بیاییم کمی درام و فانتزی فضا رو از هم جدا کنیم تا ببینیم با چه چیزی مواجه هستیم. حتی کتاب رو هم بذاریم کنار و به فیلم توجه کنیم. یک دختربچه در یک شهر ساحلی. در سکانس ابتدای فیلم زندگی ازهمپاشیدهای را با حضور او و خواهر و بردار بزرگترش نشان میدهد. صحنهبهصحنه جای رئالیسم و فانتزی با یکدیگر عوض میشود و کارگردان ما را در برابر یک اثر رئالیسم جادویی قرار میدهد. سوفیا و روانشناس مدرسه دوستان دنیای رئال و باربارا بههمراه تخیلاتش نمایندگان دنیای خیالی باربارا. پلهبهپله مخاطب قطعات پازل را کنار هم قرار میدهد و در انتها متوجه میشود که کارگردان وحشت دنیای غمانگیز رئال را با ماجراجوییهای یک دختر نوجوان که بهلحاظ روحی ازهمپاشیده است تلفیق کرده تا مخاطب عام بهراحتی با این داستان همراهی کند. حالا فکر کنید اگر این درام را کسی مانند فونتریه یا میشاییل هانکه میساخت!! در کل این فیلم خوب از کار دراومده بود. اینکه شما قبل یا بعد از تماشای این فیلم کتاب را خوانده باشید یا خیر چندان تاثیری ندارد. جنگی که باربارا برای بهتعویق انداختن مرگ عزیزترین فرد زندگیاش با دنیا بهراه انداخته آنقدر دردناک است که اگر صحنههای فانتزی نبودند باور کنید که فیلم شاید دردناکتر از "رقصنده در تاریکی" میشد.
فضای فیلم و داستانش بسیار شبیه به فیلم A Monster Calls هست. داستان دختربچه ای که برای فرار از روبرو شدن با مرگ مادرش، پناه به خیالات خودش میبره و با خاطراتی که از دوران کودکی با مادرش داره، دنیایی از هیولاها برای خودش میسازه که توی این دنیا مادرش قهرمان شکست ناپذیریه که میتونه هر هیولایی رو به زانو دربیاره... این هیولاها توی این قصه تا پایان فیلم همراه باربارا توی دنیای خیالیش هستن... و در بخشهای پایانی داستان باربارا متوجه میشه که این هیولاها برای شکست دادن مادرش نیومدن. بلکه اومدن که اون رو با این واقعیت تلخ روبرو کنن که با وجود اینکه هرکاری از دستش برمیومده انجام داده، اما باز هم نمیتونه مادرش رو از مرگ نجات بده... در نهایت پیام اصلی فیلم این هست که غرق شدن در غم و اندوه اتفاقاتی که افتاده، باعث میشه انسان نتونه از فرصت کوتاهی که زندگی در اختیارش قرار میده لذت ببره... در لحظه ای که در انتهای فیلم باربارا در حال غرق شدنه، غول آخر این قصه این پیام رو بهش منتقل میکنه و میپرسه که آیا میتونی قدر زندگیتو بدونی و ازش لذت ببری؟ و این پیام همونجا با تلاش باربارا برای برگشت به زندگی خودش رو نشون میده. اگر با این دید به این فیلم نگاه کنید، مخاطبش میتونه هر فردی با هر سن و سلیقه ای باشه.
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید
ALI MOLA
ALI MOLA
۲۶ تیر ۱۳۹۷ ۰۵:۲۴
تلف کردن عمر یعنی دیدن این فیلم لطفا نبینید بخوابید بهتره
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
Mostafa Maleki
Mostafa Maleki
۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۷ ۰۳:۵۹
بیاییم کمی درام و فانتزی فضا رو از هم جدا کنیم تا ببینیم با چه چیزی مواجه هستیم. حتی کتاب رو هم بذاریم کنار و به فیلم توجه کنیم. یک دختربچه در یک شهر ساحلی. در سکانس ابتدای فیلم زندگی ازهمپاشیدهای را با حضور او و خواهر و بردار بزرگترش نشان میدهد. صحنهبهصحنه جای رئالیسم و فانتزی با یکدیگر عوض میشود و کارگردان ما را در برابر یک اثر رئالیسم جادویی قرار میدهد. سوفیا و روانشناس مدرسه دوستان دنیای رئال و باربارا بههمراه تخیلاتش نمایندگان دنیای خیالی باربارا. پلهبهپله مخاطب قطعات پازل را کنار هم قرار میدهد و در انتها متوجه میشود که کارگردان وحشت دنیای غمانگیز رئال را با ماجراجوییهای یک دختر نوجوان که بهلحاظ روحی ازهمپاشیده است تلفیق کرده تا مخاطب عام بهراحتی با این داستان همراهی کند. حالا فکر کنید اگر این درام را کسی مانند فونتریه یا میشاییل هانکه میساخت!! در کل این فیلم خوب از کار دراومده بود. اینکه شما قبل یا بعد از تماشای این فیلم کتاب را خوانده باشید یا خیر چندان تاثیری ندارد. جنگی که باربارا برای بهتعویق انداختن مرگ عزیزترین فرد زندگیاش با دنیا بهراه انداخته آنقدر دردناک است که اگر صحنههای فانتزی نبودند باور کنید که فیلم شاید دردناکتر از "رقصنده در تاریکی" میشد.
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
گرشاسب
گرشاسب
۵ فروردین ۱۳۹۷ ۱۱:۲۶
فضای فیلم و داستانش بسیار شبیه به فیلم A Monster Calls هست. داستان دختربچه ای که برای فرار از روبرو شدن با مرگ مادرش، پناه به خیالات خودش میبره و با خاطراتی که از دوران کودکی با مادرش داره، دنیایی از هیولاها برای خودش میسازه که توی این دنیا مادرش قهرمان شکست ناپذیریه که میتونه هر هیولایی رو به زانو دربیاره... این هیولاها توی این قصه تا پایان فیلم همراه باربارا توی دنیای خیالیش هستن... و در بخشهای پایانی داستان باربارا متوجه میشه که این هیولاها برای شکست دادن مادرش نیومدن. بلکه اومدن که اون رو با این واقعیت تلخ روبرو کنن که با وجود اینکه هرکاری از دستش برمیومده انجام داده، اما باز هم نمیتونه مادرش رو از مرگ نجات بده... در نهایت پیام اصلی فیلم این هست که غرق شدن در غم و اندوه اتفاقاتی که افتاده، باعث میشه انسان نتونه از فرصت کوتاهی که زندگی در اختیارش قرار میده لذت ببره... در لحظه ای که در انتهای فیلم باربارا در حال غرق شدنه، غول آخر این قصه این پیام رو بهش منتقل میکنه و میپرسه که آیا میتونی قدر زندگیتو بدونی و ازش لذت ببری؟ و این پیام همونجا با تلاش باربارا برای برگشت به زندگی خودش رو نشون میده. اگر با این دید به این فیلم نگاه کنید، مخاطبش میتونه هر فردی با هر سن و سلیقه ای باشه.
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
RezaXIV
RezaXIV
۳ فروردین ۱۳۹۷ ۱۷:۵۵
اگر قبلا کامیکبوک این فیلم رو خوندین، توقع زیادی از این فیلم نداشته باشید. اگر هم این فیلم رو دیدید، توصیه میکنم حتما کامیکبوکش رو هم بخونید.
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ