news-background
news-background

علی عباسی: Holy Spider یک نوآر فارسی است؛ بخش زیادی از مردم ایران از «قاتل عنکبوتی» حمایت کردند؛ زنان سینمای ایران بدن ندارند، چهره‌هایی‌اند که از درون لباس‌های گشاد بیرون زده‌اند

«علی عباسی» فیلمساز ایرانی تبار و ۴۱ ساله امسال فیلم «عنکبوت مقدس» (Holy Spider) را در جشنواره کن دارد. این کارگردان با فیلم‌های اسکاندیناویایی که میان رئالیسم زننده و وحشت فراطبیعی توازن ایجاد می‌کردند به شهرت رسید. اولین فیلم او «شلی» (Shelly) در سال ۲۰۱۶ اکران شد و داستانی شبیه به «بچه رزماری» در دانمارک روایت کرد. فیلم بعدی او «مرز» (Border) پیوندی میان درام ناتورالیستی و فانتزی پیوند برقرار می‌کند.

«مرز» در بخش «نوعی نگاه» کن برنده بهترین فیلم شد و نامزدی اسکار بهترین گریم را دریافت کرد. پس از آن فیلم، عباسی به عنوان کارگردان اپیزودهایی از اقتباس اچ‌بی‌او از بازی ویدیویی «آخرین بازماندگان ما» (The Last of Us) برگزیده شد.

«عنکبوت مقدس» که از داستانی واقعی الهام گرفته شده، داستانی در مورد یک ژورنالیست با بازی «زهرا امیرابراهیمی» روایت می‌کند که در پی حل معمای قتل زنان فاحشه شهر مشهد است.

عباسی به تازگی در مصاحبه با «هالیوود ریپورتر» این فیلم را یک «نوآر فارسی» می‌خواند و می‌گوید تفاوت‌های زیادی با آثار قبلی‌اش دارد: «داستان به سال ۲۰۰۰-۲۰۰۱ برمی‌گردد. هنوز در ایران زندگی می‌کردم. مردی وجود داشت که واقعاً ۱۶ زن را در یک سال کشته بود و نامش را «قاتل عنکبوتی» گذاشته بودند چون زنان را به خانه‌اش می‌کشاند و آن‌ها را خفه می‌کرد. طرفدار ژانر جنایات واقعی نیستم، اما این پرونده بسیار ویژه بود چون در مشهد، دومین شهر بزرگ ایران و شهری بسیار مذهبی اتفاق می‌افتاد. وقتی آن مرد را گرفتند، برخی از رسانه‌های محافظه‌کار – ایران رسانه لیبرال ندارد، بلکه رسانه محافظه‌کار و فرا-محافظه‌کار دارد – و آن رسانه‌های فرا-محافظه‌کار شروع کردند به قهرمان نامیدن این مرد که [با کشتن فاحشه] به وظیفه دینی خودش عمل کرده. بخش زیادی از مردم از او حمایت کردند. من فکر کردم، کجای دنیا می‌توان مرتکب قتل شد و مردم ادعا کنند که تو بی‌گناهی چون «وظیفه دینی» خودت را انجام داده‌ای.»

عباسی ادامه می‌دهد: «من اوایل دهه ۱۹۸۰ در ایران به دنیا آمدم. اساساً در حین جنگ [تحمیلی عراق] به دنیا آمدم و بزرگ شدم. آنچه از سال ۱۹۷۹ با «انقلاب ایران» اتفاق افتاد این بود که تغییر شدیدی در ایدئولوژی تمام جامعه به وجود آمد. عناصری از فیلم نوآر در «عنکبوت مقدس» وجود دارد. اگر به دهه ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ آمریکا برگردید، به خاستگاه فیلم نوآر، می‌بینید که دلایل سیاسی-اجتماعی وجود داشته است. پس از جنگ جهانی دوم پدیدار شدند، جایی که پس از این فساد اخلاقی در جامعه، توهمات بسیاری از جوانانی که می‌توانستند در جنگ شرکت کنند نابود شد. الگوهای کهنه از میان برداشته شدند و الگوهای جدید شکل گرفتند. تقریباً همین اتفاق در حین حیات من در ایران پیش آمد. جنگ تمام و دوره سازندگی آغاز شد. کشور از یک نوع حکومت لیبرال، سلطنتی با پشتیبانی ایالات متحده، تبدیل شد به یک تئوکراسی متمایل به چپ، اساساً نسخه اسلامی رومانی، تا امروز که کاپیتالیسمی عنان‌گسیخته با یک دولت ایدئولوژیک و جبار است.»

این کارگردان می‌گوید پرسش اصلی فیلم این است که «چرا آدم‌های خوب مرتکب اعمال بد» می‌شوند: «با خود نگفتم می‌خواهم فیلمی در مورد زن‌ستیزی بسازم، هرچند که این موضوع در سراسر فیلم قابل رؤیت است. اما نوآر همین است، بسیار مشخص و در مورد شخصیت‌ها و روابطشان است، و نیز در مورد جامعه به عنوان یک کل و همان‌گونه دنیا.»

عباسی می‌گوید دست کم از ۱۰ سال قبل نگارش فیلمنامه «عنکبوت مقدس» با همکاری «افشین کامران بهرامی» را آغاز کرده است. او اضافه می‌کند که شخصیت ژورنالیست فیلم در ماجرای واقعی شخصیتی حاشیه‌ای بوده و تا پیش از بازداشت قاتل با او ملاقات نکرده است: «منطقی بود که زنی را برای این نقش انتخاب کنیم که تحت فشار قرار گرفته و از همین زن‌ستیزی جامعه آزار دیده باشد.»

عباسی در بخش دیگری از مصاحبه می‌گوید نسبت به عبارت «بر اساس داستان واقعی» حساسیت پیدا کرده است: «به یاد می‌آورم که فیلم «سی دقیقه نیمه‌شب» (Zero Dark Thirty) را می‌دیدم و آن عبارت در ابتدای فیلم کمی حالم را بد کد، چون به وضوح بسیاری از بخش‌های فیلم واقعیت نداشتند. اما احساس کردم که اگر ما از آن استفاده نکنیم، به سرقت [هنری] شبیه شود.»

این فیلمساز در ادامه به این پرسش پاسخ می‌دهد که نحوه نمایش ایران در سینما را چگونه می‌بیند: «می‌خواستم این فیلم را بسازم چون یک دنیایی موازی وجود دارد، یک واقعیت ثانویه از ایران در سینما. ایران در سینمای غرب یا «بدون دخترم هرگز» (Not Without My Daughter) است یا ایران وحشی جنگ‌زده، جایی که آدم‌ها شتر سوار می‌شوند و مثل وحشی‌ها حیوانات را سلاخی می‌کنند. ایران دیگری هم وجود دارد که صدای موسیقی سنتی در پس‌زمینه شنیده می‌شود و همه‌چیز متمایل به سبز است. اما خود سینمای ایران نیز در ۵۰ سال گذشته و اساساً پس از انقلاب در واقعیتی ثانویه ارائه شده است. در این واقعیت، زنان بدن ندارند، تنها چهره‌هایی‌اند که از درون تکه‌هایی از لباس‌های گشاد بیرون زده‌اند. میان آدم‌ها هیچ رابطه جسمانی وجود ندارد. هیچکس هیچ‌وقت دیگری را نمی‌بوسد. تا همین اواخر، حتی آدم‌ها در خیابان‌ها نشان داده نمی‌شدند. بیشتر صحنه‌ها نمایی داخلی از آدم‌ها بود که در مورد مشکلاتشان حرف می‌زدند. فکر می‌کنم بسیاری باور می‌کنند که ایران همین است. اما به‌هیچ‌وجه چنین نیست. منظورم این است که من عمه‌هایی مذهبی دارم که هرگز حاضر نیستند درون خانه روسری بپوشند. خسته شده‌ام از این مزخرفات شاعرانه در مورد ایران، از اینکه همه‌چیز به‌شدت تمثیلی و مبهم است، به‌شدت زیبا و بعید و غیرواقعی است. فیلم [«عنکبوت مقدس»] رئالیسم است. زنان ما بدن دارند، مو دارند، گرایش جنسی دارند. انسانند. این برای من یک دستاورد است. ایکاش سالی ۵۰ فیلم ایرانی شبیه این ساخته می‌شد.»

عباسی می‌گوید برای فیلمبرداری «عنکبوت مقدس» به ایران سفر کرده و فیلمنامه را به مقامات داده است: «از سانسور بیزارم، اما فکر کردم اگر اجازه دهند درون ایران کار کنم و حداقل آزادی را به من بدهند، می‌توانم با قوانین سازگار شوم و نسخه‌ای سانسورشده بسازم. فیلم متفاوتی می‌شد اما می‌توانستم با آن کنار بیایم. هرگز پاسخ مثبت یا منفی ندادند که روش آن‌ها برای پاسخ منفی است. بنابراین به ترکیه رفتیم، اما دولت ایران متوجه شد و تولید را متوقف کرد. دولت ترکیه مجوز ما را باطل و بیرونمان انداخت. پول زیادی در ترکیه خرج کرده بودیم. این بود که سر از اردن درآوردیم.»

عباسی می‌گوید با این فیلم قصد توهین به هیچ‌کس را نداشته است: «قصد توهین به کسی را ندارم، اما دوست دارم صریح باشم. ترجیح می‌دهم که به آن‌ها توهین شود تا اینکه بگویند: «اشکالی ندارد.» اما به نظر من این فیلم برای مخاطب غیر-ایرانی بسیار متفاوت دریافت خواهد شد. مخاطب ایرانی احتمالاً واکنش شدیدی نشان خواهد داد، چون چیزهایی در فیلم وجود دارد، از لحاظ برهنگی و الفاظ که در سینمای ایران یا نیست یا به ندرت وجود دارد.»

این کارگردان در مورد پروژه بعدی‌اش پس از «عنکبوت مقدس» می‌گوید: «در دنیای سینمای مؤلف دو رویکرد وجود دارد. یکی رویکردی است که من اسمش را رویکرد لویی ویتونی گذاشته‌ام: یعنی شما یک محصول را در اندازه‌های مختلف تولید می‌کنید، اما همیشه یک نشان را رویش قرار می‌دهید. «روی اندرسون» فیلمساز سوئدی رویکردی لویی ویتونی دارد. هر فیلم روی به روشنی فیلمی از «روی اندرسون» است. فیلم‌های او را خیلی دوست دارم اما چنین فیلمسازی نیستم. رویکرد من بیشتر شبیه به «اگر می‌توانی من را بگیر» (Catch Me If You Can) و بازآفرینی دائمی خود است. کوبریک چنین کرد، تریه همین رویکرد را دارد. هرگز نمی‌توانم «مرز ۲» یا فیلم‌های فانتزی بیشتری بسازم. فکر می‌کنم پس از «عنکبوت مقدس» مدتی سراغی از ژانر قاتل زنجیره‌ای نخواهم گرفت. در حال حاضر، روی چند پروژه سیاسی کار می‌کنم، یکی از آن‌ها در مورد یک رئیس جمهور سابق خاص است... امیدوارم که فیلم بعدی‌ام باشد. اما باید دید چه پیش خواهد آمد.»

دیدگاه‌ها

برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید
۲ خرداد ۱۴۰۱ ۲۳:۱۱

من خودم همون موقع تو روزنامه ها مطالب این جنایت میخوندم تا حد زیادی درست میگه جامعه اونموقع از سعید حنایی قدیس ساخته بودن که البته بعد ها مشخص شد به فاحشه ها تجاوز میکرد

نمایش اسپویل
۲ خرداد ۱۴۰۱ ۱۱:۲۵

چقدر پرت و پلا گفتی فیلمتو بساز

نمایش اسپویل