اگرچه در چند سال گذشته گای ریچی، میان سبکها و داستانهای مختلف حرکت کرده؛ اینبار اما با بازگشت به یک جریان جدیتر، «پیمان» Guy Ritchie's the Covenant یکی از بهترین فیلمهای سالهای اخیر خودش را روی پردهی نقرهای آورده؛ فیلمی مبتنی بر سیاستهای خشن جهان که به همراه نویسندگان همکارش، ایوان اتکینسون و مارن دیویس آن را نوشتهاند و به جریانات واقعی در افغانستان و سرگذشت غمانگیز مترجمان افغان که بیش از ۲۰ سال با ارتش ایالات متحده کار میکردند و به آنها قول ویزا داده میشد و سپس در یک کشور متخاصم به حال خود رها میشدند و همچنین خروج ارتش ایالات متحده از افغانستان در سال ۲۰۲۱ و قدرت گرفتن دوبارهی طالبان میپردازند.
داستان اصلی اما از جایی شروع میشود که جان کینلی، شکارچی سرسخت جنگ که گروهی از سربازان را رهبری میکند تا حملات طالبان را مهار کنند و انبارهای اسلحههای مخفی آنها و کارخانههای بمبهای دستساز را پیدا کنند؛ پس از کشته شدن مترجمش در حین انجام وظیفه، یک مکانیک محلی به نام احمد عبدالله را به عنوان جایگزین استخدام میکند. مترجم جدید مردی کم صحبت است که توانایی زیادی در خواندن فکر افراد و موقعیتها دارد و در حالی که همسرش باردار است، این کار را میپذیرد زیرا آنها به پول نیاز دارند و همچنین به دلیل گذشتهی تلخش با طالبان، اشتیاق لازم را برای دیدن شکست آنها دارد. مترجمی که فقط زبان را ترجمه نمیکند، بلکه نشانههای غیرکلامی، عطفها و عبارات را میخواند تا حقیقت را استنتاج کند.
رابطهی این دو، محور عاطفی داستان را تشکیل میدهد. علیرغم احتیاط کینلی، احمد با گذشت زمان ثابت میکند که افزودهای ارزشمند است و این تیم یک کارخانه بزرگ بمبهای دستساز را در یک مکان دورافتاده کشف میکند و در همین حین مورد حملهی طالبان قرار میگیرد، طالبانی که با تفنگهایشان سوار بر تویوتا، مثل مور و ملخ پیدا میشوند و مخاطب را نیز به هراس میاندازند. کینلی و احمد موفق میشوند پای پیاده فرار کنند و مجبور میشوند در این سرزمین خشن که سربازان سرسخت طالبان نقطه به نقطهی آن را پر کردهاند، حرکت کنند و برای بقا تلاش کنند و درست این نقطهی محوری فیلم است و نشان دهندهی رویکرد جدی فیلمساز به کل داستانش.
با اینکه ریچی در تازهترین ساختهاش شدت و هرج و مرج مبارزات واقعی و بحرانها و آشوبهای جنگ را به تصویر میکشد و اگرچه این شیوه فوقالعاده موثر است اما سنگ سنمار فیلم «انسانیت» و «نوعدوستی» است. فیلمنامهی ریچی هرگز چشم از شخصیتها و به خصوص رابطهی محوری کاراکترهای اصلی بر نمیدارد و این امر زمانی به وضوح آشکار میشود که کینلی در حین فرار از دست طالبان به شدت زخمی میشود و احمد هر طور که شده تلاش میکند به هر وسیلهای که لازم باشد او را زنده نگه دارد. احمد او را با وجود خطر بزرگی که برای امنیت خودش بهوجود میآورد، به پایگاه میرساند. این عملی سرشار از عشق، سخاوت و فداکاری است و جان نیز در قبالش او را با همسر و نوزادش از شر طالبان رها میکند و اینگونه است که آنچه در حال رخ دادن است، داستانی باورنکردنی از بقا، فداکاری و رستگاری است و مخاطب با یک ملودرام مردانه دربارهی پیوندها و معاهداتی که نوعدوستی را معنا میبخشد، مواجه میشود.
ذکر این نکته الزامی است که دیدن کار ریچی با دو بازیگر توانمند باعث خوشحالی است. هر دو شخصیت اغلب بدون کلام ارتباط برقرار میکنند و از چشم و بدن خود برای انتقال ناگفتهها استفاده میکنند. هر دو مرد فضایی مرموز دارند. آنها باید خود را با اعمالشان به یکدیگر ثابت کنند و ریچی پیوندشان را به سینماییترین شکل ممکن و با لنز دوربین این دو مرد را در طول نگاههای مشترکشان به هم میرساند و مخاطب را تحتتاثیر قرار میدهد.
نکتهی حائز اهمیت دیگر این است که تکتک عناصر فیلم، حصر و فشار موقعیت جغرافیایی و داستانی را بیشتر میکنند. از رویدادگاهای مکانی همچون کوه و بیابان و اردوگاه و... گرفته تا ریتم سنگین و تنشزدایی که در سراسر موسیقی کریستوفر بنستد، آهنگساز اثر، که تکرار میشود و مخاطب تماما با عناصر دیداری و شنیداری زیر فشار سنگین فضا و داستان قرار میگیرد. ناگفته نماند که پرداختن به چنین موضوعی آشکارا سیاسی، جهت جدیدی را به ریچی میدهد و رویکرد او این است که این سوال را در سطح خرد و انسان به انسان بررسی کند. نکتهای که اگر به کلان تعمیم داده شود، با در نظر گرفتن بسیاری از معاملات مرگ یا زندگی که در افغانستان محقق نشدهاند، بسیار ناچیز است.
در نهایت باید گفت ریچی اظهارات روشنی در مورد بوروکراسی دولتی، رفتار کشور با کهنه سربازانش، و ناتوانی در انجام مسئولیتها در قبال کسانی که جان خود را به خطر انداختهاند بیان میکند. مسائلی که مهم هستند و ریچی به عمق آنها ورود نمیکند و تنها بر عواقب دردناک آنها تاکید میکند و مخاطب را نیز به فکر فرو میبرد. سینمایی «پیمان» بهطور چشمگیری با هر کاری که ریچی تا پیش از این انجام داده، متفاوت است. به هر دلیلی، این یک انتخاب جسورانه است. گای ریچی همیشه فیلمساز موفقی بوده و اینبار با «پیمان» اولین حرکت خود را در ساخت یک فیلم جنگی انجام میدهد. و نتیجتا آنچه مخاطب به دست میآورد نه تنها محدودترین، بلکه متمرکزترین فیلم او در سالهای اخیر است که خطوط قهرمانی، فداکاری، برادری، صداقت در جایجای آن وجود دارد و مخاطب را عمیقاً درگیر میکند.
یاسمن اسمعیلزادگان
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید
amirkiaa
amirkiaa
۹ تیر ۱۴۰۲ ۰۹:۱۷
هیچ چیز خاصی نداشت! نه صحنه اکشن خفنی نه حتی داستان جالبی! همینجوری یه چیزی ساختن فقط
۱
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
kamran62
kamran62
۲۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۱:۱۴
این همه تعریف از فیلمی که به راحتی میشه یه لیست صدتایی از سوتی ها و اشتباهات فیلم نوشت؟!!!!!!!
۲
۶
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
nozhan_hamarz
nozhan_hamarz
۱۸ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۲۷
عالی واقعا جای حرف نذاشته
۳
۲
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ