“جک” نام پسری است که در سردترین روز اسکاتلند در قرن ۱۹ چشم به جهان می گشاید اما به علت سرمای زیاد، قلبش را از کار می دهد و تنها مامایی که در آنجا حضور داشته قلب او را با ساعتی زنگدار و فاخته عوض می کند و این کار باعث می شود تا او به زندگی خود بتواند ادامه می دهد. جک تحت مراقبت “مادلین” زندگی می کند اما با مشکلاتی روبه رو می شود که…
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید
Baranma
Baranma
۲۳ شهریور ۱۳۹۹ ۱۲:۱۶
خیلی قشنگ بود، دوست داشتم پیشنهاد میکنم ببینین.
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ