news-background
news-background

نقد و بررسی فیلم دکتر استرنج

داستان فیلم روایتگر زندگی دکتر استفان استرنج ( بازیِ بندیت کامبربچ ) (Bendedict Cumberbatch) جراح مشهورِ مغز و اعصاب است. او مداوای بیمارانی را بر عهده می گیرد که هیچ پزشکی امید به درمان آنان ندارد. انگیزه او از درمان چنین بیماران خطرناکی ( عمدتا ضایعات مهلک ستون فقرات و تومور های مغزی ) بیشتر از نجات انسان ها، رسیدن به شهرت و پول است. روزی در حال رانندگی در جاده ای کوهستانی، در حالی که ذهنش مشغول مداوای بیمار بعدی خود بود؛ با ماشین دیگری تصادف کرده و از ارتفاع زیادی به سمت انتهای درّه سقوط می کند. در این سانحه دستان او دچار آسیب های جدی شده و حتی پس از گذشت ماه ها و صَرف میلیون ها دلار هزینه برای درمان آنها؛ باز هم آسیب دیدگی انگشتانش برطرف نشده است. شدت این آسیب به حدی می باشد که توانایی انجام هرگونه عمل جراحی را از او ستانده است. دکتر استرنج در تلاش آخر برای درمان دست های خود و ادامه کارش به مکانی اسرار آمیز به نام کمر- تاج در نپال سفر می کند. در آنجا در می یابد که قرن هاست زمین توسط جمعی مخفی از ساحران حفاظت می شود؛ زنان و مردانی که از قوانین طبیعی و فیزیکی در مقابل خطرات ماورایی محافظت می کنند.

این گروه را انشنت وان ( با بازی تیلدا سوئینتون )(Tilda Swinton) رهبری کرده و تربیت اشخاص ( نیروها ) توسط بارون ماردو ( چیوتل اجیوفور )(Chiwetel Ejiofor) انجام می گیرد. استرنج پس  از ورود به این مکان به یکی از گردانندگان قدرتمند جادو تبدیل می شود؛ اما یکی از دشمنان قدیمی این مکان، برای انتقام جویی باز  می گردد. حال او باید تصمیم گیرد که از نیروی جدید خود چگونه استفاده کند؛ همانند گذشته برای خود یا با از خود گذشتگی برای دیگران!

 در ادامه سیزده اثر موفقِ دنیای مارول، فیلم دکتر استرنج (Dr Strange) نه تنها روایتی گسترده تر را در ابعادی دیگر و با برخورداری از عناصر اسطوره ای بیان می کند؛ بلکه نام تجاریِ (( مجموعه فیلم های مارول )) را به سوی ژانر های فرعیِ جدید و سینمایی تازه می برد. عناصر این اثر شدیدا تحت تأثیر فرمول همیشگی فیلم های مارول است و به نوعی از آنها الهام گرفته، به ویژه داستان اصلی و شخصیت منفیِ کسالت بار آن این موضوع را دنبال میکند.

این فیلم به کارگردانیِ اسکات دریکسون ( sinister) تولید شده که فیلمی با صحنه های اکشن خاص است و در عین حال پایه ای قوی داشته که باعث می شود دکتر استرنج را در طول داستان و حتی پس  از  آن دنبال کنیم ( به گونه ای ذهن را درگیر خود می کند ). بر خلاف فیلم های مارول که عموما روند مشخصی داشته و تقریبا جدا نشدنی هستند، این اثر تنها اشاراتی گذرا به اونجرز (Avengers) و حوادث پیشینِ آن می کند. دکتر استرنج افزون بر داشتن مفاهیم گسترده، فیلمی ماجراجویانه و البته خودکفا است که با داشتن لحظات جالبِ احساسی و اکشن، مخاطب را راضی می کند. بنابراین مخاطبان غیرحرفه ای صنعت سینما، از تماشای آن لذت بیشتری برده و احساس نزدیکی افزون تری به آن خواهند داشت؛ چرا که در این فیلم شخصیت اصلی محوریت یافته و گرفتار پیچیدگی های روایی نمی شود.

 گرچه این فیلم می تواند مجزا و مستقل تلقی شود، اما کم و بیش به ام سی یو (MCU) وابسته است. از جنبه های گوناگون، می توان فیلم دکتر استرنج را جنبشی در دنیای مارول محسوب کرد؛ چه از نظر کاستی ها و چه قوت ها! بنابراین دریکسون سعی کرده از محدوده عنوان تجاری فراتر رود اما در نهایت زیر چتر دنیای مارول باقی می ماند. این بلند پروازی سبب می شود که حتی اگر فیلم داستان بسیار جالبی نداشته باشد، بازهم شما را درگیر دیدن خود می کند. دنیای خواب و توهم که در فیلم (Inception) ساخته کریستوفر نولان وجود دارد، مرجعی خوب برای این فیلم و به ویژه استفاده از آینه در فیلم برادینشان داده شده در آن است؛ در واقع انعکاسی گوناگون از دنیای واقعی است. دریکسون اطمینان داشت طلسم ها، افسون ها و وسایل جادویی ( به ویژه شنل شناور ) جایگاهی مناسب در رئالیسم جادویی خواهد یافت. با این حال، بعد از آمدن آیینه به فیلم است که کارگردان، تفاوت دکتر استرنج با استاندارد های دنیای مارول را مشخص می کند.

از آنجا که محوریت داستان این فیلم در نقش اول ( استفان استرنج ) خلاصه می شود و اوست که جادوگری و دیگر ابعاد را به دنیای مارول می آورد؛ دیگر مجالی برای معرفی نقش های مکمل باقی نمی ماند. به عبارت بهتر، کارل موردو  (چیوتل اجیوفور ) کریستین پالمر ( ریچیل مک آدامز) و وانگ ( بندیکت وانگ ) تنها برای کمک به کاراکتر استرنج و تکمیل خط داستان استفاده شده اند. شخصیت منفی داستان، کیسیلیوس ( مدز میکلسن )  ، نیز پیشرفتی برای مارول محسوب می شود. دنیای مارول پیوسته درگیر فرمانروا هایی تشنه قدرت بود؛ اما کیلسیلیوس جلوه ای ضعیف از کاراکتر دکتر استرنج است.

شخصیت انشنت وان پیشرفت زیادی داشته و نقش او در فیلم پر رنگ تر است. همچنین درس هایی که به جادوگران می دهد، بسیار موثر واقع میشود. مخاطب حق اظهار نظر در مورد انتخاب بازیگر دریکسون را دارد.، او بازیگری سفید پوست را برای نقش انشنت وان برگزیده، در حالی که این نقش همواره آسیایی بود. مهم تر اینکه، بندیت کامبربچ در نقش ساحر اعظم بسیار عالی عمل می کند و حتی اگر این نقش با استاندارد های داستانیِ دنیای مارول پیش برود، باز هم کامبربچ نکات ظریف و جالبی را وارد شخصیت نقش خود کرده تا کاراکترش را به جایگاهی برتر رساند. او با ماند در نقطه امن خود، قهرمانی را به تصویر می کشد که هم گستاخ و هم شجاع است و در عین حال مردی را نشان می دهد که در راه نجات خویش به هدفی والا می رسد.

به لطف هدایت دقیق و افکت های تصویریِ خلاقانه و جدید، فیلم دکتر استرنج دنیای مارول را گسترش داده و داستانی راضی کننده را به   صورت مستقل بیان می کند، دکتر استرنج برای بینندگان نه چندان حرفه ای سینما، فرصتی مناسب است که بدون خستگی از داستان پردازی های به هم پیوسته وارد دنیای مارول شوند. در واقع افزون بر لذتی که هواداران سینمای مارول از دیدن این فیلم خواهند برد، افرادی هم که از سنگینی فیلم هایی مانند اونجرز خسته هستند؛ دکتر استرنج می تواند انتخاب مناسبی باشد.

نکته: دکتر استرنج به صورت سه بعدی و آی مکس نیز ارائه شده و نسخه های پریمیوم آن ارزش بیشتری برای دیدن دارند. دکتر استرنج تا به امروز خیره کننده ترین فیلمِ سینمای مارول بوده و استفاده خلاقانة دریکسون از آینه و نیز دیگر جلوه های ویژه و افکت ها ارزش دیدن نسخه سه بعدی یا آی مکس را دارد.

دیدگاه‌ها

برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید