سینمایی «به بالا نگاه نکن» (دانلود فیلم Don't look up با لینک مستقیم) تازهترین ساختهی آدام مککی، با تمام امکاناتی که دارد، در قالب هجویهای تند و تیز، نشان میدهد که چگونه دولتها، رسانهها، شرکتها و قدرتهای موجود، فاجعه و بحران تغییرات آب و هوایی را نادیده میگیرند؛ به راحتی آن را انکار میکنند و سرگرم امورات تهی میشوند؛ و در حالی که دنیا در خطر نابودی است، کوچکترین اعتنایی به این فاجعهی ویرانکننده ندارند.
بیشک زمانی که کیت دیبیاسکی (لارنس) کاندیدای دکترا، یک ستارهی دنبالهدار را که تقریبا به اندازهی کوه اورست است، کشف میکند؛ ستارهای که به سمت زمین حرکت میکند، تجربهی ویژهای را رقم میزند اما پس از اینکه استاد او، دکتر راندال میندی (دی کاپریو) اعداد را خرد میکند و متوجه میشود که این ستاره تا شش ماه آینده قرار است به زمین برخورد کند و باعث یک رویداد در سطح انقراض کرهی زمین شود، همه چی دگرگون میشود. پس از این کشف، این دو تلاش میکنند به مردم هشدار دهند که کرهی زمین تنها شش ماه با فاجعه فاصله دارد و پیگیریها را شروع میکنند و نزد رئیسجمهور اورلئان(استریپ) و رئیس ستاد او جیسون (جونا هیل) که بیشتر نگران انتخابات میاندورهای هستند میروند، اما در نهایت با بیتفاوتی رئیسجمهور ایالات متحده و کارکنانش مواجه میشوند و اوضاع به سرعت دگرگون میشود.
بیشک پس از دورهی ۴سالهی ریاست جمهوری دونالد ترامپ، آثار طنز و هجو و هزل، آسانتر از همیشه قابلیت ساختن و دیده شدن را دارند و البته که هیچگونه کمبود و یا مانعی برای ساخت چنین دست آثاری وجود ندارد، اما ناگفته نماند که نکتهی اساسی این است چگونه میتوان واقعیتی را جعل کرد که قبلاً به تهیبودگی و نوهی هرجومرج ترسناک بدل شده است؟ و البته اگر همچنان راهی برای این تکرار وجود دارد، مککی آن را در اینجا کشف نکرده است.
بدیهی است در مورد آنچه مککی میخواهد بگوید هرگز ابهامی وجود ندارد، اما او مسئلهی اصلیاش را به گونهای مطرح نمیکند که تحریککننده یا تکاندهنده و یا حتی تفکربرانگیز باشد و در حالی که تازهترین فیلم او قرار است هجونامهای تاثیرگذار باشد، اما به شدت فاقد طنز واقعی و تفکربرانگیز است. و صراحتا تلخترین طنز نمایش داده شده در فیلم «به بالا نگاه نکن» این است که با فیلمی دربارهی بحران زیست محیط مواجهایم که به طور آشکار منابع خود را به ویژه بازیگران تمام ستارهای همچون لئوناردو دی کاپریو، جنیفر لارنس، کیت بلانشت، مریل استریپ، جونا هیل، تیموتی شالامه، تایلر پری، مارک رایلنس و ملانی لینسکی را به بیراهه برده است. و این نیت خیر جمعی در اینجا میتواند چندین مسیر را به سوی جهنم هموار کند، مقصدی که بیشباهت به ۱۳۸ دقیقهای که برای تحمل این کمدی ساده و پرهیجان است، نیست.
ناگفته نماند که لینوس سندگرن، فیلمبردار فیلم به نظر میرسد که طنز را بهتر از مککی درک میکند و گویی یک اثر مهیج سیاسی و فاجعهبار واقعی را خلق کرده است. او با خلق رویدادهای لحظهای و فلشبکهای ریتمیک، و حرکت میان اتاقهای خبر تلویزیون، دفتر بیضیشکل، شاتلهای فضایی، مشروبفروشیهای حومهی شهر و الخ، مخاطب را همراه میسازد. آثار سندگرن اگرچه هرگز به شکلی بینقص برق نمیزنند، اما در عوض، پسزمینهی مناسبی را برای کمدی فراهم میکنند که باقی عناصر فیلم هرگز آن را ارائه نمیکنند.
با این حال اگر اینگونه نگاه کنیم که «به بالا نگاه نکن» دربارهی واقعیت و حقیقت دنیایی است که در آن زندگی میکنیم، دنیایی که مدام در حال تغییر دادنش هستیم، اثر شستهرفتهای است، اما این مسئله به تنهایی موفقیت فیلم را رقم نمیزند و تنها به طنزی بیبن و مایه و شعاری میرسیم که هدفی جز شلوغکاری ندارد، و فیلم درست به همان اندازه که جمعیتی در آن شعار میدهند «براندون برویم»، بیفایده و ناتوان است.
اگرچه مککی تلاش دارد تا در یک سنت علمی تخیلی بزرگ، از چارچوب فیلم فاجعهآمیز به عنوان استعارهای برای یک بحران مبتنی بر واقعیت استفاده کند و با یک ستارهی دنبالهدار بزرگ که به سمت زمین میچرخد تا جانشینی برای بیتفاوتی نسبت به پرداختن به تغییرات آب و هوایی باشد، بهره میجوید اما با این حال، این طنز پر ستاره و به شدت تحریکآمیز گاه از مسیر خود منحرف میشود و تا حدی با گستردگی لحن خود، ویژگیهای تحسینبرانگیز را تضعیف میکند.
در اصل، آدام مککی نویسنده و کارگردان، رسالهای بسیار برجسته دربارهی وضعیت ناکارآمد سیاست و رسانههای کنونی ارائه میکند، که در آن همه آنقدر نزدیکبین هستند که نمیتوانند و البته تمایل ندارند بر روی یک موضوع تمرکز کنند. مککی، شخصیتهایش و یافتههایشان را به سرعت به کاخ سفید میرساند، جایی که رئیسجمهور بیش از حد درگیر انتخاب در خطر انقراض دادگاه عالی است و نمیتواند بر آنچه راندال به عنوان رویدادی در سطح انقراض توصیف میکند، تمرکز کند و اینگونه پوچی پشت پوچی را رقم میزند.
مککی در «به بالا نگاه نکن» با اتهامزنی کوبنده رسانهها و اکوسیستم سیاسی و جامعهی مصرفگرای پوچ را نشان میدهد. مجریان تلویزیون جذب شده به وب سایتهایی که با ترافیک و الگوهای رفتاری رسانههای اجتماعی مشغول هستند. او به این موضوع حمله میکند که افراد (علیالخصوص توسط رسانهها) به راحتی حواسشان پرت میشود و فرع را به اصل ترجیح میدهند و فیالمثل روی موها و لباسهای سلبریتیها متمرکز میشوند و محتوای پیامها و واقعیت و حقیقت موجود را نادیده میگیرند.
در نهایت میتوان گفت با اینکه «به بالا نگاه نکن»، تا حدی به لطف انباشتن افراد مشهور در نقشهای کوچک و دنبال کردن داستانهای فرعی و تنشها و حضور رهبران معیوب، به حاشیه میرود. و با اینکه صلابت و متانت دیکاپریو و لارنس بسیار قابل توجه است، اما بسیاری از نامهای جسورانه دیگر اساسا بهعنوان لباسهای پر زرق و برق و تا حدودی غیر ضروری در فیلم عمل میکنند. عنوان فیلم اما مطمئناً کارهای سنگین زیادی را انجام میدهد و واکنش غالب به اخبار ناخوشایند را به تصویر میکشد. همانطور که به وضوح قصدش بود. «به بالا نگاه نکن» از طنز استفاده میکند تا گفتوگو را در مورد نادیده گرفتن بالقوهی یک بحران تا زمانی که خیلی دیر شده است، تحریک کند. بیشک این یک پیام هشیارکننده است، اما پیامی که از دریچهی یک فیلم ناهموار به سوی ما میآید.
یاسمن اسمعیلزادگان
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید