در برابر سکوت باید سکوت پیشه کرد!!!
تفسیر اینگونه آثار به قطع در تناقض با اهداف شخص سازنده است.به نوعی وقت تلف کردن است.زمانی که هنرمند خود بدنبال انتقال یک مفهوم مجرد و صلب نیست مخاطب چرا باید بدنبال محتوا تراشی و معنی سازی برای تک تک سکانس ها باشد. اندری تارکوفسکی در یکی از صحبت هایش گفته بود:'' راهی برای تجزیه و تحلیل اثر هنری وجود ندارد،مگر ویران کردن آن.'' البته اینگونه بیانیه ها شاید فقط یک تصور شخصی باشند و تسری آنها بطور عموم به تمامی وجوهات هنری کار درستی نباشد اما سینما شخص تارکوفسکی بالاخص، در کنار برخی آثار برگمان ازین شکل ویژه و خاص هنر بهره مندند. هنری که مخاطبش را در تلقین احساسات و تاثرات روحی هنرمند در دوره های متفاوت زندگی و همچنین تجارب زیستی همراه و شریک می کند.فیلمساز تمامی ابراز تصویر، اعم از نور، صدا، دوربین، لنز و... را بکار میگیرد تا دقیقا همان حس ویژه ای را که در زندگی شخصی اش تمام و کمال حس کرده به مخاطب انتقال دهد.برگمان در سکوت، نادی خاطراتی ست که از کودکی بیاد دارد، از همان ابتدای فیلم با مدیوم کلوز آپی که از صورت پسر بچه می گیرد تا انتهای فیلم، خود را شاهد همراه شدن با تخیلات، تصورات، ترس ها و بازیگوشی های یوهان میبینیم.یوهانی که در تخیلاتش واگن قطار ها به تانک مبدل می گردند یا کوچه های خلوت رو به پنجره ی هتل میدانی برای خودنمایی تانک ها میشوند.پسرک برای رهایی از ترس هایش به بازیگوشی متوسل می گردد.هفت تیر اسباب بازی اش را در جیب می گذارد، قعرِ در تخیلات خود، در راهرو هتل سایه بازی می کند، شیطنت می کند،زباله ی وسط راهرو را اینور و آنور شوت می کند، نقاشی سانتور و نیمف را نظاره می کند و گه گاه از مستخدم هتل می گریزد.و در بین این ماجراها،ما شاهد بی واسطه ی تصورات و تفکرات یک کودک خیال پرداز و کنجکاو هستیم.شاید بشود اینطور تصور کرد که یوهان خود اینگماریست که از گذشته ای دور در ذهن فیلمساز تجلی کرده.این صحبت های شخص برگمان می تواند گواهی باشد بر این مدعا.
"صادقانه بگویم که با شادی و کنجکاوی به دوران کودکی ام می اندیشم. تخیل و حواسم از آن دوران تغذیه می شد و به یاد نمی آورم که 'بی حوصله' شده باشم"
البته که برگمان در فیلم سکوت چنان قعرِ در گذشته شده که گه گاه ریتم و ضرباهنگ فیلم را فراموش کرده. گاه سکانس ها آنقد طولانی و بی قواره می شوند که شاید فقط برای خود برگمان 'بی حوصلگی' ایجاد نکنند(به قول خودش) .اما بهر حال فیلم ارزش دیدن دارد و در نوع خود زیباست. امیدوارم از دیدن آن لذت ببرید.
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید
ali_bm41
ali_bm41
۱۲ فروردین ۱۴۰۰ ۰۵:۳۱
شاهکار
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
M.S.84.SH.83
M.S.84.SH.83
۱۰ شهریور ۱۳۹۹ ۱۲:۵۸
محشر
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
hossein
hossein
۱ شهریور ۱۳۹۹ ۰۰:۰۰
در برابر سکوت باید سکوت پیشه کرد!!! تفسیر اینگونه آثار به قطع در تناقض با اهداف شخص سازنده است.به نوعی وقت تلف کردن است.زمانی که هنرمند خود بدنبال انتقال یک مفهوم مجرد و صلب نیست مخاطب چرا باید بدنبال محتوا تراشی و معنی سازی برای تک تک سکانس ها باشد. اندری تارکوفسکی در یکی از صحبت هایش گفته بود:'' راهی برای تجزیه و تحلیل اثر هنری وجود ندارد،مگر ویران کردن آن.'' البته اینگونه بیانیه ها شاید فقط یک تصور شخصی باشند و تسری آنها بطور عموم به تمامی وجوهات هنری کار درستی نباشد اما سینما شخص تارکوفسکی بالاخص، در کنار برخی آثار برگمان ازین شکل ویژه و خاص هنر بهره مندند. هنری که مخاطبش را در تلقین احساسات و تاثرات روحی هنرمند در دوره های متفاوت زندگی و همچنین تجارب زیستی همراه و شریک می کند.فیلمساز تمامی ابراز تصویر، اعم از نور، صدا، دوربین، لنز و... را بکار میگیرد تا دقیقا همان حس ویژه ای را که در زندگی شخصی اش تمام و کمال حس کرده به مخاطب انتقال دهد.برگمان در سکوت، نادی خاطراتی ست که از کودکی بیاد دارد، از همان ابتدای فیلم با مدیوم کلوز آپی که از صورت پسر بچه می گیرد تا انتهای فیلم، خود را شاهد همراه شدن با تخیلات، تصورات، ترس ها و بازیگوشی های یوهان میبینیم.یوهانی که در تخیلاتش واگن قطار ها به تانک مبدل می گردند یا کوچه های خلوت رو به پنجره ی هتل میدانی برای خودنمایی تانک ها میشوند.پسرک برای رهایی از ترس هایش به بازیگوشی متوسل می گردد.هفت تیر اسباب بازی اش را در جیب می گذارد، قعرِ در تخیلات خود، در راهرو هتل سایه بازی می کند، شیطنت می کند،زباله ی وسط راهرو را اینور و آنور شوت می کند، نقاشی سانتور و نیمف را نظاره می کند و گه گاه از مستخدم هتل می گریزد.و در بین این ماجراها،ما شاهد بی واسطه ی تصورات و تفکرات یک کودک خیال پرداز و کنجکاو هستیم.شاید بشود اینطور تصور کرد که یوهان خود اینگماریست که از گذشته ای دور در ذهن فیلمساز تجلی کرده.این صحبت های شخص برگمان می تواند گواهی باشد بر این مدعا. "صادقانه بگویم که با شادی و کنجکاوی به دوران کودکی ام می اندیشم. تخیل و حواسم از آن دوران تغذیه می شد و به یاد نمی آورم که 'بی حوصله' شده باشم" البته که برگمان در فیلم سکوت چنان قعرِ در گذشته شده که گه گاه ریتم و ضرباهنگ فیلم را فراموش کرده. گاه سکانس ها آنقد طولانی و بی قواره می شوند که شاید فقط برای خود برگمان 'بی حوصلگی' ایجاد نکنند(به قول خودش) .اما بهر حال فیلم ارزش دیدن دارد و در نوع خود زیباست. امیدوارم از دیدن آن لذت ببرید.
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
shariati_h@yahoo.com
shariati_h@yahoo.com
۲۷ مهر ۱۳۹۸ ۱۰:۵۱
یک فیلم سخت و دیدنی
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
Raskolnikov
Raskolnikov
۷ آذر ۱۳۹۷ ۱۸:۲۱
فیلم خوبیه، بازی محوره تا دیالوگ محور، ارزش تماشا کردن داره
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ