news-background
news-background

چرا بازسازی ماتریکس کار اشتباهی است؟

کمتر کسی در دنیای پر نقش و نگار سینما حضور دارد که با سه گانه ی ماتریکس آشنایی نداشته باشد. اثری بدیع در ژانر علمی تخیلی که در سال 1999 توسط واچوفسکی ها ساخته شد و توانست انقلابی در این ژانر پدید آورد. شاید ماتریکس را بتوان یکی از شاخص ترین اکشن هایی به حساب آورد که داستان در آن ها حرف اول را می زند. بر خلاف آثار امروزی، در فیلم ماتریکس آن چه بر همه ی عناصر فیلم غلبه می نماید، داستانیست که برای گفتن وجود دارد و صرف تماشای صحنه های اکشن نیست که مخاطب را پای تماشای فیلم نگه می دارد. در نقد عملکرد بسیار تاثیر گذار این فیلم می توان به همکاری بسیار مساعد همه ی عناصر فیلم با یکدیگر اشاره کرد. عناصری که همگی یک هدف را دنبال می کنند و آن ایجاد یک تغییر در چارچوب ها و استاندارد های ژانر اکشن می باشد.

ژانری که همگان تا قبل از ماتریکس از آن صرف حرکات مهیج و جلوه های ویژه ی بسیار انتظار داشتند، با رسیدن به ماتریکس به یک بن بست چالش برانگیز به نام داستان برخورد کرد و در مرحله ی اول بیشتر از آن که از جلوه های ویژه ی این سه گانه اکشن به وجد بیایید، مجذوب داستان ورز داده شده ی آن خواهید شد. فیلم بنا به نقل بسیاری از محافل سینمایی و هنری، یکی از بهترین آثار این ژانر به حساب می آید و همگان آن را بیشتر از آن که فیلم به حساب آورند، یک الگو می دانند. یک الگوی پازل مانند که از قطعات و جزئیات بسیار کنار هم چیده شده تشکیل می شود و در نهایت منجر به خلق اثری می شود که پس از گذشت این همه سال هم چنان جایگاه خوبی در بین مخاطبین و مردم دارد. همان طور که دیروز باخبر شدیم، کمپانی سازنده ی این سه گانه یعنی استودیوی برادران وارنر «Warner Bros» تصمیم دارد تا دوباره ماتریکس را به پرده ی نقره ای سینما بکشاند و این بار قرار است با تغییر ساختار در آن، یک نسخه ی بازسازی شده از آن را بسازد. نسخه ای که واچوفسکی ها در آن حضور ندارند و خبری از کیانو ریوز به عنوان نئو نیست و به احتمال زیاد مایکل بی جوردن به ایفای نقش اصلی آن بپردازد.

 در خبر صبح دیروز که توسط پایگاه خبری هالیوود ریپورتر منتشر شد آمده که این استودیو به جاه طلبی اش ادامه داده و به صرف ساختن یک ماتریکس جدید راضی نیست و در تلاش است بعد از بازسازی آن، دنباله ها و اسپین آف های متعددی از آن بسازد. مثال جالبی که سایت های خبری از این تصمیم برادران وارنر زده اند به مانند مادری است که 20 سال قبل وقتی ماتریکس پخش می شد کودکش را حامله بوده و حالا کودکش احتمالاً از دبیرستان فارغ التحصیل شده و منتظر است تا با مادرش ماتریکس جدید را در سینما به تماشا بنشیند. هنوز خبر دقیقی از حضور واچوفسکی ها برروی پروژه منتشر نشده است و معلوم نیست که این دو کارگردان و نویسنده ی آمریکایی در ماتریکس جدید نقشی دارند یا خیر اما چیزی که بسیاری از پایگاه های تحلیل سینمایی بر روی آن متفق القولند این است که ساخت ماتریکس جدید بدون حضور این افراد دیوانگی محض است. این زوج هنری علاوه بر سه گانه ی ماتریکس، کارگردانی یا نویسندگی آثاری چون V for Vendetta ، Cloud Atlas و Sense 8 را نیز برعهده داشته اند.

سری ماتریکس فروشی بالغ بر 1 میلیارد و 500 میلیون دلار را در مجموع سه فیلم به ثبت رسانده است اما نکته ای که در پشت پرده ی  این میزان فروش قرار دارد حضور واچوفسکی ها و تفکر منسجم شان در تجسم بخشی به داستان بسیار خوب شان بوده است. ماتریکس از آن دسته آثاریست که در نگاه اول می توان انتظار آن را داشت که با تکیه بر پتانسیل بالای تکنولوژی های سه بعدی سازی و جلوه های ویژه ی امروزی چیزی به مراتب هیجان انگیز تر از نسخه ی اصلی آن را پدید بیاید اما این هیجان به چه قیمتی برای برادران وارنر تمام می شود؟ تکنیک فیلم سازی و همان جلوه های ویژه که امروزه بسیار پیش پا افتاده به حساب می آیند و البته حضور واچوفسکی ها همگی دست به دست هم دادند که نام ماتریکس را امروزه با احترام در محافل سینمایی جاری و ساری نمایند. دو عنوان Reloaded  و Revolutions ساخته شده از ماتریکس به وضوح، عشق و علاقه ی سرشار این دو کارگردان به کار و هنری که آن را می آفرینند، نشان می دهد. هنری که در 1999 با حمایت وارنر بروس شروع شد و به یمن آزادی عملی که این استودیو برای کارگردان های خود فراهم کرد، نتیجه ای بسیار قابل قبول را از آن شاهد بودیم اما این آزادی عمل امروز بعد از نزدیک به 20 سال  سال ممکن است برای «ماتریکس» حکم فاجعه ای را داشته باشد که یاد و خاطره ی خوش مردم از نسخه های اصلی آن را به کلی از بین ببرد.

نکته ی دیگری که وارنر باید به آن توجه نماید این است که چه بخواهد چه نخواهد، همگان ماتریکس جدید را در نگاه اول زیر سایه ی سه گانه ی اصلی آن می بینند و برای بیرون آمدن از این سایه به خلاقیت، نبوغ، استعداد و هنری بسیار بیشتر و خالص تری نسبت به آن چه در 1999 شاهدش بودیم نیاز است. نکته ی دیگری که به موفقیت سری ماتریکس انجامید شجاعتش در بیان برخی مسائل و مباحثی بود که در آن سال ها همگان از ابراز آن واهمه داشتند. مطرح کردن برخی مباحث و نگاه منتقدانه اش به نحوه ی زندگی را می توان به وضوح در تک تک فریم های اثر مذکور به تماشا نشست. همان طور که می دانید ماتریکس در ذهن مخاطب خود حفره ای به اسم بی اعتمادی را ایجاد می کند. تلاشی که به جدیت می توان آن را هدف اصلی فیلم دانست. حفره ای که بخشی از موفقیتش را به واسطه ی کمبود آگاهی مردم جهان با برخی مسائل به دست آورد. حفره ای که توانست چهار جایزه ی اسکار در بخش های فنی به همراه داشته باشد اما بحث اصلی تعداد جوایز و هدف اصلی ماتریکس نیست.

مخاطب دیروز سینما اگر از ماتریکس داستانی غنی و صحنه های اکشن مهیج انتظار داشت، امروزه چیزی فراتر از آن را انتظار دارد. نزدیک شدن به آن چه ماتریکس در ذهن مخاطبان خود به جا گذاشته کار آسانی نیست. شاید اگر واچوفسکی ها را در خبر منتشر شده ی وارنر می دیدیم کمی نگرانی هایمان کمتر از این بود ولی چیزی که همگان را از لحاظ فکری درگیر می کند این است که آیا این استودیو توانایی ساخت چیزی بهتر از ماتریکس اصلی را دارد یا خیر؟ آیا این اقدام چیزی به جز بهره کشی و فدا کردن فیلم اصلی برای دست یابی به چند دلار بیشتر است؟ این عقیده درست است که عصر امروز سینما علاوه بر ساخت ایده های جدید، بسترساز احیای عناوین قدیمی می باشد. عناوینی که مردم نیز با اشتیاق به سمت آن ها می روند و استقبال از آثار بازسازی شده بسیار زیاد است. به طور مثال عنوان Star Wars و Kong که اولی سینمای 2015 میلادی را در چنگال خود محاصره کرد و دومی نیز فروش بسیار خوبی را تجربه می کند. اما سوال دیگری که مطرح می شود این است که آیا ماتریکس به بازسازی نیاز دارد؟

دیدگاه‌ها

برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید