«فیلم برادران سوپر ماریو» (Super Mario Bros) به کارگردانی آرون هوروات و مایکل جلنیک تلاش دیگری است از یونیورسال برای به تصویر آوردن سری بازیهای محبوب ماریو که دوران SEGA تا به امروز با آن خاطره داریم. داستان اصلی اما از جایی شروع میشود که ماریو و برادر کوچکترش لوئیجی، لولهکشهای مبتدی ساکن بروکلین، پس از فاجعهای در محل زندگیشان، تصمیم میگیرند برای نجات بروکلین دست به کار شوند اما با رفتن به زیرزمینهای شهر، به ناگهان، ورودشان به جهانی نامعلوم رقم میخورد و در آنجا اسیر میشوند. جهانی که باید پرنسس آن را دست شرور داستانی نجات دهند.
بیش از ۹۰درصد آنچه در این ورژن اتفاق میافتد، بنمایهی بازیهای اصلی را دارد و تعهد فیلم به طرفداران اغلب منجر به جریانات درهم و برهم و همچنین قابل پیشبینی نیز میشود و اگرچه تماما تلاشهای قابل اهمیتی انجام شده است تا این ماریو تا حد ممکن شبیه به هرآنچه از او به خاطر داریم جلوه کند، اما قسمتهای زیادی از فیلم، یکدست و بدون فراز و نشیب میشود.
موسیقی و صداهای متنوع که مستقیماً از بازیهای قدیمی و جدید بیرون کشیده شده، تصاویر رنگارنگ همچون پادشاهی قارچها و سرزمین جادویی که داستان اصلی تا حد زیادی در آن جریان دارد، کاملاً شبیه به سرزمین بازی است. فایرگلها، ستارهها و جعبههای علامت سوال، همه و همهی ظاهر، صدا و عملکرد عناصری که در اثر موجود است، از بازی وام گرفته شده و به گونهای که دقیقاً به منبع وفادار ماندهاند و در همین حین که جزئیات دقیق هستند، تنها با فضایی پر زرق و برق، گیجکننده و فریبنده و بدون داستانی جذاب، مواجهایم.
ذکر این نکته الزامی است که اقتباس بازیهای ویدیویی اساسا یک امر پرخطر است. برای شروع فیلم عمدتاً برای گروهی ساخته میشود که تجربهی بازی را داشتند و یا حداقل میدانند و داستان آن را درک میکنند. از منظر تجاری البته استودیوها معمولاً برای دریافت حقوق اقتباس، هزینه زیادی میپردازند و آنچه برای ساختن یک فیلم باقی میماند کسری از چیزی است که با آن شروع کردهاند. اما با این حال درست به دلیل عدم تمرکز بر روی بخشهایی که بازیها را به شهرت رساندهاند و عدم انتخاب مدیوم مناسب و قصهای جذاب، مشکلاتی برای اقتباس از بازی همیشه وجود دارد که باعث ریزش مخاطبین میشود و مهمترین نکته این است که دیدن داستان یک فرنچایز بسیار محبوب که بسیار قابل پیشبینی است، آزاردهنده است.
در «برادران سوپر ماریو» نیز همین جریان تکرار میشود و به غیر از تصاویر خوش رنگ و لعاب از خیابانهای شلوغ بروکلین گرفته تا قارچهای رنگارنگ پادشاهی قارچ، متن چیزی برای عرضه ندارد. فیالواقع بزرگترین مشکل «برادران سوپر ماریو» قصه است. هر صحنهی مهمی که فیلم دارد، تداعی است از بازیها برای مخاطب. علیرغم هرآنچه که برای این انیمیشن برنامهریزی شده بود، آنچه که میبینیم تنها میتواند برای طرفداران این فرنچایز لذتبخش باشد. فیالواقع آرون هوروات و مایکل جلنیک، که تجربه زیادی از انیمیشن را بین خود به اشتراک میگذارند، اثر را با ارجاعات فراوانی به کار میبرند که میتواند طرفداران را به دیوانگی بکشاند، و یحتمل این شکل از رضایت برایشان کافی باشد. به طور مثال سکانسهایی وجود دارند که به دنیای بازیهای دوبعدی ادای احترام میکنند که توسط بازی Super Mario Bros در دههی ۸۰ بازتعریف شد و بسیاری از ما این فرنچایز را با آن مرتبط میدانیم. آنها همچنین بازیهای به همان اندازه معروف Mario Kart را نیز ادغام کردهاند و برایشان مهم است تا طرفداران ماریو، پرنسس هلو، وزغ و دانکی کونگ را که بر روی رنگینکمان کارتسواری میکنند، ببینند.
در نهایت میتوان گفت اگرچه اکثر بخشهای فیلم صرفاً برای طرفدارانی است که فضای بازی را درک میکنند و آنچه برای بقیه باقی مانده است، داستان نسبتاً بی سر و تهی است که همانقدر که شروعش هیجانبرانگیز و سرعتی است، همانقدر هم سریع فروکش میکند و تا حد بسیار زیادی ناامیدکننده میشود، اما با اثری بسیار سریع و پویا مواجهایم که قطعاً طرفداران آرزو میکنند کاش این جهان محبوب، بیشتر گسترش داده میشد. این یک اثر کاملا بصری و نوستالژیک است که از تکتک بازیهای ماریو و از دل خاطرات به تصویر آمده است و خالقان اثر به زیبایی آن را در این معجون جادویی تصویری ترکیب کردهاند و دنیای ماریوی محبوب را برای هر کسی که تا به حال آن را انتخاب کرده، منحصر به فرد جلوه بدهند.
یاسمن اسمعیلزادگان
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید