news-background
news-background

نقد سریال Sandman: سفر به سرزمین آقای رویا

«مرد شنی» (The Sandman) آفریده‌ی نیل گیمن، اس گایر و آلن هیبرگ و یکی از مورد انتظارترین محصولات نتفلیکس که اقتباسی تاریک، جذاب و احساسی از کمیک بوک‌های نیل گیمن است؛ اثری خوش‌ساخت و سرشار از لحظات نابی است که تقریباً در حماسه‌های فانتزی بی‌سابقه است. داستان بزرگ و جسورانه‌ای از همنشینی و تقابل خدایان و شیاطین که آنقدر عمیق و غنی است که ایده‌ی جمع کردن عظمت و شگفتی‌های آن در ۱۰ قسمت، کمی عجولانه به نظر می‌رسد.

سفر به سرزمین آقای رویاداستان «مرد شنی» که در اولین فصل، توانسته با افتخار در میان دیگر سریال‌های در حال پخش سر بلند کند و مخاطب را در سفر اکتشافی خود همراه کند؛ از سال ۱۹۱۶ و با معرفی «لرد مورفئوس»، یا «خدای رویا»، یا «مرد شنی»، شروع می‌شود که توسط برجس، جادوگر و شرور داستانی، در طی مراسمی به دام می‌افتد. فی‌الواقع جادوگر می‌خواهد از قدرت «رویا» استفاده کند تا پسر مورد علاقه‌اش را که در زمان جنگ کشته شده است، احیا کند.

در نهایت، او «رویا» را احضار می‌کند و او را برهنه در یک شیشه‌ در زیرزمین خود به دام می‌اندازد تا خواسته‌اش را برآورده سازد، در پی این اتفاق،  سرتاسر دنیا، اتفاق نادری می‌افتد و آن به کما رفتن آدم‌ها است و اینگونه بشریت با این تهدید عظیم مواجه می‌شود. و اما آقای رویا به مدت ۱۰۰سال در زیرزمین برجس محبوس می‌ماند تا اینکه پس از مرگ برجس، فرصت آزادی برای او مهیا می‌شود. پس از تضمین آزادی اما، اولین کار مورفئوس بازپس‌گیری ابزارهایی است که هنگام احضار شدن، از دستشان داد. کلاه ایمنی‌اش، یاقوتی که رویاها را به واقعیت تبدیل می‌کند و کیسه‌ی شنی که امضای اوست و هرکسی را که لمس می‌کند، مجبور به خوابیدن می‌کند. فی‌الواقع هر آیتم با وجودیت مورفئوس شارژ می‌شود و به او قدرت فوق‌العاده‌ای می‌دهد، ابزاری که اگر به دست آدمیزاد بیوفتد، کشنده است.

فصل اول «مرد شنی» عمدتا بر روی کاراکتر مورفئوس، پادشاه رویاها (تام استوریج)، دستیارانش و البته متیو (پاتون اسوالد) کلاغ سخنگو متمرکز است. کلاغ سیاهی که به عنوان چشم و گوش «رویا» در دنیای بیداری عمل می‌کند. با این حال، هنگامی که مورفئوس به طور غیرمنتظره ناپدید می‌شود و رویاپردازی را برای یک قرن بدون مراقبت می‌گذارد، قلمرو او آسیب‌پذیر می‌شود. ناگفته نماند که تلاش «رویا» برای بازپس‌گیری طلسم‌هایش و بازگشت تعادل به چرخه‌ی حیاط و هم مسیر شدم مورفئوس در طول سفر با کاراکترهای مختلف، اصلی‌ترین قوس فصل است.

در سرتاسر «مرد شنی»، زمان در حال گذر است و مخاطب از دوره‌ها و شهرها و قلمروهای مختلف عبور می‌کند و با لحظات بسیار باشکوه و سرشار از جزییات مواجه‌ می‌شود. لحظات و جزییاتی تاثیرگذار و البته شبیه به مراقبه‌ای بلندمدت. البته ناگفته نماند اگرچه بسیاری از مخاطبین، قسمت‌های خارق‌العاده‌‌ و خوش رنگ و لعاب اثر را دوست خواهند داشت همچون نبرد با لوسیفر و یا موجودی افسانه‌ای به نام گریگوری، اما بی‌شک بهترین لحظات «مرد شنی» در تار و پود انسانی‌تر، محاوره‌ای و احساسی‌تر نهفته است.

سفر به سرزمین آقای رویادر این محصول پر سر و صدای نتفلیکس، بدن‌ها منفجر می‌شوند، اندام‌ها قطع می‌شوند و شیاطین جولان می‌دهند، امید تنها راه نجات بشریت نامیده می‌شود، گاهی خیر پیروز می‌شود و گاهی شر و اینگونه دو قطب منفی و مثبت در کنار هم وجودیتشان را رقم می‌زنند و نکته‌ی مهم این جاست که در میان مناظر وحشتناک‌، تلخ و سیاه، عمق احساسی وجود دارد که بسیار فراتر از حد معمول آثار فانتزی، عمل می‌کند و همین امر اول از همه به طرفداران نشان می‌دهد که  این انتظار طولانی به هیچ‌وجه بیهوده نبوده و به برای تازه واردان نیز اعلام می‌کند که در این دنیای پر رمز و راز چیزهای زیادی برای کشف وجود دارد.

ذکر این نکته الزامی است که «مرد شنی»  یکی از عجیب‌ترین و پرتنش‌ترین پرداخت‌ها را به مسئله‌ی آپارتاید در نمایش‌های علمی تخیلی دارد و همین امر حائز اهمیت است. فی‌المثل رونمایی از یک زن سیاه‌پوست در حال مرگ بر اثر اعتیاد، و یا زندانی شدن در قفس و یا پسری سیاه‌پوست که مورد آزار فیزیکی والدین سفیدپوست خود قرار گرفته است و الخ... همه انتخاب‌هایی هستند که فی‌ذاته قابل ستایش هستند.

در نهایت می‌توان گفت «مرد شنی» اثری زیبا، خوش‌ساخت و یکپارچه است و هر قسمت از آن مخاطب را با خرده پیرنگ‌ها و کاراکترهای جدید و پیچیده‌ای آشنا می‌کند که به شکل مماس با کاراکتر «رویا» مرتبط هستند. این سریال علاوه بر داستانی مهم و پر پیچ و خم، به لحاظ بصری نیز خیره‌کننده است. از پل‌ها، آبشارها و قصرهای موجود در قلمرو رویاها گرفته تا ویرانی‌ها، کابوس‌ها، تاریکی‌ها و دیوارهای پیچ خورده‌ی بدن انسان در جهنم. نمایشی توامان از زیبایی و هراس، خیر و شر، مرگ و زندگی، پوچی و امید. بی‌شک جلوه‌های بصری یکدست، طراحی دکور و لباس‌، طراحی دقیق صدا، بازی‌های تماشایی، تصاویر شکوهمند و همه و همه، تجربه‌ای فراگیر را رقم می‌زنند که برای مخاطب خوشایند و لذت‌بخش است و او را تا انتها درگیر می‌سازد و اینگونه خالقان اثبات می‌کنند این سریال مهیج، ترسناک، زیبا و جذاب پتانسیل لازم را برای موفقیت‌های بیشتر دارد.   یاسمن اسمعیل‌زادگان

دیدگاه‌ها

برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید