news-background
news-background

مصاحبه با کارگردان اپیزود چهارم فصل هفت «Game of Thrones» درباره ی سکانس نهایی

اپیزود چهارم از فصل هفتم «Game of Thrones» نیز اکران شد. سریالی که چه بخواهید چه نخواهید تیتر اول اخبار سراسر رسانه های خبری است. سریالی که تقریباً به انتهای مسیر حکم رانی خود در تلویزیون نزدیک می شود. اپیزود چهارم سریال اما رنگ و بوی بسیار خاصی برای مخاطبان و منتقدین داشت. اپیزودی که دیدید اثری به کارگردانی «مت شکمن» 41 ساله بود. این شخص پیش از این کارگردانی چند اپیزود از سریال های «فیلادلفیای همیشه آفتابی» و «فارگو» را بر عهده داشته است. کارگردانی اپیزود چهارم سریال نام برده اما می تواند برای «مت شکمن» حکم سکوی پرتابی به سمت موفقیت بسیار بیشتر باشد. این شخص با همکاری دستیارانش یعنی «جرمی پودسوا» و «مارک مایلود» توانست یک ساعتی را به تلویزیون پیشکش نماید که می توان به راحتی آن را در لیست 10 اپیزود تاریخ تلویزیون با برترین کارگردانی گنجاند. فریم به فریم اپیزود مذکور حکم پلکانی صعودی را داشت و ضربه ی آخر این اپیزود برای مخاطبان به قدری تاثیر گذار بود که خبرنگار پایگاه خبری «ورایتی» بعد از چند ساعت از اکران اپیزود مذکور که با نام «Spoils of War» اکران شد، مصاحبه ای را با این کارگردان ترتیب داد.

برای مخاطبان سریال عادت شده که در هر فصل شاهد یک یا دو نبرد عظیم و پر جزئیات باشند. اپیزود های «نبرد بلک واتر»، «هاردهوم»، «نبرد حرام زاده ها» و اپیزود نهایی فصل جدید نمونه ای از این نبرد ها هستند. در سکانس نهایی اپیزود مذکور نبردی را دیدیم که در آن سپاهی از سربازان «دوتراکی» به سمت سواران «لنیستری» تاختند اما این پایان ماجرا نبود. کارگردان سریال توانست تنها با پخش صدای بال زدن اژدها در دور دست حس تعلیق و هیجانی را در مخاطب ایجاد کند که گویی قرار است خودمان را برای چند دقیقه ی نفس گیر آماده کنیم. حدس ها درست از آب در می آیند و «دنریس» به همراه یکی از اژدهایان خود آتش بازی اش را شروع می کند. سکانسی که شروعش به مانند داستان های وسترن بود، در ادامه ی راه تبدیل به اثری حماسی و فانتزی گردید. اژدهای فصل جدید سریال طبق گفته ی کارگردان ها به اندازه ی یک هواپیمای بوئینگ 747 می باشد و با هر نفس خود می تواند تا محدوده ای به شعاع 75 متری خود را به آتش بکشد. چنین آماری از سوی عوامل سازنده به جلوه های ویژه ی بسیاری نیاز دارد، اما همان طور که مشاهده کردید سازندگان حتی از پرداختن به پولک های اژدها غافل نشده اند و اگر از دید انصاف به قضیه نگاه کنیم هر آن چیزی که از کارگردانی بلد بوده اند را در طبق اخلاص گذاشتند. با هم در این مطلب مصاحبه ای را که از کارگردان این اپیزود در فضای مجازی منتشر گردیده مرور می کنیم :

  • فیلمبرداری سکانس نبرد چه مدت طول کشید؟
 

نبردی که مشاهده کردید برای ضبط شدن 18 روز زمان نیاز داشت و بعد از فیلمبرداری آن مراحل جلوه های صوتی و بصری آن را در شهر بلفاست انجام دادیم و در همان شهر به ضبط سکانس های آتش بازی دنریس و خاکستر شدن لنیستر ها پرداختیم.

 
  • ما عادت کرده ایم که سکانس هایی از نبرد های بزرگ در سریال ببینیم. این یکی را چطور توضیح می دهید؟

قبل از کارگردانی سکانس از خودم پرسیدم دوست دارم از چه زاویه ی دیدی آن را به تصویر بکشم. شما داستان را از دید تیریون لنیستر مشاهده کردید، با دنریس صحنه را مشاهده کردید، آن گونه که بران و جیمی به نبرد می نگرسیتند به صفحه تلویزیون خیره شدید و کار خودم را طوری آغاز کردم که می خواستم در ابتدا با جیمی و بران همراه شوم. دوست داشتم به مخاطبان احساس واقعی موقعیتی را نشان دهم که در آن بر روی زمین و در میدان نبرد ایستاده اید و یک اژدها با نفسی آتشین بر فراز شما پرواز می کند. بعد از آن دوربین را به سمت دنریس بردیم و احساس لذتی که او از به آتش کشیدن سربازان داشت را نشان دادیم. درست به مانند احساسی که مردم هنگام مواجه شدن با بمب اتم داشتند، می خواستیم هیجانی را به تصویر بکشیم که گویا همگان در مقابل اژدها بی پناه خواهند بود.

  • اژدهای به تصویر کشیده شده در این اپیزود چه شاخصه هایی داشت که این چنین فضا را هیجان انگیز می کرد؟
 

بنظرم بیشتر از خود اژدها در آسمان، ترسی بود که باید بر روی زمین به تصویر کشیده می شد. ما باید به میزان این ترس در مقایسه با فصل قبل می افزودیم، چرا که اژدهای این فصل ابعادی به اندازه ی یک بوئینگ 747 دارد و با توجه به شعاع آتشی که از دهانش خارج می شود ارزیابی نمودیم که نقطه ی کانونی این آتش باید در برخورد اول خود با اجسام آن ها را تبدیل به خاکستر نماید. افرادی که از دامنه ی آتش کمی فاصله داشتند در زره و لباس های جنگی شان اسیر شعله های آتش شدند.

  • زمانی که بران از دست سربازی دوتراکی می گریخت این احساس به مخاطب القا می شد که باید خود مان را برای کشته شدن این شخصیت آماده می کردیم. اما گویا این تعقیب و گریز برای شما به مانند یک مقدمه چینی برای سکانس بعد از آن بود.

در آن جا فردی را به تصویر کشیدم که هر لحظه امکان کشته شدنش وجود داشت. ترسی که این شخص هنگام فرار کردن داشت به مانند ترسی بود که جیمی بعد از دیدن اژدها داشت و ترسی که مخاطبان هنگام حضور دنریس بر روی زمین داشتند و حتی قبل از آن تیری که به اژدها اصابت نمود این ترس را در مخاطبان ایجاد کرد که با یکی از سه اژدهای دنریس باید خداحافظی کنند. نقطه ی اوج این ترس ها، احساسی بود که تیریون نسبت به برادرش داشت. او به چشم خود مشاهده کرد که برادرش چهار نعل به سمت مرگ می تازد. در این سکانس نکته ی اصلی که مد نظر ما بود نگهداری این احساس مرگ قریب الوقوع برای تمامی شخصیت های موجود در آن بود.

  • آیا جلوه های ویژه ی این اپیزود بیشتر از جلوه های ویژه ی فصل های قبل بود؟

بسیار بیشتر از گذشته بود. البته میزان این جلوه ها تقریباً در اپیزود های «هاردهوم» و «نبرد حرام زاده ها» مشابه بود. شباهت اپیزود چهارم با اپیزود های نام برده در میزان استفاده شان از جلوه های ویژه تنها در پلان های ابتدایی یعنی نبرد های رو در رو بود و یک جنگ سنتی را در اختیار داشتیم، اما با ورود اژدها به کادر دوربین همه چیز به طور کلی تغییر کرد. این موجود می تواند در تمام نقاط نبرد پرواز کند در نتیجه قوانین نبرد دستخوش تغییرات می شوند و جغرافیای نبرد به کلی تغییر می کند.

  • برای فیلمبرداری سکانس تعلیق گونه ی جیمی در برداشت آخر چه کار کرده بودید؟

مطابق با فیلمنامه ای که «دیوید بنیاف و دن ویس» نوشته بودند، شخصیت جیمی لنیستر درست به مانند چیزی که مشاهده کردید در یک آب عمیق غرق می شود. ما برای ضبط آن لحظه ساعت ها دوربین مان را به زیر آب بردیم ولی لحظه ی غرق شدن او را خارج از آب فیلمبرداری کردیم اما طوری به تصویر کشیدیم که فکر کنید در آب این اتفاق ها افتاده است. چیزی که مشاهده کردید مشابه متنی بود که نویسندگان آن را نوشته بودند.

 

دیدگاه‌ها

برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید