کشتی شکسته تایتانیک نماد چیست؟
ما همه خوانش متعارف، از تاثیری که غرق شدن «تایتانیک» بر جا گذاشت را میدانیم. نه فقط در فیلم بلکه در حادثه واقعی نیز این چنین است. تاثیر غرق شدن از آن جهت بود که «تایتانیک» با تمامی آن زرق و برق و شکوهش، از زوالی که در آیندهای نزدیک، انتظار او را میکشد ناآگاه بود. در حوزه معنایی چیزی فزونتر وجود دارد، و آن خود حضور فریبندهی ویرانه «تایتانیک» در قعر اقیانوس است. وقتی «جیمز کامرون» سفری را به کشتی شکسته واقعی «تایتانیک» ترتیب داد، اظهار نظری مشابه کرد. وقتی کاوشگران به کشتی شکسته نزدیک شدند، تقریباً تجربهای ماورا طبیعی داشتند. گویی به قلمرویی ممنوعه نزدیک میشوند، که در آن جا تقدس و کراهت همپوشانی میکند.
در این فیلم ما دسته کم با سه سطح رو به رو هستیم. آن چیزی است که به شکلی طعنهآمیز به آن «مارکسیسم» هالیوودی «جیمز کامرون» اطلاق میشود. «مارکسیسم» بر این باور استوار است که تاریخ جوامع تاکنون تاریخ مبارزه طبقاتی بوده است. آن پایین افراد فرودست را میبینیم، و شاهد نوعی همدردی کاذب مضحک با طبقات فروتر هستیم. آن بالا مسافران درجه یک که اکثراً خبیث، خودخواه، بزدل و... هستند. که بیشترین این خصوصیات نیز در نامزد کیت وینسلت با بازی بیلی زین تجسم یافته.
حالا ما باید بپرسیم کوه یخ شناور که به کشتی بر خورد میکند چه نقشی در بسط و توسعه این داستان عاشقانه بازی میکند؟ اینجا ادعای «اسلاوی ژیژک» اندکی بد بینانه است، او اینطور فکر میکند که همین فرار کردن «جک» و «رز» با یکدیگر میتوانست فاجعه واقعی باشد. میتوانیم تصور کنیم چگونه شاید پس از دو سه هفته رابطه جنسی پرشور در نیویورک به طریقی این ربطهی عشقی به تدریج پژمرده میشد.
کوه یخ به کشتی بر خورد میکند. اما نه بلافاصله پس از عشق بازی، بلکه هنگامی که جفت عاشق روی عرشه میروند و در فضای باز، تصمیم میگیرند که همیشه کنار هم بمانند. میدانید در تاریخ شاید رویدادی که در نگاه اول فاجعه به نظر میرسد اشخاص یا ایدهای را نجات میدهد. بنابرین در اینجا داستان عاشقانهای داریم که در حقیقت برای ابد رهانیده شده و نجات مییابد. در نهایت میتوانیم این فاجعه را مانوری ناامیدانه تعبیر کنیم که توهم عشق ابدی را نجات میدهد.
کیت وینسلت دختری از طبقه ممتاز در پریشانی روانی است، او گیچ و سردرگم با ضمیر و عزت نفسی متلاشی و از هم پاشیده شده است. و کارکرد لئوناردو دی کاپریو به سادگی این است که به دختر کمک میکند ضمیر و عزت نفسش را بازسازی کند. دی کاپریو به معنی واقعی کلمه تصویر دختر را میکشد. و «رز» تصویر ایگو یا «منِ» خویش را کامل میکند.
به راستی این فیلم نسخه جدیدی از افسانههای محبوب قدیمی امپریالیستی است. این ایده که هر گاه مردم طبقه ممتاز پویایی و نیروی بقا خود را از دست میدهند نیاز به تماس با طبقه فرودست دارند. همان طبقهای که اساساً بیرحمانه به شیوهای خونآشاموار استثمارشان میکنند. به بیان دیگر انرژی حیات را از آنان میمکند، و با احیا دوباره آنها میتوانند به زندگی منزوی و ایزوله طبقه ممتاز خود بپیوندند.
اسلاوی ژیژک
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید
siyavash gholami
siyavash gholami
۱۱ شهریور ۱۳۹۷ ۱۰:۰۸
این یک فیلم نیست بلکه داستان چندین زندگی است
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
I.Sh
I.Sh
۹ شهریور ۱۳۹۷ ۲۱:۱۸
این فیلم را در سال اکرانش دیدم و نمی دونم چرا برای من رفت در لیست فیلمهایی که رغبت دوباره دیدنش را نداشتم ... از نظر شخصی واز هر زاویه ای که به فیلم نگاه می کنم ، پیام و تمرکز اصلی فیلم را براختلافات فاحش طبقاتی و واقعیات تلخی که در این رابطه وجود داره می بینم ، حتی در رابطه جک و رز به قول اسلاوی ژیژک ، جک از طبقه فرودست وسیله ای است برای بازگرداندن عزت نفس روح پریشان و سردرگم رز از طبقه ممتاز... در زندگی واقعی ما خیلی وقتها اتفاقاتی میوفته که به کام ما بسیار تلخ و ناگوار است ، اما در واقع برایمان خیر و منفعت هست اما چون حکمتش را نمی دانیم درکش نمی کنیم ... اما در رابطه با این فیلم زمانی که کوه یخی به کشتی برخورد کرد انگار که می خواست جک و روز را از عالم هپروت به دنیای واقعی بکشاند و اختلافی که بینشان هست را به یادشان بیاورد ودر نهایت غرق شدن کشتی و در سکانس پایانی هم آنکه قربانی میشود جک از طبقه فرو دست و آنکه می ماند رز از طبقه ممتاز...کلا چیزی که به نام عشق که در این فیلم گنجانده شده یه جورایی بچه گانه و مضحک به نظرم رسید ... البته این از نظر و دیدگاه شخصی من به عنوان مخاطب عام فیلم هست .
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
amir
amir
۹ شهریور ۱۳۹۷ ۱۹:۱۰
Deep
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ