خطر اسپویل - به عنوان کسی که با فلسفه نیچه آشنایی داره باید بگم، این یک فیلم نبود. شاید بزرگترین مشکلش همین بود که یک فیلم بود. کارگردان برای اینکه مخاطب ملال را درک کند، ملال انگیز ترین صحنه ها را با ارام ترین ریتم ممکن برای او فراهم میکند تا در وقتی که زن و مرد تصمیم به ماندن میکنند یا هر زمانی که ماندن را به رفتن ترجیح میدهند، مخاطب اذیت و به فکر بیوفتد که چرا. و یک نکته بگم که تقریبا مفاهیم فیلم ارتباط کمی با مفاهیم نیچه ای و ارتباط خیلی بیشتری با مفاهیم اگزیستانسیال داره. در کلیت باید گفت که برای فهمیدن مفاهیم فیلم باید دو ساعت زجر و ملال رو تحمل کنید و بعد فکر کنید که این تجربه چی براتون داشته. چون داستان فیلم ده خط بیشتر نیست و تعداد دیالوگ ها هم اگر کمتر نباشه، بیشتر نیست. بلاتار هم مثل ترنس مالیک داستان کمش رو با تصاویر پر زرق و برق بی ربط پر نمیکنه و توی این دو ساعت چیز خاصی نمیبینید. بر عکس دوستان که گفتند ثانیه به ثانیه این فیلم لذته، نه دوستان نیست. تحت تاثیر جو قرار نگیرید. یک فیلم معمولیه که اگر توی مدیوم سینما نبود شاید جذابتر میشد
این فیلم شاید برا مخاطبان خاص خودش شاهکار باشه. اما انگار فقط دو سه صفحه از یه کتاب قطور رو تبدیل به فیلم کردن. (منظورم از کتاب، دانش فلسفی هست نه اینکه فیلم ناقص باشه) باید کل کتاب رو خونده باشیم تا این چند صفحه رو درک کنیم.
کسایی که فلسفه خوندن میگن که بعله اسب نماد فلانه، سیب زمینی، طوفان و ... هر کدوم نماد چیزی هستن.
من مخاطب عام فقط موسیقی متن، سختی و تکرار زندگی رو می بینم. شاید تشبیهش کنم به زندگی نادرست انسان ها نه بیشتر
یه چیزو فراموش کردم بگم.
اولی این که در ادامه ی تکراری بودن این فیلم، موسیقی فیلمه که توی نصف فیلم هستش.
و این که در حین فیلم، انتظار دیدن نیچه و هیچ چیزی مربوط به اون و داستانی که براش اتفاق افتاده رو نداشته باشید. من تا آخر فیلم انتظار داشتم نیچه و صحنه ی شلاق زدن اون رو ببینم که اتفاق نیوفتاد.و داستان فیلم، به زندگی مرد و زن و اسب، بعد اون اتفاقه
به نظرم کارگردان به جای نَقلِ حکایتِ فلسفی در آغاز فیلم باید تذکر میداد: ای کسانی که ایمان نیاوردهاید! آیا کورید یا در جهلِ مرکب فرو رفتهاید؟ به درستی که اسبِ تورین از شما بیشتر میفهمد، اگر خر باشید.
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید
Mohsen_hoseini237
Mohsen_hoseini237
۲۵ اسفند ۱۴۰۲ ۰۴:۱۱
نمایش استادانه ی ملالِ زندگی... تصاویرِ این فیلم بیانِ شاعرانه ی تنهاییِ انسانه
۱
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
Sinapw
Sinapw
۲۵ آبان ۱۴۰۰ ۱۰:۰۰
خطر اسپویل - به عنوان کسی که با فلسفه نیچه آشنایی داره باید بگم، این یک فیلم نبود. شاید بزرگترین مشکلش همین بود که یک فیلم بود. کارگردان برای اینکه مخاطب ملال را درک کند، ملال انگیز ترین صحنه ها را با ارام ترین ریتم ممکن برای او فراهم میکند تا در وقتی که زن و مرد تصمیم به ماندن میکنند یا هر زمانی که ماندن را به رفتن ترجیح میدهند، مخاطب اذیت و به فکر بیوفتد که چرا. و یک نکته بگم که تقریبا مفاهیم فیلم ارتباط کمی با مفاهیم نیچه ای و ارتباط خیلی بیشتری با مفاهیم اگزیستانسیال داره. در کلیت باید گفت که برای فهمیدن مفاهیم فیلم باید دو ساعت زجر و ملال رو تحمل کنید و بعد فکر کنید که این تجربه چی براتون داشته. چون داستان فیلم ده خط بیشتر نیست و تعداد دیالوگ ها هم اگر کمتر نباشه، بیشتر نیست. بلاتار هم مثل ترنس مالیک داستان کمش رو با تصاویر پر زرق و برق بی ربط پر نمیکنه و توی این دو ساعت چیز خاصی نمیبینید. بر عکس دوستان که گفتند ثانیه به ثانیه این فیلم لذته، نه دوستان نیست. تحت تاثیر جو قرار نگیرید. یک فیلم معمولیه که اگر توی مدیوم سینما نبود شاید جذابتر میشد
۱
۱
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
hamid_reza_63
hamid_reza_63
۲۴ دی ۱۳۹۹ ۰۹:۴۱
این فیلم شاید برا مخاطبان خاص خودش شاهکار باشه. اما انگار فقط دو سه صفحه از یه کتاب قطور رو تبدیل به فیلم کردن. (منظورم از کتاب، دانش فلسفی هست نه اینکه فیلم ناقص باشه) باید کل کتاب رو خونده باشیم تا این چند صفحه رو درک کنیم. کسایی که فلسفه خوندن میگن که بعله اسب نماد فلانه، سیب زمینی، طوفان و ... هر کدوم نماد چیزی هستن. من مخاطب عام فقط موسیقی متن، سختی و تکرار زندگی رو می بینم. شاید تشبیهش کنم به زندگی نادرست انسان ها نه بیشتر
۲
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
ChristopherMoltisanti
ChristopherMoltisanti
۲۶ آبان ۱۳۹۹ ۰۵:۱۳
یه چیزو فراموش کردم بگم. اولی این که در ادامه ی تکراری بودن این فیلم، موسیقی فیلمه که توی نصف فیلم هستش. و این که در حین فیلم، انتظار دیدن نیچه و هیچ چیزی مربوط به اون و داستانی که براش اتفاق افتاده رو نداشته باشید. من تا آخر فیلم انتظار داشتم نیچه و صحنه ی شلاق زدن اون رو ببینم که اتفاق نیوفتاد.و داستان فیلم، به زندگی مرد و زن و اسب، بعد اون اتفاقه
۱
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
MahmoodH
MahmoodH
۳۰ مهر ۱۳۹۹ ۲۳:۲۰
به نظرم کارگردان به جای نَقلِ حکایتِ فلسفی در آغاز فیلم باید تذکر میداد: ای کسانی که ایمان نیاوردهاید! آیا کورید یا در جهلِ مرکب فرو رفتهاید؟ به درستی که اسبِ تورین از شما بیشتر میفهمد، اگر خر باشید.
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ