قسمت پایانی از فصل اول سریال «مندلوری» (The Mandalorian) سرانجام پخش شد و با توجه به واکنشهای اولیه در شبکههای اجتماعی به نظر میرسد که مخاطبین از دیدن آن لذت بردهاند. «راتن تومیتوز» نیز با دادن امتیاز ۱۰۰٪ به اپیزود «رستگاری» (Redemption) براساس ۱۴ نقد نشان میدهد که منتقدین هم از قسمت هشتم و پایانی فصل اول رضایت دارند.
[حاوی اسپویلر]
در قسمت پایانی فصل اول، زخم یکی از قهرمانان قصه که به نظر مرگبار میآمد التیام پیدا کرد. ناجی قهرمان شخصیت ضدقهرمانی بود که در نهایت با فداکاری و تغییر موضع در پیروزی جبههی خیر کمک کرد. در این قسمت نبردهایی تن به تن به نمایش درآمد، اسراری در مورد پیشینهی شخصیتها فاش شد و در پایان نمایی از یک شمشیر متفاوت ارائه شد.
سریال از این جهت بسیار به «ظهور اسکایواکر» (The Rise of Skywalker) شباهت داشت. اما فیلم «جی.جی. ایبرامز» از پلاتهای پرشمار انباشته شده بود، در حالی که «رستگاری» در سادهترین فرم خود قرار داشت و در مقابل بعضی از شخصیتهای ثابت مقید بود. در فیلم «ظهور اسکایواکر» صحنههایی در هشت سیارهی مختلف روایت شد، اما اپیزود «رستگاری» در یک مکان ماند و مجالی برای تنفس باقی گذاشت. «ظهور اسکایواکر» به نظر با خودش و قسمتهای قبلیاش در جنگ بود، اما «رستگاری» منازعاتی که اپیزودهای پیشین پایهگذاری کرده بودند پی گرفت. «ظهور اسکایواکر» به مخاطب رودست زد و شخصیتهای مرده را زنده کرد، اما شخصیتهای ساقط شدهی «مندلوری» احیا نشدند. «ظهور اسکایواکر» اعتقادات شخصیت اصلی خود را زیر سؤال نبرد، اما «مندلوری» جهانبینی قهرمانش را از نو بنا کرد. در نهایت، «ظهور اسکایواکر» از سناریوها و صحنههای معروف قسمتهای قبلی را بازسازی کرد اما «مندلوری» در دنیای «جنگ ستارگان» قلمرو خودش را بنا کرد.
هرچند «مندلوری» قرار نبود بلاکباستری میلیارد دلاری باشد. وظیفه نداشت داستان سه سهگانهی محبوب را پس از پنج دههی حماسی به پایان برساند. وزن و نوستالژیهای خاک گرفتهی فیلمهای کلاسیک چندگانه را روی دوش خود احساس نمیکرد. انتظارات از آن پایینتر بود داستانش به گستردگی چندگانههای سینمایی نبود. اما سریال لایو-اکشن شروعی تازه به شمار میآمد و از داستان «حماسهی اسکایواکر» متمایز، و در هشتمین و آخرین قسمت از فصل اولش، مأموریتش را با موفقیت به پایان رساند و چندین لحظهی بهیادماندنی برای شخصیتهای ثابتش خلق کرد. از طرف دیگر توطئههای شخصیت شرور محوری را عمیقتر نشان داد و گرهگشایی از معمای اصلی سریال را به فصلهای آینده موکول کرد.
«رستگاری» از جایی آغاز شد که قسمت قبلی تمام شده بود: نیروهای پیشاهنگی که «کوئیل» را کشته و «بیبی یودا» را ربوده بودند او را به شهر منتقل کردند و نیروهای «ماف گیدین» هم «مندو»، «کارا» و «کارگا» را متوقف کردند. هیچیک از این دو وضعیت به لطف دلاوری آیجی-۱۱ دوام نداشت. «کوئیل» اگر چه این ربات شکارچی را به عنوان یک پرستار آرام برنامهریزی کرده، اما به اعتقاد این ربات بهترین دفاع «بیبی یودا» حمله است.
اپیزود هشتم با صداپیشگی «تایکا وایتیتی» در نقش آیجی-۱۱ که این قسمت را کارگردانی هم کرده، مملو از لحظات کمدی است. «رستگاری» حاوی هیجانانگیزترین سکانسهای اکشن فصل نیز هست، هرچند «دبرا چاو» کانادایی در اپیزودهای سوم و هفتم عملکردی فوقالعاده داشت. تدوین این قسمت هم بهگونهای است که هیچیک از لحظات آن در طول ۴۱ دقیقه (بدون احتساب تیتراژ پایانی و خلاصهی قسمتهای قبل) تلف نشده. در اپیزودهای قبل، سریال اطلاعات ناچیزی از «مندو» و دوستان و دشمنانش ارائه کرد، اما در اینجا مخاطب با نوعی ضیافت مواجه میشود. در این قسمت معلوم شد که اسم کوچک کامل «کارا» در واقع «کاراسینتیا» است و زادهی «آلدران». علاوه بر این مشخص شد که «مندو» هم نامی دارد: «دین جارین».
آگاهی گیدین از نام «مندو» به دین کمک میکند او را شناسایی کند. دین با خود فکر میکند که او باید «ماف گیدین» باشد، یک مأمور آیاسبی در زمان «پاکسازی بزرگ» که به اسناد مندلور دسترسی داشته. آیاسبی حکم گشتاپو را برای «امپراطور پالپاتین» داشته و گیدین ممکن است شخصاً مأمور پاکسازی بوده باشد. کارا معترض میشود که «ماف گیدین» به خاطر ارتکاب جنایات جنگی اعدام شده، اما روشن است که او جان سالم به در برده و هنوز زنده است. رویارویی با گیدین به فلشبک دیگری از والدین دین میانجامد. این سومین بار است که مخاطبین آن لحظهی دردناک که بدون تردید بارها در ذهن مندو مرور شده را میبینند. این بار صحنه به صورت کامل ارائه میشود: والدین دین توسط درویدهای تجزیهطلبان به قتل میرسند اما پیش از آنکه درویدها موفق به کشتن او شوند، یکی از نیروهای مندلوری وارد میشود و آنها را نابود میکند و دین را نجات میدهد.
یکی از ایرادات قسمت پایانی اعمال متناقض گیدین است. هفتهی گذشته گیدین گفت که ارزش «بیبی یودا» برای او فراتر از تصور است. در یکی از صحنههای سریال دستور میدهد که آن «سرمایه» را زنده بگیرند و در ابتدای «رستگاری» به نظر هنوز برای یودای طفل ارزش قائل است و با مندو، کارا و کارگا مذاکره میکند. با این حال، پس از ورود آیجی-۱۱ به صحنه، گیدین در مورد زنده ماندن هدفش نگران به نظر نمیرسید. او نیروهایی را گسیل میکند که یودا را تا مرز خاکستر شدن پیش میبرند. آیا او چنان متزلزل شده که به خاطر نمیآورد چرا طفل را میخواسته؟ آیا اهدافش تغییر کرده بودند؟ یا وایتیتی و فاورو برای «بیبی یودا» به دنبال بهانه بودند؟ تمایلات گیدین یکی از معماهای حل نشدهای است که به فصل دوم سریال که برای پخش در پاییز سال ۲۰۲۰ در نظر گرفته شده موکول میشود. «بیبی یودا» از کجا آمده و آیا اکنون در اختیار دشمنان است؟ دین چونه به یک شکارچی تبدیل شده؟ و اینکه آیا مندلوری دیگری زنده است، از جمله پرسشهایی است که باید در فصلهای بعدی پاسخ داده شوند.
در این اپیزود «جیسون سودیکس» و «آدام پالی» حضور کوتاهی در نقش نیروهای تاریکی داشتند و حرکت توهینآمیز آنان در مقابل «بیبی یودا» شخصیت محبوب هوداران واکنشهای جالبی در شبکههای مجازی در پی داشت.
یک هفته پس از اکران «ظهور اسکایواکر» در سالنهای سینما و شکاف انداختن میان هواداران چندگانه، «مندلوری» به یاری مهارت فاورو در شخصیتپردازی، دیالوگنویسی و جهانسازی، زخمهای «جنگ ستارگان» را التیام داد و آن را به رستگاری رساند.
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید
levandino
levandino
۱۳ دی ۱۳۹۸ ۱۵:۴۶
واقعا زخم های سه گانه رو درمان کرد
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ