبتش کردند تصمیم گرفتم دوباره ببینم. این دفعه عااااااااااالی و بی نظیر بود. از قسمت چهارم به بعد با اثری طرفیم کاملا فلسفی و اگزیستانسیال درباره کارکرد و ماهیت تجربه انسانی از منظر پسامدرن. سریالی است که جان می دهد برای تحلیل های لیوتاری، نمونه ای بدیع درباره مفهوم mise en abyme و مطمئنم در آینده باز هم به قسمتهایی از آن باز خواهم گشت. باتشکر از تیم 30نما انتشار این نوع آثار.
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
nymph
nymph
۵ مهر ۱۴۰۱ ۰۸:۳۴
BORING
۰
۲
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
BlueFlare
BlueFlare
۲۳ شهریور ۱۴۰۱ ۱۱:۰۹
خب من همونی هستم که چند وقت پیش اولین کامنتو زیر این سریال گذاشتم و الان که فصل اول رو کامل دیدم نظرم اینه: به نظرم سریال ایده خوب و قوی ای رو استارت زد، اما در ادامه در منجلاب خودش غرق شد! سازنده و کارگردان این سریال در ظاهر اصلا اهمیتی به بینندگان نمیده و فقط برای خالی کردن ذهن خودش، نشخوار های ذهنیش رو در قالب سریال فیلمبرداری کرده و یه شبکه هم برای پخش اونا بهش پول داده! برای من که مخاطب عادی هستم به جز اپیزود های اول، بقیه سریال هیچ جذابیتی نداشت و حرف های پیش پا افتاده و اکثرا بی مصرفی عرضه می کرد.
۱
۱
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
lorderfan99
lorderfan99
۱۴ شهریور ۱۴۰۱ ۲۱:۱۱
خیلی کم پیش میاد نظری درباره کارها ثبت کنم ولی با اثر غریبی طرفیم. بعد مدتهای مدیدی یک کار تلویزیونی، تو این دوران رخوت زده اما به ظاهر پر زرق و برق، چشمم رو به خودش گرفت و حقیقتا با تمام دقت مجذوبم کرد. مساله فقط درباره اورجینالیته بودن ایده اولیه نیست؛ بارها و بارها تو تاریخ سینما و تخلیط ژانری داکیودرام یا ماکیومنتری و... دیدیم چطور واقعیت برساخته اثر و جهان شمولش زیر سوال میره با واقعیت عین به نوعی؛ اما اینطور آگاهانه مداوما شکست و شکست و شکست فضای حقیقی به واسطه بدعت ابتداییش که همون قرار بر \"تمرین\" باشه سوالات زیادی رو پیرامون زندگی خودمون تو روزگار پسابازنمایی یا مابعد سینما ایجاد میکنه. اساسا واقعیت چیه؟ واقعیت برخورنده ما در روزمره چطور ما رو میسازه؟ اگه همهی آنچه که تا یه کم قبل واقعیت لحظه میدونستیم با تکرار دوباره و بازسازی برساخت بشه، چه نقشی به خودش میگیره؟ اساس این زندگی هم بنا بر نوعی بازسازی عظیم و تکرارشوندهست بیآنکه توجهی به آن کنیم؟
۰
۲
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
BlueFlare
BlueFlare
۳ شهریور ۱۴۰۱ ۱۵:۳۰
الان اپیزود 2 هستم، میخواستم وقتی سریال(که تا الان فصل 1 اومده) رو کامل ندیدم نظر ندم اما چون تا الان کسی نظری ثبت نکرده اینو می نویسم تا شاید بعدا تکمیلش کردم. سریال ریهِرسال(که به معنی تمرین پیش از انجام کار اصلی است) یک سریال خوش ساخت هستش و تماشای اون نیازمند دقت، کمی ذهن خالی و کمی حوصله هستش. هر اپیزود داستان مستندگونه مختص به خودش رو داره ایده اون درباره یک آدم هست که برای انجام کاری مردد هست و نیاز به کمک و تمرین پیش از انجام اون کار داره. پیاده سازی این ایده در عمل حرفه ای و جذاب انجام شده و چیزهای زیادی رو به مخاطب می آموزه. فکر میکنم هر شخصی مضطرب و نگرانی، پس از تماشای این سریال زندگی رو به خودش آسون تر بگیره و با هنر آسان و اصولی فکر کردن آشنایی پیدا کنه. میزان کمدی بکار رفته هم به شکل زیبای و یکنواختی پخش شده و این تجربه(که مثل کلاس درس میمونه) لذتبخش تر میکنه.
۶
۱
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ