news-background
news-background

نقد فیلم Air: «فقط انجامش بده»

«ایر» (Air) تازه‌ترین ساخته‌ی بن افلک، بازیگر و کارگردان پرحاشیه‌ی سینما، درام ورزشی بیوگرافی است که بر اساس رویدادهای واقعی و چگونگی شکل‌گیری محصولات Air جردن در کمپانی نایک (Nike) به تصویر آمده است. فیلم به جریانات سال ۱۹۸۴ و پس از پیش‌نویس ان‌بی‌ای و شرکت‌های کفشی که در تلاش هستند تا با افراد تازه‌کار قراردادهای تاییدیه امضا کنند می‌پردازد؛ زمانی که وضعیت نایک وخیم‌تر از بقیه است. برندی که به رهبری فیل نایت به‌خاطر تولیدات در حوزه‌ی دویدن معروف است، اما بخش بسکتبال آن که در آستانه‌ی سقوط است، نیاز مبرمی به ستاره‌ها دارد تا از این وضعیت رها شود. در این بین سانی واکارو، مدیر اجرایی برند، کسی است که برای یافتن ستاره‌هایی که می‌توانند نایک را به جایگاه ویژه برسانند، دست به کار می‌شود و چیزی جادویی را در انتخاب خود می‌بیند، یک جوان لاغر از کارولینای شمالی که توسط شیکاگو بولز به خدمت گرفته شده است.  سانی که مایل است شغلش را به خطر بیندازد، دست از سرکشی برنمی‌دارد و از مقر نایک در اورگان به خانه‌ی جردن در ویلمینگتون سفر می‌کند تا با والدین او ملاقات کند و این‌گونه همکاری و شراکت دور از ذهن نایک با مایکل جردن شکل می‌گیرد و میراث «ایر جردن» به وجود می‌آید.

«فقط انجامش بده»

اگرچه خط اصلی داستان تقریباً در مورد این بازی پرهیجان است، اما افلک در این فیلم بیشتر به تجارت ورزش بسکتبال می‌پردازد و یک داستان گیرا و یک کفش که در هسته‌ی مرکزی آن قرار گرفته را به تصویر می‌آورد. فیلم درباره‌ی یک کفش است، در واقع یک کفش ورزشی سفارشی که تاریخچه‌ی کفش و بازاریابی ورزشی را برای همیشه تغییر می‌دهد. پنجمین اثر افلک از نظر ژانر کاملاً با آثار قبلی او متفاوت است، اما مخاطب همان حس لمس ماهرانه و اطمینان را فقط چند دقیقه پس از روایت به دست می‌آورد.

با این که اکثر طرفداران ورزش به خصوص بسکتبال که تا به حال یک جفت ایر جردن خریداری کرده‌اند، می‌دانند که داستان چگونه به پایان می‌رسد، اما افلک و الکس کانوری، فیلمنامه‌نویسان اثر، هنوز هم می‌توانند میزان مناسبی از تنش تیک‌تاک گونه‌ی اثر را افزایش دهند. افلک به عنوان یک کارگردان مطمئناً می‌داند که چگونه یک قطعه داستانی درگیرکننده بسازد.

Air، یکی از هیجان‌انگیزترین فیلم‌هایی است که درباره‌ی مصرف‌گرایی ساخته شده است، اثری که به پتانسیل درآمد ستارگان ورزش نگاهی دقیق دارد. بسکتبالیست و یا به عبارت دیگر، محصولی که باید همراه با کفش‌هایی که نام او را دارند به بازار عرضه شود.

بن افلک در درام ورزشی و سرگرم کننده‌اش که در مورد تلاش‌های نایک برای جذب جردن است، جردنی که در آن زمان فقط یک تازه‌کار امیدوارکننده بود و هنوز یک بازی NBA را انجام نداده بود، با تیزبین خاص خودش نگاهی معنوی به کاراکتر جردن دارد و هاله‌ای قدسی به او می‌بخشد و نمونه‌ی عینی آن زمانی است که سانی واکارو مدیر اجرایی بخش بسکتبال شرکت کفش، برای اولین بار با خانواده جردن در خانه‌ی آنها در کارولینای شمالی ملاقات می‌کند، ابتدا با دلوریس مادر مایکل و تصمیم گیرنده روشن در این شهر صحبت می‌کند و با صدایی آرام  از دلوریس می‌پرسد: "آیا او... اینجاست؟" و دلوریس با لبخندی مرموز پاسخ می‌دهد: "او هست، اما شما هنوز نیازی به دیدنش ندارید." "وقت آن نیست." و این لحظات مخاطب را به فکر فرو می‌برد که آیا آنها در مورد مایکل جردن صحبت می‌کنند یا یک شخصیت مذهبی؟

فی‌الواقع فیلمنامه الکس کانوری به وضوح به مایه‌های الهی اشاره می‌کند. سانی به عنوان مدیر بازاریابی نایک پس از اینکه متوجه شد که شرکت باید جردن را برای تایید کفش‌های ورزشی خود دنبال کند، به او می‌گوید: «من او را پیدا کردم. در اوج احساسی تصویر، در حالی که او چیزی را ارائه می‌دهد که مطمئناً به عنوان یکی از سخنرانی‌های ورزشی فیلم ورزشی بزرگ در تاریخ خواهد ماند» سانی به خود مایکل اشاره می‌کند که بازیکن عملاً خارج از فضا و زمان وجود دارد. او با اشاره به همه مدیرانی که دور آنها جمع شده‌اند، می‌گوید: «همه افراد حاضر در این میز فراموش خواهند شد.» به‌جز شما. و اینگونه هاله‌ی قدسی و ماندگاری کاراکتر را پررنگ‌تر می‌کند.

اگرچه ممکن است تازه‌ترین ساخته‌ای افلک در ابتدا ایده‌ای ساده برای یک فیلم به نظر برسد، اما در واقع ایده‌ای مبتکرانه است. ایده‌ی پرداخت به ساخت کفش ورزشی «ایر جردن» که فرهنگ پاپ را برای همیشه تغییر داد. نقطه‌ای که قرارداد مشارکت سود بی‌سابقه اردن با نایک باعث می‌شود ورزشکاران در محصولاتی که برای فروش استفاده می‌کردند برابری کنند.

ذکر این نکته الزامی است که این فیلم، ایر جردن را محصول مصرف‌گرایی فراری دهه ۸۰ می‌داند، اما همچنین اشاره‌ای به دنیای جدید و بی‌کران و پیچیده‌ دارد. زیرا آن لحظه نشان‌دهنده‌ی یک جهش کوانتومی از کالایی‌سازی صرف است. مدیران نایک با ازدواج با شخصیت این ورزشکار خاص با کفشی که نام او را داشت، اطمینان حاصل کردند که اشتیاق معنوی و شهرت فوق‌العاده برای همیشه در هم تنیده می‌شوند و می‌توانند به عنوان یک شی فروخته شوند. تراکنش‌های آتی دیگر فقط به استعداد افراد مربوط نمی‌شود، بلکه به هویت او نیز مربوط می‌شود. فیلم خود مظهر این اصل است و نمونه‌ی بارزش زمانی است که سانی به مایکل می‌گوید: «ما به شما نیاز داریم، نه برای اینکه در زندگی‌تان معنایی داشته باشید، بلکه برای اینکه ما در زندگی‌مان معنا داشته باشیم». این انعکاس حیله‌گرانه‌ای از شیوه‌ای است که فیلم شخصیت‌هایش را ارائه کرده است.

در نهایت باید گفت، کاراکترهایی که به تصویر آمده‌اند دارای موقعیت‌های رشک‌برانگیز و مهم در شرکت‌های بزرگ آمریکایی بودند. با این حال، در اعماق وجود، آن‌ها احتمالاً خود را مانند بقیه افراد سرسخت می‌دیدند، و هوای بی‌نامی که افلک در اطراف آن‌ها ایجاد می‌کند، از نظر عاطفی معتبر است. مانند بسیاری از شرکت‌های بزرگ، چرخ دنده‌هایی با دستمزد خوب که تعامل آن‌ها با مایکل جردن آن‌ها را به تعالی می‌رساند. شاید این دلیل دیگری باشد که چرا فیلم به ما اجازه نمی‌دهد چهره مایکل جردن را ببینیم. این مواجهه به قدردانی ارائه شده توسط آن تصاویر پیکسلی و چند دهه از چیزهای واقعی نیاز دارد، که حضورشان هنوز خلأهای عاطفی را پر می‌کند و تخیلات را تسخیر می‌کند.

  یاسمن اسمعیل‌زادگان

دیدگاه‌ها

برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید