زمان مطالعه: ۶ دقیقه
رتبه بندی فصل‌های ۱ تا ۶ سریال Game Of Thrones
نکته: این مطلب حاوی اسپویلر میباشد.
با اتمام فصل ششم (و دو فصل احتمالا کوتاه دیگر)، سریال بازی تاج و تخت ساخته شبکه HBO به یکی از خاطره انگیز و بحث برانگیز ترین سریال های تاریخ تبدیل شده است. از ویژگی های بارز سریال میتوان وجود اژدها ها، مردگان سفید(White Walkers)، غولها، ساحره و جادوگران را نام برد.ساخت این سریال به گونه ای بوده که مخاطبان زیادی را جذب کرده است. بینندگان بازی تاج و تخت، طرفدارانی فانتزی و همچنین کسانی هستند که فکر نمیکردند این سریال به بزرگی و موفقیتی این چنین دست پیدا کند. دلیل موفقیت سریال علاوه بر جلوه های بصری و سحر و جادو، شخصیت پردازیهای فوق العاده میباشد.
حال بهترین فصل تا به امروز کدام است؟ هر کدام از فصلها دارای داستانی غنی، بعلاوه شخیصت های عالی میباشد. شخصیتهایی که به روشهای هیجان انگیزی از این دنیای پرخشونت حذف شده و بازگشته اند. و یا رویاهای نادرستی برای انتقام گیری داشته و توسط زیرکی نویسنده، جورج آر.آر مارتین(George R. R. Martin) خنثی شده اند
اکنون نگاهی به 6 فصل گذشته انداخته و آنها را از بهتر تا بهترین، رتبه بندی میکنیم.
6- فصل پنجم
فصل پنجم، دارای حماسه ای از "جان اسنو" و همچنین بهترین قسمت از این سریال بود. این فصل دارای لحظات بزرگ و وحشتناکی همانند قربانی کردن دخترِ "استنیس باراتیون" و انتقام آریا استارک از "سِر مرین" بود. اگرچه ما شاهد سفر "تیریون لنیستر" به مرین، برای ملاقات با مادر اژدهایان(دنریس تارگرین) نیز، بودیم. همچنین این فصل علاوه بر آن لحظات بزرگ، دارای بیراهه هایی همانند مانور روی سرزمین " دورن" و نیز شخصیت "سانسا استارک" و قربانی شدن دوباره اش در دستان "رمزی بولتون" بود که کمی مایه تاسف است.
5- فصل ششم
اولین فصلی از سریال، که عمده آن خارج از مطالب کتاب بود، داستانش خیلی سریع به حرکت افتاد و بیشتر از آنچه که انتظار داشتیم برایمان سوال و جوابهایی، پیش آورد.
جان اسنو دوباره زنده شد تا سانسا را برای پس گرفتن وینترفل کمک کند، برن به گذشته سفر کرد و سرمنشاء جان و هودور را کشف کرد، سگ شکاری( لقبِ سندور کلگان) نیز برگشت، سرسی خیلی از افراد مهم در کینگز لندینگ را کشت و دنریس هم تلاش کرد که دوتراکی و دورن را تحت فرمان خود درآورد.
با همه این تفاسیر، این فصل پایانی خوب و تماشایی داشت.
4- فصل اول
فصل اولِ بازی تاج و تخت واقعا خوب بود، و نیازی به گفتن این نیست که چقدر مارا مجذوب خود کرد! در این فصل شاهد صحنه غم انگیزِ مرگ ند استارک و جنایاتی که در پی این عمل پیش آمد، بودیم. ما همه باور داریم که شخصیت ند استارک قهرمان اصلی داستان بود. بله او قهرمان بود ولی همه داستان ها با برنده شدن افراد خوب، بخاطر اینکه فقط باید اتفاقات خوب بیفتند، همراه نیستند. طرفداران در گذشته با دیدن شرافت و تلاش ند برای انجام کار درست و اتفاقی که برایش افتاد فهمیدند که تنها ظلم و حیله گری، در وستروس باقی میماند. این اتفاق، ورودی خوبی برای داستان بود که با تولد اژدها های دنریس و صحنه هایی از وایت واکر ها به پایان رسید. وجود این عناصر به همراه جنبه های حیاتی تری بود تا بینندگانی که زیاد علاقه ای به داستانهای تخیلی ندارند را از خود دور نکند.
3- فصل دوم
با وجود کمی بی توجهی در طرح مسائل، فصل دوم بر پایه و اساس فصل اول بود و آنرا با بهترین روشها، گسترش داد. تیریون لنیستر و داستان بسیار عالیش که بعنوان دست پادشاه خدمت کرد و وجود سحر و جادوی ملیساندرا در خدمت استنیس، مارا به قسمت حماسیِ "بلک واتر" سوق داد. البته با وجود این همه شگفتی این فصل دارای داستان های ضعیفی همچون حضور دنریس در کارث، سفر جان اسنو در پشت دیوار، آریا و همراهیش با جیگن هاگار و تصاحب وینترفل توسط تیون گریجوی نیز بود.
2- فصل سوم
عروسی سرخ!!
بله عروسی سرخ یکی از مخوف ترین و غم انگیزترین صحنه ها در تاریخ تلویزیون بود. سازندگان، دن ویس و دیوید بنیوف، بیشتر از هر لحظه دیگر از کتاب، میخواستند این لحظه را در قاب تلویزیون نمایش دهند. و این اتفاق اصلا ناامید کننده نبود. درواقع آنها میخواستند درسی که در فصل اول داده بودند را یادآوری کنند. اولین قهرمان کلاسیک(ند استارک) نتوانست کاری کند، بنابراین پسرش انتقامش را خواهد گرفت، درست است؟ خیر، قطعا خیر، آدم بدها دوباره پیروز شدند ولی اینبار در مقیاسی بزرگتر.
فصل سوم دارای لحظه های تماشایی بین جیمی و برین نیز بود و رستگاری قاتل پادشاه( لقب جیمی) از نفرت انگیزترین شخصیت سریال، تا مورد علاقه ترین، را به نمایش گذاشت. در ادامه دنریس را نشان داد که با ارتش و اژدها هایش اربابان برده را شکست داده و همچنین رمزی بولتون که بالاخره از شکنجه دادن تیون گریجوی خسته شده است!
1- فصل چهارم
آریا و تیریون هردو دارای نقشی فوق العاده در فصل چهارم بودند، و هردو با داستانی جداگانه مجبور به ترک وستروس شدند. و همچنین این فصل ثابت کرد که میتواند احساسات ما نسبت به شخصیتهایی که قبلا ازآنها نفرت داشتیم، عوض کند. سریال با زیرکیِ دیگری، شخصیت سک شگاری(کلگان) را که قبلا مورد نفرت بینندگان قرار داشت، به فردی مورد علاقه تبدیل کرد.
از نقاط قوت این فصل میتوان به شاهزاده اوبرایان مارتل و مرگ ناگهانی و شوکه کننده اش، بدست کوه( برادر سگ شکاری)، مبارزه سگ شکاری و برین، گرد و خاک کردن جافری، لیتل فینگر و نشان دادن اینکه مغز متفکر خیلی از اتفاقات نفرت انگیز و حیاتی بود و سانسا و بالاخره فرار او از کینگز لندیگ اشاره کرد.
فصل چهارم بهترین فصل سریال بازی تاج و تخت بوده است. به نظر شما آیا دو فصل پایانی میتوانند شکستش بدهند؟
دیدگاه‌ها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید