«استخوانها و همهچیز» (Bones and All) فیلم جدید لوکا گوادانینو، اقتباسی از کتاب کامیل دی آنجلیس با همین عنوان، روایت مدرنی است از مارن (تیلور راسل) و لی (تیموتی شالامی) تینیجرهایی که ولع گوشت دارند اما نه هر گوشتی، بلکه گوشت همنوعان خود را. آدمخوارهای جوان و بااحساس و بخشی از خرده فرهنگ اواسط دههی ۸۰ آمریکای میانه. اما کنش آغازین از جایی شروع میشود که مارن، دختری که تحت حمایت پدرش بزرگ شده در یک مهمانی دخترانه، اتفاق عجیبی را رقم میزند و پس از آن اتفاق، پدرش تاب نمیآورد و او را ترک میکند و یک نوار صوتی به جا میگذارد که به او کمک کند تا وضعیتش را درک کند. در این بین مارن که متوجه میشود مادرش نیز شبیه به او بوده، تصمیم میگیرد سفرش را آغاز کند و به دنبال او برود تا پاسخ تمام پرسشهایش را دریابد و این سفر از ویرجینیا به مینه سوتا و فراتر از آن، از طریق نقاط دیدنی در مریلند، اوهایو، کنتاکی و سایر ایالتها میگذرد و در طول راه، مارن با چند نفر دیگر از همنوعان خود ملاقات میکند و در این مسیر مدام میآموزد و میآموزد.
فیلمبردار «استخوانها و همهچیز» آرسنی خاچاتوران، یک پالت خوش آب و رنگ و البته غمناک پاییزی خلق کرده و غم، بیکسی و بیپناهی کاراکترها را بر روی بومش مینشاند و مخاطب را تحتتاثیر قرار میدهد. فیالواقع «استخوانها و همهچیز» بیشتر از اینکه یک فیلم ترسناک باشد، یک رمانس قانونگریزانه به سبک «بانی و کلاید» است و مخاطب بیشتر نگران کاراکترهای اصلی است تا آنچه ممکن است آنها با دیگران انجام دهند.
کاراکتر مارن در تلاش است تا یک رویکرد عاطفی و اخلاقی پایدار برای خوردن انسانها پیدا کند و مدام به این فکر میکند که اگر نتوان اجبار به خوردن افراد دیگر را سرکوب کرد، آیا میتوان آن را به نحوی مدیریت کرد؟ فیالواقع آنها قوانین خود را وضع میکنند. فیالمثل کاراکتر سالی سعی میکند به دنبال قربانیانی باشد که در آستانهی مرگ هستند، در حالی که لی خود را متقاعد میکند که طعمهاش به نوعی به سراغش آمده است.
گوادانینو از شوک درونی و اعمال غیرقابل توصیف کاراکترهای اصلیاش ابایی ندارد؛ هم مارن و هم لی بیشتر وقت خود را در خون انباشته قربانیان خود میگذرانند و عمل غذا خوردن، دریدن با دندان، صورت غرق در گوشت انسان دیگر، متوحشانه نمایان میشود و تمام اینها، به نوعی چکیدهای از مضامین آثار قبلی گوادانینو است. اما به همان اندازه که در «استخوانها و همهچیز» واضح است، فیلم با مقادیر زیادی از عناصر ژانر وحشت همراه است و به طرز عجیب و غریب و خون آلود، پیرو سنت فیلمهای جادهای آمریکایی است و البته ترکیبی اجتنابناپذیر از ژانرهای عاشقانه و ترسناکی است که گوادانینو در گذشته با آنها بازی کرده است.
فراتر از استفاده حجم عظیم خون و برخی خشونتهای کوتاه و شدید، «استخوانها و همهچیز» از آن دسته فیلمهایی است که جدای از توصیفها، در لحظه تجربه میشود و مخاطب همراه کاراکترها پیش میرود. فیالمثل هر افشاگری جدید در مورد گذشته و حال مارن با دقت آشکار میشود، تا حدی به این دلیل که او واقعاً ماهیت خود را درک نمیکند و باید در کنار مخاطب دربارهی آن بیاموزد. گویا دیوید کاجانیک، فیلمنامهنویس اثر هرگز احساس نمیکند که برای رسیدن به بخش خاصی از داستان شتابزده عمل کند. او و گوادانینو به دقت در مسیر عناصر رمانتیک و مضامین ترسناک داستان حرکت میکنند و مخاطب را نیز آرامآرام درگیر قصه میکنند.
ناگفته نماند که کارگردان یک استعاره بزرگ را در بین اثر جای داده است در باب اینکه چگونه والدین، خانوادهها و دوستان رفتار ناهنجار را تا زمانی که احساس میکنند طبیعی به نظر میرسد؛ ممکن میکنند و اینکه چگونه هم و غم محافظت از دنیا میتواند ورود صحیح به آن را دشوار کند و مشکلات فراوانی را به بار آورد و همهی اینها از دریچهی نگاه دو نوجوان و یا دو هیولای در حال رشد در یک سفر جادهای عاشقانه شکل میگیرد.
در نهایت میتوان گفت گوادانینو و فیلمبردارش آرسنی خاچاتوران علاوه بر اینکه فیلم را با قابهای زیبا و آفتابگیر پر میکنند، زندگی روزمره و معماری روستایی آمریکا را نیز برجسته میکنند. گویا تمام خانههای فیلم زیر سنگینی ساخت و ساز نامرغوب خود میلرزند و گوادانینو به طور موثر فضای خالی از سکنه، خانههای قدیمی، کارخانهها و بیمارستانهای روانی و دشتهای غرب میانه آمریکا را در کنار هم قرار میدهد و دو قهرمانی که در جستوجوی آزادی و آسایشند را در دل مخاطب جای میدهد.
یاسمن اسمعیلزادگان
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید