news-background
news-background

نقد فیلم The Nest: لانه‌ای از رازها و دروغ‌ها

   

«چیزی نمی‌بینم، اما چیزهای بسیار به گوش‌ام می‌رسد. از هر گوشه و کنار پچ پچه‌ها و زمزمه‌های ناجور بلند است. به نظرم دارند دروغ می‌گویند و صداها را طنینی خوش داده‌اند. دارند از ناتوانی شایستگی می‌سازند‌.» فردریش نیچه، تبارشناسی اخلاق

 

«لانه» (دانلود فیلم The Nest با لینک مستقیم) تازه‌ترین ساخته‌ی «شان دورکین»، درامی است حزن‌آلود، سرد و تاریک که به رابطه‌ی زوجی می‌پردازد (جود لا و کری کوون) که در گورستان زناشویی فرو رفته‌اند و رابطه‌شان با رازها، دروغ‌ها و توهمات به پوچی رسیده، از درون پوسیده و تنها با ظاهری پر زرق و برق، تداوم می‌یابد.

«شان دورکین» پس از ۹ سال دوری از سینما، بازگشتش را با درامی تیره و تار که حول محور امر منفی می‌چرخد، شکل می‌دهد. «لانه»، داستان خانواده‌ای را در دهه‌ی ۸۰ روایت می‌کند که تصمیم می‌گیرند از نیویورک به عمارتی در ساری، در نزدیکی لندن جایی که کاراکتر روری (جود لا) پدر خانواده، آنجا بزرگ شده است و در گذشته کار و کاسبی موفقی داشته است، نقل مکان کنند تا روری دگرباره بتواند به شغل قدیمی‌اش بازگردد، درآمد بیشتری کسب کند و زندگی‌شان رنگ تازه‌ای بگیرد، در این میان، آلیسون (کری کوون) همسر روری که از این تصمیم مطمئن نیست و روزنه‌ی امیدی در چهارمین نقل مکانشان در ۱۰سال اخیر زندگی‌شان نمی‌بیند، به اصرار و اطمینان خاطری که روری به او می‌دهد که با این جا به جایی اوضاع مالیشان دگرگون خواهد شد، این نقل مکان را هم به اجبار قبول می‌کند. در نهایت این جا به جایی و حرکتی که قرار است رویدادهای تازه‌ای را برایشان رقم بزند و اوضاع زندگی‌شان را بهبود بخشد، دریچه‌ای می‌شود برای ورود به تاریکی‌های گذشته، دروغ‌ها و حقایقی که در جانب امر محیطی قرار گرفته‌اند.

«لانه» تازه‌ترین ساخته‌ی شان دورکین، درام جمع و جور و تماشایی است که تک تک عناصر آن به وحدتی یکپارچه دست می‌یابند و مخاطب را به تماشا نشستن دوباره این فیلم سوق می‌دهند. کارگردانی ماهرانه، فیلمنامه‌ی منجسم و مستحکم که ذره‌ای اضافه‌گویی در آن دیده نمی‌شود، فیلمبرداری با شکوه که رنج و درد اثر را چه در سرمای رابطه‌ی آلیسون و روری، چه در احساس مادرانه‌ی ناکامل آلیسون نسبت به فرزندانش، چه در آنچه که زمانی آرزویش را داشتند و دیگر به وقوع نمی‌پیوندد و چه در شکست‌های پی در پی روری و خانه‌‌ای که چهارچوب‌های اعتمادش مدام فرو می‌ریزد، تماما به مخاطب انتقال می‌دهد. فیلمبرداری که به خوبی نشان می‌دهد انگار چیزی دلخراش‌تر از رنج در حال به وجود آمدن است، انگار هنوز باید نگران چیزی باشیم. انگار در حالت رخدادی بوده‌ایم فراتر از رخدادی که تا انتها در رنج فاش می‌شود.

بازی بازیگران هم ساختار درد را در «لانه» تداوم می‌بخشد. بی‌شک «جود لا» در «لانه» یکی از بهترین بازی‌هایش را در نقش روری ارائه می‌دهد، مردی بر آمده از دل طبقه‌ی کارگر، میان فقر و ناعدالتی‌های اجتماعی که زیر فشار اقتصاد نئولیبرال دهه‌ی ۸۰ تحقیر شده است و تنها برگ برنده‌ی او جذابیت‌های ظاهری و کاریزمای ذاتی‌اش است که توانسته از آن استفاده کند و در عرصه‌ی فروش بدل به فرد موفقی شود، ولی از طرفی در این بین چنان در داشتن ظاهر مرفه و بی‌نقص دچار وسواس شده است که از حقایق زندگی و خانواده غافل شده و همسر و فرزندانش را، کرامت، چهارچوب‌های اخلاقی و احترام و هر آنچه برایش ارزشمند است را زیر پا می‌گذارد و بدل به سوژه‌ی تهی می‌شود که تلاش می‌کند در ثروت، قرینه‌ی عینی‌اش را بیابد. کاراکتری که در یک دروغ پر زرق و برق و مرحله‌ی بی‌ثباتی مالی و ناامیدی زناشویی گیر افتاده است و حالا خانواده‌اش را هم وارد این بازی غیر اخلاقی می‌کند. فی‌الواقع روری محصول جامعه‌ای است که در ارزش‌ها و ضدارزش‌ها گم شده است.

«کری کوون» که نقش‌آفرینی بی‌نقصی را ارائه می‌دهد. کاراکتری که در سراسر این زندگی در حال رنج کشیدن است، از دروغ‌های همسرش، از فرزندانش، و در نهایت مرگ اسبش ریچموند که اساس دنیایش را تکان می‌دهد و او بیشتر به واقعیاتی که تلاش می‌کرد چشمانش را به رویشان ببندد، نزدیک می‌کند، به نوعی  مرگ اسبش او را به روشنگری در دل این جهان تاریک سوق می‌دهد. «کری کوون» تصویری واقعی و اثرگذار از زنی که با مردی ازدواج کرده که به راستی او را نمی‌شناسد ارائه می‌دهد و به زیبایی تمام، بیننده را در یک مکاشفه‌ی محرمانه وارد می‌کند و او را در وضعیتی که درونش گیر افتاده سهیم می‌کند و احساس همذات پنداری را در او بوجود می آورد.

اگرچه «لانه» در بیش‌ترین لحظات فیلمی تاریک، دردناک، حزن‌آلود و ویرانگر است که سویه‌های فروپاشی را به تصویر می‌کشد، اما زیبایی منحصر به فردی هم در دل تاریکی‌های آن دیده می‌شود که میل دیدن اثر را برایمان زنده می‌کند و بی‌شک این زیبایی از نگاه واقع‌ گرایانه «دورکین» بر لحظه‌ها خلق شده است.

«لانه» فیلم قوی و پیچیده‌ای است که در نگاه اول، فقط داستان زندگی خانواده‌ای است که در محیط جدید زندگی، چیزی را که دوست دارند و اساسا برای آن نقل مکان کرده‌اند، پیدا نمی‌کنند و روز به روز در انزوای فزاینده فرو می‌روند و نه رویایی آمریکایی نجاتشان می‌دهد و نه منطق و اصول‌گرایی انگلیسی. اما آنچه که «دورکین» بسیار هوشمندانه انجام می‌دهد، پر کردن قاب‌ها با فضایی تاریک، سرد و سرشار از بی‌اعتمادی است. فضایی حاکی از دور مانده‌هایی عمیق‌تر و مخوف‌تر از آنچه که ما به واقع با آن مواجه هستیم و به نوعی ابقا و انباشت گذشته در حال. «دورکین» با تصاویر همیشه تنش‌زای گذشته‌ای که بار سنگینی است بر حال و به زعم ژیل دلوز، گذشته‌ای که هنوز «هست»، تا ابد هم «هست» و اساسا با «هستن» اینهمان شده است، تمام این خانه‌ی دروغین و بی‌ثبات را به لرزه در می‌آورد.

در نهایت می‌توان گفت «لانه» بی‌شک یکی از بهترین فیلم‌های امسال است که با تصاویری به یاد ماندنی، مخاطب را پس از پایان هم رها نمی‌کند، یک فیلم جمع و جور و خوش ساخت که به پیچیدگی روابط خانوادگی و جریاناتی که حول محور امر منفی می‌چرخد و مفهوم خانه و خانواده را معناباخته می‌کند می‌پردازد و «شان دورکین» به زیبایی، فروپاشی تمام سوژه‌های تهی شده را در یک ساعت و چهل و هفت دقیقه رقم می‌زند و نهایتا در این پرتره‌‌ی خانوادگی، از میان تاریکی‌های گذشته‌ی سوار بر حال، شکافی باز می‌کند و امر کلی را معنا می‌دهد.

یاسمن اسمعیل‌زادگان

دیدگاه‌ها

برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید