news-background
news-background

نقد فیلم Cyrano: یک عاشقانه قرن هفدهمی

موزیکال عاشقانه‌ی «سیرانو» (Cyrano) تازه‌ترین ساخته‌ی جو رایت که اقتباسی است از نمایشنامه‌ی قرن نوزدهمی ادموند روستند، «سیرانو دو برژراک»، یک مثلث عاشقانه از اشتیاق و رنج و سازش است. این موزیکال تراژیک روایت سیرانو، کاراکتر کاریزماتیک و البته کوتاه قامتی است که در سخن‌گویی و شمشیر‌زنی شهره‌ی عام و خاص است. او در خلوت عشق رکسان (هیلی بنت) را در سینه دارد، اما به دلیل وضعیت نامتقارن فیزیکی‌اش، از اعتراف عشقش به رکسان پرهیز می‌کند و در این میان کریستین (کلوین هریسون جونیور) عاشق، مطلوب گمشده‌ی او می‌شود و جریانات دیگری در این مسیر رقم می‌خورد.

یک عاشقانه‌ی قرن هفدهمی

بسیاری از بازیگران بزرگ در طول سال‌ها نقش سیرانو دبرژراک، نویسنده و شاعر قرن هفدهمی را بازی کرده‌اند، از جمله خوزه فرر، کریستوفر پلامر، جرارد دوپاردیو، کوین کلاین و استیو مارتین و آخرین کسی که به جمع برجسته‌ی آنها پیوسته، پیتر دینکلیج است، تنها بازیگری است که برای این نقش، بینی مصنوعی ندارد و قد کوتاهش، مانع ابراز عشق او به رکسان است.

در این اقتباسی که از «سیرانو» می‌بینیم، سیرانو دو برژاک که با شمشیر و مهارت‌های جنگی و البته زبانی تند و تیزتر می‌آید، هر لحظه آماده‌ی دفاع از خود است، حتی در حالی که هنوز با مشکلاتی بر سر راه عشق دست و پنجه نرم می‌کند‌. بازی دینکلیج نیز بسیار لذت‌بخش‌ است، او حس عمیقی از اشتیاق و طرد شدن را به تصویر می‌آورد تا آشفتگی درونی کاراکتر سیرانو را روی صفحه نمایش دهد. او از سختی سکانس‌های اکشن، آوردن انرژی وحشیانه و کیفیت پویای برخی از رقص‌های مبارزاتی لذت می‌برد. این اجرایی است که با گنجاندن رقصندگان معاصر رایت به خوبی جواب می‌دهد.

بنت نیز به اندازه‌ی کافی صاف و ساده لوح است تا در این عاشقانه، با روح شکنجه شده سیرانو مطابقت داشته باشد. او پرتو درخشانی از انرژی برای متعادل کردن عملکرد دینکلیج است و همچنین به او این فرصت داده شده که به بلوغ برسد و خودش همه چیز را دریابد، به خصوص وقتی صحبت از توجه نامطلوب دوک به میان می‌آید.

بی‌شک تحسین برانگیز است که رایت در تلاش خود برای خلق نسخه‌ای از «سیرانو دو برژراک» که در شکل موزیکال بودن و شوخ‌طبعی، به هیچ اقتباس دیگری شبیه نیست، به خوبی عمل کرده است. لحظات فوق‌العاده‌ای بین دینکلیج و بنت وجود دارد، حتی هریسون جونیور و مندلسون نیز لحظاتی برای درخشش دارند و فی‌الواقع این نسخه از «سیرانو» آنقدر تلخ و شیرین است که مخاطب را در تمامی لحظات، همراه ساخته.  دینکلیج بار سنگینی از اثر را به دوش می‌کشد، مکاشفه‌ای عظیم از شخصیت سیرانو را را با شوخ‌طبعی ظریف و البته توامان با نوعی ناخوشی و غم به تصویر می‌آورد.

عشق شکوفا میان کریستین و رکسان نیز متعالی است. او بی‌دردسر با بنت همسو می‌شود تا یک شیمی قابل احتراق از عشق جوانی داشته باشند. ریشه‌یابی آن‌ها بسیار آسان است، تا جایی که طرفداران سینمای عاسقانه را به خوبی سرگرم می‌کنند.

در نمایشنامه‌ی اصلی، نقص کاراکتر سیرانو بینی بزرگ اوست اما جو رایت در این‌جا به ظرافت، کوتاه‌ قامت بودن سیرانو را جایگزین بینی بزرگ این کاراکتر می‌کند و این‌گونه به سوی دراماتیزه‌تر کردن اثر پیش می‌رود و اقتباس موثرتری را به تصویر می‌آورد و بدین شکل سیرانو کاراکتر اصلی فیلم با داشتن نقص ظاهری، رویدادهای فیلم را خلق می‌کند و موتور درام را به حرکت در می‌آورد. ناگفته نماند که خالقان اثر هوشمندانه تشخیص می‌دهند که نقص قهرمان که باید مورد قبول مخاطب نکته‌سنج امروزی باشد، متفاوت‌تر است.

شاید بتوان گفت نقطه ضعف اساسی فیلم، سیر داستانی آن است که به یکباره از تب و تاب می‌افتد و در برخی از قسمت‌ها ناظر کشمکش‌های دراماتیک نیستیم و از مثلث عاشقانه‌ای که سازندگان ترتیب داده‌اند، به بیرون پرتاب می‌شویم. فی‌الواقع از پرده‌ی سوم فیلم به بعد، رسیدن به گره‌گشایی و پایان‌بندی، تنها هدف ممکن می‌شود فی‌المثل مرگ یکی از کاراکترها.

«سیرانو» نگاهی تماما رئال ندارد و مخاطب در میان رئال و سوررئال حرکت می‌کند. و این نگاه از سکانس جنگ را شامل می‌شود تا رقص و آوازها و میتینگ‌های عاشقانه و الخ... هر آنچه که می‌بینیم، به مانند تابلوی نقاشی، برجسته و سرگرم کننده‌ای است که می‌توان به‌ راحتی رویدادهایش را لمس کرد و با نگاه کردن به آن، سفر به جهانی دیگر را آغاز کرد. جهانی سرشار از نور، رنگ، شعر، رقص، آواز، ایثار، عشق و مالیخولیا.

در نهایت می‌توان گفت اقتباس‌های رایت، سرشار از امور حسی، جزئیات، لباس‌، آکسسوار، رنگ و نور هستند. برخی از جزییات مورد علاقه‌ی او نیز در «سیرانو» وجود دارد. اگرچه فیلم در بخش پایانی دچار رکود می‌شود و مخاطب با پایان‌بندی شتابزده و حدس‌زدنی مواجه می‌شود، اما دینکلیج در همین سکانس‌های نه چندان گیرا نیز اوج مهارت بازیگری را به‌ تصویر می‌آورد. «سیرانو» از نظر بصری، سرشار از هارمونی است و از نظر رقص و آواز  مجلل است، یک موزیکال خوش‌ساخت برای نوجوانان و جوانان، پروژه‌ای که مدت‌هاست به انتظارش بوده‌ایم. عاشقانه‌های حماسی رایت یادآور این است که موزیکال‌ها چقدر می‌توانند برای طراحی‌های بزرگ و حتی احساسات بزرگ‌تر تاثیرگذار باشند.

  یاسمن اسمعیل‌زادگان

دیدگاه‌ها

برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید