به صداهای فیلم ؛ مخصوصا صداهای بک گراند , تمرکز دوربین روی شخص و اشیا , موسیقی های وسط به بعد , ریتم در نگاه ارام ولی در اصل جای جایی دیوانه کننده , عشق ارام پیرمرد و دیوانگی در عشقـ پسر جوان . فیلم برای هر بیننده ای بی شک جایگاه خودش را دارد . انسان ها چه پیچیده و عاشقی چه ساده ...
?#مثل_یک_عاشق بودن یعنی همان عاشق بودن یعنی عشق را ترسیم کردن و از آن بهره نجستن، کیارستمی دیگر تلاش نمیکند به تماشاچی بفهماند بلکه آنچه میخواهد را میسازد و شخصیترین شکل ممکن عشق را نمایش میدهد و عاشقی را آرام و بیآلایش به شکلی نامتعارف نقاشی میکند.
?یک ایرانی در ژاپن با زبان ژاپنی فیلمی فرانسوی-ژاپنی میسازد و هیچچیز فیلم شبیه فیلمهای دیگرش نیست بهجز قصه که تا حدودی شبیه گزارش است اما این بار پیرمردی میآید و در مرکز قصه قرار میگیرد. کارگردان هرگز زبان ژاپنی نمیدانند و انگار تازه اولین فیلمش را میسازد.
?کلید فیلم لطیفهای است که ابتدای فیلم گفته میشود و یکبار دیگر هم بازگو میشود و اشاره به پیچیدگی رابطه دختر پسر دارد مرد را شبیه هزارپا نشان میدهد که زن نمیداند میل جنسی مرد بین کدام پای هزارپا است، هر دو بار که دختر این جوک را میگوید خودش نمیخندد و از جوک سردر نمیآورد، درواقع دختر هم شبیه هزارپای ماده سردرگم است.
?پیرمرد قصه #مثل_یک_عاشق است نه همچون عاشق که هزارپا دارد و نه آنقدر میلش جنسی دارد که عیان شود. به پسر میگوید سؤال پیچش نکن و دروغش را باور کن این است رسم عاشقی.
?آنچه در فیلم بسیار مشهود مینماید POV های نامتمرکز است هرگز کسی که سخن میگوید را در ابتدا دوربین نشان نمیدهد، درواقع جای که فرد نگاه میکند را به تماشاچی نشان میدهد و دوبین بهمنزله چشم گوینده است با تغییر زاویه دوربین باز همین اتفاق رخ میدهد.
?ماشین درحرکت، گناه و آینه، باز امضای کیارستمی بر فیلم است اما خبری از جاده نیست، گویی دیگر از جاده دل کنده و به شهر رسیده و تمدن را برگزیده یا چون محل فیلم دیگر ایران نیست پس دیدگاهش نیز تغییر کرده.
?فیلم گناه دروغگویی یا خیانت یا چیز دیگر نیست باآنکه همه اینها بود ولی گناه اصلی به خود نرسیدن بود به خود نیندیشیدن به خود نپرداختن و ... این موضوع در سکانس آینه و رژ لب و غم اندوه فرد مشخص است.
✍️ #نوشته_مهدی
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید
Sara2003a
Sara2003a
۲۲ خرداد ۱۴۰۱ ۲۲:۲۳
به صداهای فیلم ؛ مخصوصا صداهای بک گراند , تمرکز دوربین روی شخص و اشیا , موسیقی های وسط به بعد , ریتم در نگاه ارام ولی در اصل جای جایی دیوانه کننده , عشق ارام پیرمرد و دیوانگی در عشقـ پسر جوان . فیلم برای هر بیننده ای بی شک جایگاه خودش را دارد . انسان ها چه پیچیده و عاشقی چه ساده ...
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
miladkkk
miladkkk
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ ۱۶:۵۰
زیبا بود
۰
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
amir7575
amir7575
۲۳ شهریور ۱۳۹۹ ۱۸:۰۰
وای به نظر من فاجعه بود این فیلم ...... نمیشه گفت ریتمش کند بود ، ریتمش کاملا متوقف بود
۰
۳
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
MahdiZee
MahdiZee
۹ مرداد ۱۳۹۸ ۱۴:۳۱
?#مثل_یک_عاشق بودن یعنی همان عاشق بودن یعنی عشق را ترسیم کردن و از آن بهره نجستن، کیارستمی دیگر تلاش نمیکند به تماشاچی بفهماند بلکه آنچه میخواهد را میسازد و شخصیترین شکل ممکن عشق را نمایش میدهد و عاشقی را آرام و بیآلایش به شکلی نامتعارف نقاشی میکند. ?یک ایرانی در ژاپن با زبان ژاپنی فیلمی فرانسوی-ژاپنی میسازد و هیچچیز فیلم شبیه فیلمهای دیگرش نیست بهجز قصه که تا حدودی شبیه گزارش است اما این بار پیرمردی میآید و در مرکز قصه قرار میگیرد. کارگردان هرگز زبان ژاپنی نمیدانند و انگار تازه اولین فیلمش را میسازد. ?کلید فیلم لطیفهای است که ابتدای فیلم گفته میشود و یکبار دیگر هم بازگو میشود و اشاره به پیچیدگی رابطه دختر پسر دارد مرد را شبیه هزارپا نشان میدهد که زن نمیداند میل جنسی مرد بین کدام پای هزارپا است، هر دو بار که دختر این جوک را میگوید خودش نمیخندد و از جوک سردر نمیآورد، درواقع دختر هم شبیه هزارپای ماده سردرگم است. ?پیرمرد قصه #مثل_یک_عاشق است نه همچون عاشق که هزارپا دارد و نه آنقدر میلش جنسی دارد که عیان شود. به پسر میگوید سؤال پیچش نکن و دروغش را باور کن این است رسم عاشقی. ?آنچه در فیلم بسیار مشهود مینماید POV های نامتمرکز است هرگز کسی که سخن میگوید را در ابتدا دوربین نشان نمیدهد، درواقع جای که فرد نگاه میکند را به تماشاچی نشان میدهد و دوبین بهمنزله چشم گوینده است با تغییر زاویه دوربین باز همین اتفاق رخ میدهد. ?ماشین درحرکت، گناه و آینه، باز امضای کیارستمی بر فیلم است اما خبری از جاده نیست، گویی دیگر از جاده دل کنده و به شهر رسیده و تمدن را برگزیده یا چون محل فیلم دیگر ایران نیست پس دیدگاهش نیز تغییر کرده. ?فیلم گناه دروغگویی یا خیانت یا چیز دیگر نیست باآنکه همه اینها بود ولی گناه اصلی به خود نرسیدن بود به خود نیندیشیدن به خود نپرداختن و ... این موضوع در سکانس آینه و رژ لب و غم اندوه فرد مشخص است. ✍️ #نوشته_مهدی
۵
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ