#باد_ما_را_خواهد_برد همچون دیگر فیلم کیارستمی شعر است اما نه از سهراب بلکه از فروغ، فیلم با شعری از سهراب شروع میشود و حافظ را چاشنی کرده و فروغ را در تاریکی کامل بر زبان میراند و با خیامی به پایان میرسد و شیرینی #نظامی را هم مزمزه می کند، فیلم آرامآرام از مرگ به زندگی رهسپار میشود، با همین اشعار فیلم را بررسی میکنیم.
«نرسیده به درخت کوچهباغی است که از خواب خدا سبزتر است!» این شعر را در ابتدای فیلم وقتی به دنبال آدرس است میگوید تا اشارهای به فیلم دیگرش کند، انتهای شعر چنین است که گفته نمیشود «و تو از او میپرسی خانهی دوست کجاست؟!» و این اشاره مرگاندیشی #سپهری دارد.
«به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد ... گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه». اینجا از جبری و ذاتی بودن انسانها سخن میگوید #حافظ را بر خود گواه میکند تا نظرش را شروع کند. گناه تقلب را اینجا باز داریم با آنکه معلم دارد از بهشت و جهنم میگوید ولی خود این تقلبی به کودک است.
آنها آمدهاند و در انتظار مرگاند تا از مویه ملتی غمدیده فیلم بگیرند اما باآنکه کاری ندارند و راحتاند ولی شکایت میکنند، از بیکاری که به دنبال شیر محلی هستند و در ظلمات آن را میجویند که ناگاه شعر #فروغ بر زبان میرانند که باد ما را خواهد برد.
«گویند کسان بهشت با حور خوش است» ... این شعر #خیامی را پزشک تجربی بر روی موتور در طبیعت بکر و زیبا درحالیکه باد میوزد میخواند، کار را تمام میکند تمام اندیشهاش را به ما میگوید که آواز دهل از دور خوش است.
کلمه روح از ریشه ریح و به معنای نسیم است نفس و نَفَس هر دو یک ریشه هستند و نمادی از خلقت است و دمی که خداوند در انسان دمیده است. اما حال اندیشان این دم را به دمی و زمان تفسیر میکنند، «خوش باش دمی که زندگانی این است». زمان هیچ صورتی و جسمی ندارد و قابلدیدن و حس کردن نیست اما وجود دارد و معیار همهچیز است و این معیار حالاندیشی است.
کیارستمی میخواهد بگوید باد ما را خواهد برد پس خوش باش چون همه خواهیم مرد و به شدت با رمز و راز مرگاندیشان دعوا دارد و بیمعنی می داند و میگوید وقتی راز را به کسی میگوییم خوشحال تریم. لیلی و مجنون را نمیپسند و عشق #شیرین را دوست دارد که پر از زندگی است حتی فیلمی بعدا از آن میسازد.
✍️ #نوشته_مهدی
به شخصه نظر فنی نمیتونم داشته باشم راجع به این فیلم اما به نظرم (از نگاه عمومی) منظور این فیلم به هیچ عنوان مشخص نیست ، یعنی موضوع هدفمند نیست و از طرفی ریتم فیلم به شدت خسته میکنه ، با توجه به تعریفهایی که شنیده بودم دانلود کردم اما واقعاً جالب نبود ، درام بودن یک فیلم دلیل بر بی موضوع بودن یا موضوع آزاد داشتن نیست و من نداشتن سر و ته این فیلمو میزارم رو حساب فیلمنامه بد ، نه یک نگاه فلسفی که بعد از دیدن دوبارۀ فیلم بشه بهش پی برد .
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید
MahdiZee
MahdiZee
۹ مرداد ۱۳۹۸ ۱۴:۲۶
#باد_ما_را_خواهد_برد همچون دیگر فیلم کیارستمی شعر است اما نه از سهراب بلکه از فروغ، فیلم با شعری از سهراب شروع میشود و حافظ را چاشنی کرده و فروغ را در تاریکی کامل بر زبان میراند و با خیامی به پایان میرسد و شیرینی #نظامی را هم مزمزه می کند، فیلم آرامآرام از مرگ به زندگی رهسپار میشود، با همین اشعار فیلم را بررسی میکنیم. «نرسیده به درخت کوچهباغی است که از خواب خدا سبزتر است!» این شعر را در ابتدای فیلم وقتی به دنبال آدرس است میگوید تا اشارهای به فیلم دیگرش کند، انتهای شعر چنین است که گفته نمیشود «و تو از او میپرسی خانهی دوست کجاست؟!» و این اشاره مرگاندیشی #سپهری دارد. «به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد ... گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه». اینجا از جبری و ذاتی بودن انسانها سخن میگوید #حافظ را بر خود گواه میکند تا نظرش را شروع کند. گناه تقلب را اینجا باز داریم با آنکه معلم دارد از بهشت و جهنم میگوید ولی خود این تقلبی به کودک است. آنها آمدهاند و در انتظار مرگاند تا از مویه ملتی غمدیده فیلم بگیرند اما باآنکه کاری ندارند و راحتاند ولی شکایت میکنند، از بیکاری که به دنبال شیر محلی هستند و در ظلمات آن را میجویند که ناگاه شعر #فروغ بر زبان میرانند که باد ما را خواهد برد. «گویند کسان بهشت با حور خوش است» ... این شعر #خیامی را پزشک تجربی بر روی موتور در طبیعت بکر و زیبا درحالیکه باد میوزد میخواند، کار را تمام میکند تمام اندیشهاش را به ما میگوید که آواز دهل از دور خوش است. کلمه روح از ریشه ریح و به معنای نسیم است نفس و نَفَس هر دو یک ریشه هستند و نمادی از خلقت است و دمی که خداوند در انسان دمیده است. اما حال اندیشان این دم را به دمی و زمان تفسیر میکنند، «خوش باش دمی که زندگانی این است». زمان هیچ صورتی و جسمی ندارد و قابلدیدن و حس کردن نیست اما وجود دارد و معیار همهچیز است و این معیار حالاندیشی است. کیارستمی میخواهد بگوید باد ما را خواهد برد پس خوش باش چون همه خواهیم مرد و به شدت با رمز و راز مرگاندیشان دعوا دارد و بیمعنی می داند و میگوید وقتی راز را به کسی میگوییم خوشحال تریم. لیلی و مجنون را نمیپسند و عشق #شیرین را دوست دارد که پر از زندگی است حتی فیلمی بعدا از آن میسازد. ✍️ #نوشته_مهدی
۴
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
hamidrezasdr
hamidrezasdr
۱۴ خرداد ۱۳۹۸ ۱۳:۱۹
به شخصه نظر فنی نمیتونم داشته باشم راجع به این فیلم اما به نظرم (از نگاه عمومی) منظور این فیلم به هیچ عنوان مشخص نیست ، یعنی موضوع هدفمند نیست و از طرفی ریتم فیلم به شدت خسته میکنه ، با توجه به تعریفهایی که شنیده بودم دانلود کردم اما واقعاً جالب نبود ، درام بودن یک فیلم دلیل بر بی موضوع بودن یا موضوع آزاد داشتن نیست و من نداشتن سر و ته این فیلمو میزارم رو حساب فیلمنامه بد ، نه یک نگاه فلسفی که بعد از دیدن دوبارۀ فیلم بشه بهش پی برد .
۰
۳
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ