[هشدار: حاوی اسپویل از سریال «خاندان اژدها»]
سریال «خاندان اژدها» (House of the Dragon) را میتوان یکی از مجموعههای سریال «بازی تاج و تخت» (Game of Thrones) به حساب آورد. بازگشتی حدوداً صد و هفتاد ساله به عقب دربارهی خاندان تارگرین. دورانی از پادشاهی این خاندان که ظاهراً باید آن را نقطهی عطفی درنظر گرفت. چون وضعیتی که در آن سپری میکنند به شدت حساس است و هر تصمیم میتواند سرنوشت پادشاهی را به خطر بیندازد یا پایههای آن را محکمتر کند. در دو قسمت ابتدایی این سریال میبینیم که پادشاه در انتظار به دنیا آمدن فرزند پسر لحظهشماری میکند تا از جانشینی خیالش راحت شود. اما شرایط وضع حمل ملکه اِما به شکلی پیش میرود که هر دو – مادر و فرزند – میمیرند؛ شوکی بزرگ به دربار پادشاهی تارگرینها. پادشاه یک دختر دارد – رینیرا – که طبق سنت امکان جانشینی برای او فراهم نیست. همانطور که دخترعموی پادشاه – رینیس - نیز نمیتوانند روی تخت آهنین بنشیند. زنی که به طعنه همیشه با این جمله مواجه است: ملکهای که هرگز ملکه نشد.
در سوی دیگر ماجرا برادر پادشاه یعنی دیمون قرار دارد که ادعای پادشاهی میکند. اما نه خود ویسریس (پادشاه) نه شورای دربار به انتخاب او راضی نیستند. دیمونِ شرور با سرپیچی و خودسری مقابل پادشاه و شورا قرار میگیرد. تا جایی که ویسیریس مجبور میشود از کاخ اخراجش کند؛ اولین قدم دشمنسازی. در انتهای قسمت اول ویسیریس و شورا به رهبری لرد اوتو که مشاور اول پادشاه هم به حساب میآید، تصمیم سخت و خلاف عرفی میگیرند: رینیرا جانشین پادشاه اعلام میشود.
وقتی به قسمت دوم میرسیم با اتفاقهای متعددی مواجه میشویم: دزدیدن تخم یکی از اژدهایان به دست دیمون و قد علم کردن مقابل ویسیریس، پیشنهاد لرد کورلیس و رینیس به ویسیریس برای ازدواج با دخترشان، اعلام پادشاه برای ازدواج با آلیسنت هایتاور، دختر لرد اوتو و در نهایت همپیمان شدن لرد کورلیس و دیمون برای مقابله با پادشاه و همپیمانانش.
رد قربانی کردن را میتوان در فرهنگ دینی و آیینهای باستانی فرهنگهای مختلف پیگیری کرد. از یونان و مصر باستان تا اسلام، یهودیت و مسیحیت. هرکدام به نحوی برای نزدیک شدن به آن نیروی برتر، عمل قربانی کردن را به جا میآورند. قربانی قرار است رابطهی انسان با نظام مقدس را برقرار، حفظ یا احیا کند. هدیهای است تا ریشهی خصومت را از بین ببرد و پیوندهای جدیدی شکل دهد. روح قربانیدهنده را تزکیه کند و رحمت خدایان را شامل شود. ارزشمندترین دارایی قربانی دهنده از مالکیت او خارج میشود تا اخلاص عملش را نمایش دهد. حتی در برخی از آیینها و مذاهب، گوشت قربانی خورده میشود تا روح آن کسی که برایش قربانی ترتیب دادهاند درون خودشان دمیده شود. قربانی در واژهی عربی «قرب» ریشه دارد؛ به معنای نزدیکی. همینطور ریشه Sacrifice در انگلیسی را میتوان در واژهی لاتین Sacrificium جستوجو کرد. واژهای متشکل از دو جزء sacer به معنای جدا و متمایز کردن و facere به معنی انجام دادن. به عبارت بهتر، ترکیب این دو جزء به این معناست: جدا کردن و پیشکش شیئی ارزشمند به منظور به دست آوردن خواستهای مهم.
هستهی مرکزی روایت خاندان اژدها را میتوان از تیتراژ این سریال بیرون کشید. جایی که خون جاری میشود و به نشانههایی از هفت اقلیم میرسد. شکوه و قدرت و پادشاهی در این سرزمین بدون جنگ و ریختن خون امکانپذیر نیست. اگر رینیرا با مذاکره تخم اژدها را از دیمون پس میگیرد به این دلیل نیست که با سریالی بدون خشونت طرفیم. وقتی استاد دربار به ویسیریس میگوید ملکه اِما امکان به دنیا آوردن بچه را ندارد و مجبورند شکم مادر را پاره کنند تا بچه سالم به دنیا بیاید، ویسیریس در کمال خودخواهی، برای حفظ پادشاهی، بدون اینکه اِما را در جریان بگذارد، پیشنهاد استاد را میپذیرد. ملکه اولین قربانی به پیشگاه سلطنت است. نیرو و قدرتی نامرئی که پادشاه را هم به زانو درمیآورد. ما ملکه را در انتهای آن صحنه همچون حیوانی مُرده در پیشگاه خداوند غرق در خون میبینیم. ویسیریس شک ابراهیمی به دلش راه نمیدهد. همانطور که دیگران بدون هیچ تردیدی، به نوبت قربانیانشان را به پیشگاه پادشاه میآورند. لرد کورلیس و همسرش رینیس، قصد دارند دختربچهشان با پادشاه ویسیریس ازدواج کند تا پیوند والریانها و تارگرینها مستحکمتر شود. اینکه رینیس به دلیل زن بودن از تخت آهنین محروم است میتواند دلیل محکمی برای این تصمیم باشد. شاید بتوان آن را راهی برای به دست آوردن قدرت دانست.
از آن طرف لرد اوتو، بعد از مرگ ملکه، دختر جوانش را هر روز به اتاق پادشاه میفرستد تا دختر با شرم و اضطراب، با زبان بدن و بدون هیچ حرفی علاقهش به ازدواج با او را نشان دهد. حتی وقتی لرد اوتو تصمیم میگیرد به جای پادشاه به مقابله با دیمون برود، رفتارش به نوعی همان رنگ و بوی قربانی کردن را دارد؛ قربانی خود با در معرض خطر مرگ قرار گرفتن. نیروی مذهبی در اینجا در قامت پادشاه و فراتر از آن هیأت نامرئی قدرت به تصویر درآمده است. قدرتی که داشتن آن به عبور از هرچیز و هرکس میارزد. دختر، همسر، خانواده و سنت. نقطهی اشتراک تمام اینها جنسیت قربانیهاست. تا اینجای کار همگی زن هستند. نکتهای که نقش رینیرا نیز آن را پررنگتر میکند. دختری که برای اولین بار طعم جانشینی را میچشد. هرچند متزلزل و هر آن نزدیک به فروپاشی. اما او فعلاً وارث تخت آهنین است. ازدواج پدرش میتواند تهدیدی بزرگ برای او باشد. اگر آلیسنت – دوست نزدیک رینیرا – بتواند پسری به دنیا بیاورد.
اگر بازی تاج و تخت را دیده باشید، ممکن است خاندان اژدها شما را به آن اندازه راضی نکند. پیچیدگی شخصیتها و روایت، ضربهی نهایی هر قسمت و لحظات پر آشوب و ملتهب این سریال به اندازهی بازی تاج و تخت نیستند. هرچند ممکن است کمی برای این نتیجهگیری زود باشد. ولی با مقایسهی دو قسمت ابتدایی این دو سریال، خاندان اژدها با اختلاف کمرمقتر است. میتوان حدس و گمانهایی در مورد ادامهی سریال زد که نشانههایی از آنها در دو قسمت ابتدایی به وضوح قرار دارند. ویسیریس با تصمیمهای اشتباهش سه دشمن اصلی را مقابل خود علم کرده است: دیمون، لرد کورلیس و مهمتر و دور از انتظارتر از آنها وینیرا. سه نیرویی که برای تصاحب تخت آهنین رقابت اصلی را شکل میدهند. چه کسی پیروز است؟ جواب تا اینجای کار رینیرا است. صاحب اژدها، نیای دنریس تارگرینِ بازی تاج و تخت و کسی که نشان داده در عین جوانی هوش بالایی در حل مسائل دربار دارد. در قسمتهای آینده احتمالاً تقابل رینیرا و آلیسنت و رینیرا و دیمون خطوط روایی سریال را سر و شکل میدهند. مخلوطی از جنگهای خونین، حسادت زنانه، بازیهای استراتژیک و تشنگی بیشتر برای قدرت.
حسین نیرومند
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید
nazanin13toufani
nazanin13toufani
۱۶ شهریور ۱۴۰۱ ۱۶:۵۴
چه اشاره درستی به مسأله قربانی و ریختن خون برای برپا ماندن تاج و تخت کردید با توجه به تیتراژ ابتدایی سریال.
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
Arezoo.radin2019
Arezoo.radin2019
۹ شهریور ۱۴۰۱ ۱۷:۱۹
به نظر سریال خوبی میاد ، اما چون گیم آف ترونز رو دیدم صحنه هاش نفس گیر و غافلگیر کننده نیست ، نمیرسه به پای اون.
۰
۵
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
kaveh_rg
kaveh_rg
۹ شهریور ۱۴۰۱ ۱۲:۳۲
عالی بود مطلب، خیلی کامل و دقیق، لذت بردم
۱
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ