دانلود فیلم As Good as It Gets 1997 (بهتر از این نمی‌شه) با زیرنویس فارسی و تماشای آنلاین

As Good as It Gets 1997

بهتر از این نمی‌شه

  • امتیاز بدهید:

    • برای امتیاز‌دهی باید عضو باشید

  • ۱۴ آذر ۱۴۰۱ ۲۱:۳۶

    اضافه شدن انکود اختصاصی سی‌نما

  • ۰۲ آذر ۱۴۰۱ ۲۱:۴۲

    اضافه شدن انکود جدید

    Tigole 4K Remastered

فارسی

English

منهتن. «ملوین یودال» (نیکلسن)، نویسنده ی داستان های عاشقانه، مردی است سخت وسواسی، بی حوصله و کج خلق. زندگی او از این رو به آن رو می شود چرا که از یک طرف همسایه اش در بیمارستان بستری شده و او ناگزیر به نگه داری از سگ او شده است. و از طرف دیگر باید به حل مشکلات «کارول» (هانت) پیشخدمت کافه ای که او بدان رفت و آمد دارد، کمک کند. «کارول» طاقت تحمل «ملوین» را دارد و «ملوین» نیز به «کارول» بی علاقه نیست...

دیدگاه‌ها

برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید
۳۱ فروردین ۱۴۰۳ ۲۲:۳۵

فیلم گرچه سوژه تکراری دارد ولی بسیار زیبا است. یاد این جمله افتادم که ُ رابطه میتواند درمان کند و میتواند بیمار کند ّ.....واقعا از دیدن آن لذت بردم. فقط افسوس و هزار افسوس که هنوز هم وقتی کسی که مشکل روحی دارد برچسب ّ روانی ّ به او زده میشود. ای کاش مترجمین محترم بجای این واژه کلمه مناسبتری را انتخاب میکردند.

نمایش اسپویل
۲۶ بهمن ۱۴۰۱ ۰۳:۵۰

واقعا این فیلم رو دوست داشتم. حرکات و بازی نیکلسون و هلن هانت که جذابیت خاصی داشت. کلا به این جور کمدی ها سخت میخندم ولی کمدی حرکات نیکلسون رو انقد دوست داشتم که اکثر حرکاتش رو هی میزدم عقب و چند بار میدیدم و لذت میبردم. از اون قسمت که توی رستوران بودن و روابط تیره شده بود داشتم حرص میخوردم. همینطور تا وقتی برگشتن خونه. این احساسی که ملوین از پس زده شدن توسط کارول و خوب بودنش با همسایه هه داشت واقعا اذیت کننده بود و همش خودم رو جای ملوین میذاشتم و دنبال راه کار بودم. یه لحظه به فکر مقایسه این احساس تو زندگی شخصی افتادم. نگاهم اینجوریه که عشق زمینی ( اگه این اسم جنبه منفی تو ذهن میاره منظور من نیست، بلکه دلیل استفاده ام از این نام، مقایسه اش با نمونه الهی اشه) هر چقدم عالی باشه باز نمیتونه با دوست داشتن خدا مقایسه بشه. این جا بود که فیلم رو پاز کردم و یه لحظه فکر کردم که اگه این مپ بشه بین رابطه ام با خدای خودم چجوری میشه؟! اول دیدم که خب من قطعا نمیتونم خودمو جای مرده بذارم. کجاش هی خدای من داره منو پس میزنه (البته تو اون خفناش برا بیشتر کردن اشتیاق میکنه گویا، ولی منِ داغون کجا و ابیات شکایت گونه سعدی وار از حضرت دوست کجا)، این دفعه خودمو جای کارول گذاشتم و به همراه این جمله که اون از تو به تو عاشق تره دیدم که چقدر “منه”. چقد با کج رفتن و غفلت و شریک قائل شدن براش و ... دقیقا دارم نقش کارول رو بازی میکنم و دارم هی این کار رو تکرار میکنم و خییلی زشت در نظرم جلوه کرد. این تو ذهنم مرور شد و به فیلم برگشتم تا اونجا که همسایه هه بهش راهکار داد و گفت همین الان برو سراغش.به به! چه راه کار قشنگی. دوباره فیلمو نگه داشتم و رفتم سراغش.قربون صدقه اش رفتم و خلاصه تهش به این جا رسید که داشتم صادقانه میگفتم I love you my God. اون تیکه آخر هم که از خیابون رد میشدن و ملوین باز از روی مریضی و ناتوانی مسیرش رو عوض کرد یاد کج رفتن ها و ناتوانی خودم افتادم ولی فهمید و متوجه شد و “برگشت.” شاید خیلی منطقی به نظر نیاد ولی دوست داشتم با دوستان به اشتراک بزارم احساسم رو …

نمایش اسپویل
۲۱ تیر ۱۴۰۱ ۰۲:۰۹

فیلم قشنگیه .استاد جک نیکلسون بخوبی نقش یک فرد وسواسی رو بازی کرده ..

نمایش اسپویل
۳۱ شهریور ۱۴۰۰ ۱۵:۰۳

چقدر این فیلم برام خاطره انگیزه جدا که زیباست

نمایش اسپویل
۲۸ مرداد ۱۴۰۰ ۲۰:۵۵

شاهکاری که میشه از تک تک سکانس هاش بارها و بارها لذت برد. درجه یک و عالی از دست ندین

نمایش اسپویل
بیشتر