اینیاریتو به تازگی فیلم «باردو» را از نتفلیکس پخش کرده است.
«الخاندرو گنزالس اینیاریتو» بار دیگر از پلتفرمهای استریم و دیدن فیلمها روی صفحات نمایش به جای سالنهای سینما دفاع کرد. این فیلمساز که به تازگی «باردو» (Bardo) را از نتفلیکس پخش کرده، در مصاحبه با «ددلاین» میگوید آثار کارگردانانی چون «ژان-لوک گدار» یا «فدریکو فلینی» همچنان روی صفحات نمایش کوچک خوب به نظر میرسند.
اینیاریتو در گفتوگو با «گییرمو دل تورو» و «آلفونسو کوارون» میگوید: «نگرانی من کمتر در مورد تکنولوژی و روشی که مردم سینما را میبیننند، بلکه بیشتر در مورد دیکتاتوری مفاهیم و ایدهها در پس آن است. در مورد این است که فیلمها ساخته میشوند تا آن رسانه را راضی کنند. اگر یک فیلم فلینی یا گدار را روی کامپیوتر ببینید، همچنان یک فیلم عالی است. قدرت ایده را تغییر نمیدهد. اما به نظر من ایدهها از لحاظ ایدئولوژی به اندازه کامپیوتر تقلیل پیدا کردهاند، و همه در آن شریکند. تقلیل ایده مسئلهای است که باید در موردش حرف زد، نه امکانات مدیوم.»
اینیاریتو ادامه میدهد: «پیش از این چنین بود که شما فقط موسیقی را در سالنهای کنسرت میشنیدید، و بعد رکوردها آمدند، و بعد رادیو. اگر با هدفون به موتسارت یا بتهوون گوش کنید، آیا دیگر یک موسیقی عالی نخواهد بود؟ بدیهی است که در بهترین حالت باید به یک سالن کنسرت بروید و نوازندگی زنده ۱۲۰ موزیسین را بشنوید، اما صرف نظر از نحوه شنیدنش، ایدهای که در پس آن موسیقی است تقلیل پیدا نمیکند.»
کوارون و دل تورو نیز در سالهای اخیر فیلمهای «رما» (Roma) و «پینوکیو» (Pinocchio) را از نتفلیکس پخش کردهاند و به صورت محدود در سالنهای سینما به نمایش درآوردهاند.
دل تورو با اینیاریتو موافقت میکند و میگوید: «به نظر من اندازه ایده مهمتر از اندازه صفحه نمایش است، قطعاً. سینما – جنبه بازاریابی و سرمایهگذاری آن – همیشه سعی کرده قوانینی را تحمیل کند. در حال حاضر، برای مثال، میشنوید که میگویند: «الگوریتمها میگویند مردم باید در پنج دقیقه اول فیلم جذب شوند.» اما این در دهه ۷۰ و ۸۰ صدق میکرد. همیشه صدق میکرده. باید یک سکانس افتتاحیه قوی داشته باشید.»
دل تورو اضافه میکند: «به نظر من سینمایی که ما در آن هستیم سینمای پسا-کووید، پسا-ترامپ، پسا-حقیقت است و این به شکلی بسیاری آخرالزمانی است. جنبشهای عظیمی شکل گرفته که واقعاً جذابند. و ما تا ۱۰ سال آینده آنها را کاملاً درک نخواهیم کرد، اما به معنای آن نیست که نباید در موردشان حرف زد. لحظه بسیار جذابی در سینما است. بسیاری احساس میکنند که روزهای آخر سینماست، و در این زمینه حرف نمیزنند. به نظر من زیبایی آن در برخاستن صداهای جدید علیه این حماقت است به همان شکلی که ما علیه حماقت دوران خود برخاستیم.»
کوارون در پایان میگوید: «همه این بحث در مورد مرگ سینما، بله، شاید مرگ سینمایی باشد که میشناختیم، اما سینمای جدیدی میآید، و چرا امروز در حال مرگ است؟ علت مرگ چیست؟ میگویند: «مردم کمتر به سالنهای سینما میروند» اما نمیدانم: افراد بیشتری به رایانههای خود چسبیدهاند. باید بدانیم که نسل جدید به شکلی متفاوت با سینما درگیر است. البته، عاشق تجربه رفتن به سینما هستم، و تا جایی که بتوانم برای دیدن فیلم به سالنها میروم. اما بههیچوجه نمیگویم تنها راه تجربه کردن یک فیلم است. سینمای زیادی وجود دارد که با رضایت روی یک پلتفرم میبینم.»
کوارون ظهور پلتفرمهای استریم را با گذر سینما از دوران صامت مقایسه میکند: «در پایان دهه ۱۹۲۰ نیز بحث مرگ سینما پیش آمد، چون صدا در حال ورود بود. میگفتند بقایی ندارد و مردم دیگر به سینما نمیآیند.»
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید