محسن مخملباف فیلمی در مورد مقطعی از جوانی خود ساخته است. او در سن هفده سالگی در زمان رژیم پهلوی قصد خلع سلاح کردن یک پاسبان را با استفاده از یک چاقو را دارد و در جریان این خلع سلاح کردن دختر خاله ی محسن به خاطر اجرای نقشه ی او هر روز به دیدن پاسبان می رفته و با سؤالات هر روزه ی خود قصد داشته حواس پاسبان را به خود جلب کند تا محسن بتواند با استفاده از فرصت به پاسبان چاقو بزند و…
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید
asaeed
asaeed
۲۴ مرداد ۱۳۹۹ ۱۹:۴۵
یکی از بهترین های مخملباف.ترکیب مستند و درام و بازاندیشی یک انقلاب توسط یک انقلابی ضد انقلاب
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
hami_d
hami_d
۱۲ خرداد ۱۳۹۹ ۱۹:۰۳
بیشتر از 20 سال از ساخت فیلم گذشته... ولی هنوز هم فرم ویژه ی فیبلم غافلگیرتون میکنه
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
hossein
hossein
۲۸ تیر ۱۳۹۸ ۱۶:۳۵
من در یك نگاه كلی فرق انسان را در غرب و شرق این طور تعریف می كنم: در كشورهای غربی، سیستم پیچیده است، اما آدم هایش ساده اند. چون هر كدام متخصص یك پیچ و مهره اند و نقش ساده ای برایشان در سیستم پیش بینی شده است. چاپلین در فیلم عصر جدید، به این سادگی فرد در سیستم پیچیده، خوب اشاره كرده است. اما در كشورهای شرقی، سیستم ساده است در عوض آدم هایش پیچیده اند. آدم های غربی، علمی و جزعی نگرند، اما آدم های شرقی، فیلسوف و عارف و شاعر و كلی نگرند. در شرق اگر شما از یك باربر یا دستفروش كنار خیابان درباره فلسفه و شعر وعرفان سوالی بكنید، حتما آنها نظرى در این باره دارند، اما چه بسا از جزئیات كار خودشان به صورت علمی چندان با خبر نباشند. فیلمسازان ما هم این جوری اند: می نویسند، كارگردانی می كنند، صحنه را طراحی می كنند، مونتاژ می كنند، بازی می كنند، بعضی موسیقی فیلم هم می سازند، یعنی همه كاره اند. در خانه خودشان هم چون ایرانی اند، بنایی و گچكاری و لوله كشی و برق كشی می كنند، یا به تعمیر وسایل خانگی می پردازند. در ایران هر كس تا زمانی كه بمیرد، پنجاه تا شغل عوض می كند. اگر به مطالعه بپردازد، همه جور مطالعه ای می كند، اما در غرب ممكن است كسی یك عمر روی شاخكهای نوع خاصی از مورچه ها مطالعه كند و پس از او هم یكی دیگر راه او را ادامه دهد. این است كه من فكر می كنم در غرب آدم ها زندگی كاملی می كنند، ولی در شرق آدم ها زندگی جامعی می كنند. ما وقتی می میریم، هر جور زندگی را نیم خورده كرده ایم، شما یك جور زندگی را كامل كرده اید. و این دو نوع زندگی، هر كدام برای خودش محاسن و معایبی دارد.اما اگر سینما صنعت، تجارت و هنر است پس میتوان گفت سینمای غرب بيشتر به مخاطبش سكس و خشونت می فروشد و سینمای هند به مخاطبش رویا می فروشد و در این بازار فروش، سینمای نوین ایران هم می كوشد به مخاطبش شعر بفروشد. "محسن مخملباف" واقعا جاش تو سینمای ایران خالیه.
۱
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ