کرک داگلاس
کرک داگلاس (زادهی 9 دسامبر 1916 مصادف با 18 آذر 1295) یک بازیگر، فیلم ساز و نویسندهی بازنشستهی آمریکایی است. او یکی از آخرین بازماندگان دوران طلایی صنعت فیلم است.
اوایل زندگی و تحصیلات
داگلاس در آمستردام نیویورک در سال 1916 چشم به جهان گشود. او فرزند «برینت برتا» (1884-1958) و هرشل هری دنیلوویچ (1884-1950 منابع مختلف سالهای تولد متفاوتی را برای او ذکر کردهاند) میباشد. پدر و مادر داگلاس مهاجران یهودی بودند و از ناحیهی موگیلو در امپراتوری روسیه (بلاروس کنونی) به آمریکا مهاجرت کردند. آنها در خانه به زبان یدیش صحبت میکردند.
عموی داگلاس که پیش از برادرش به آمریکا مهاجرت کرده بود برای خود نام خانوادگی «دمسکی» را برگزید و خانوادهی داگلاس نیز از همین نام استفاده کردند. در ابتدا نام اصلی کرک داگلاس «ایزی دمسکی» بود اما او قبل از وجود به نیروی دریایی ارتش ایالات متحده در دوران جنگ جهانی دوم نامش را به صورت قانونی به کرک داگلاس تغییر داد.
در دوران کودکی او تنقلات میفروخت تا برای خرید شیر و نان پول کافی جمع کند و به خانوادهاش کمک کند. کمی بعد او به پخش کردن روزنامه روی آورد. داگلاس در دوران جوانیاش قبل از روی آوردن به بازیگری بیش از 40 شغل را امتحان کرده بود. او شش خواهد دارد و گفته بود که زندگی کردن در خانوادهای با 6 خواهر دشواریهای خود را دارد. او پس از این که در دبیرستان در چندین نمایش تئاتر بازی کرد تصمیم گرفت به حرفهی بازیگری روی بیاورد. داگلاس که پول کافی برای شرکت در کلاسهای بازیگری را نداشت، توانست با چرب زبانی خود را به دفتر مدیریت دانشگاه سنت لارنس برساند و فهرست تمام افتخاراتی که در دبیرستان کسب کرده بود را به مدیر دانشگاه نشان داد. او موفق شد وامی از دانشگاه دریافت کند که بعدها با دریافت مشاغل نیمه وقتی مانند باغبانی و سرایداری این وام را پرداخت کرد. او همچنین توانست در تیم کشتی نیز بدرخشد و در یکی از تابستانهای دوران تحصیلش در یکی از کارناوالها برای پول در آوردن کشتی گرفت.
چندی نگذشت که آکادمی هنرهای دراماتیک آمریکا در نیویورک متوجه استعداد داگلاس در بازیگری شد. این آکادمی سریعاً داگلاس را بورسیه کرد. یکی از همکلاسیهای او در این آکادمی «بتی جوان پرسک»(که بعدها با نام لارن باکال شناخته شد) بود. او در زندگی کاری داگلاس در صنعت فیلم نقش بسیار مهمی داشت. باکال در خاطرات خود نوشته بود که عشق پنهانی به داگلاس داشته و آنها رابطهی معمولیای با هم داشتند. یکی دیگر از همکلاسیهای داگلاس و دوستان باکال «دیانا دیل» بود که بعدها با داگلاس ازدواج کرد و اولین همسر او شد.
در زمانی که باکال و داگلاس با هم بودند باکال متوجه شد که داگلاس پول ندارد و حتی یک بار به خاطر این که جایی برای خواب نداشته است مجبور شده شبی را در زندان بگذراند. باکال حتی یک بار برای گرم نگه داشتن داگلاس کت عمویش را به او داده بود. او گفته بود که "با خود فکر کردم که او حتماً در فصل زمستان یخ می زند... وقتی کت عمویم را به او دادم او هیجان زده و خوشحال شد". گاهی اوقات باکال تنها برای دیدن داگلاس یکی از دوستانش یا مادرش را به رستورانی میبرد که داگلاس در آنها به عنوان گارسون کار میکرد. داگلاس به باکال گفته بود که آرزویش این است که یک روز خانوادهاش را به نیویورک بیاورد تا او را بر روی صحنهی تئاتر ببینند. در این دوران باکال نیز آرزو داشت که روزی هم در زندگی شخصی و هم در زندگی کاری با داگلاس شریک شود اما او بعدها متوجه شد که این اتفاق رخ نخواهد داد و نا امید شد. باکال که 8 سال از داگلاس جوانتر بود بعدها در خاطرات خود نوشت: "کرک زیاد دنبال من نبود. او رفتارش دوستانه و خوب بود و از همراهی من لذت میبرد اما مشخص بود که من برای او زیادی کم سن بودم"
اوایل زندگی کاری
داگلاس در سال 1941 به نیروی دریای ارتش آمریکا پیوست. در این سال تنها اندکی از ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم گذشته بود. در سال 1944 داگلاس به علت جراحاتی که دیده بود از خدمت فارغ شد و به خانه بازگشت. او در تاریخ 2 نوامبر 1943 با دیانا دیل ازدواج گرد و آنها صاحب دو فرزند پسر شدند. اولین پسر آنها مایکل نام داشت و در سال 1944 به دنیا آمد و دومین پسرشان نیز جوئل نام داشت و در سال 1947 به دنیا آمد. داگلاس و دیانا در سال 1951 از هم جدا شدند.
بعد از جنگ داگلاس به نیویورک بازگشت و توانست در رادیو، تئاتر و تبلیغات تلویزیونی کار پیدا کند. اولین نقش او در تئاتر با ایفای نقش «ریچارد ویدمارک» در نمایش Kiss and Tell (محصول 1943) شروع شد. او پس از ایفای این نقش توانست پیشنهادات دیگری دریافت کند.
داگلاس قصد داشت به بازیگری در تئاتر ادامه دهد تا این که یک روز یکی از دوستانش، لارن باکال، به او کمک کرد تا اولین نقشش را در فیلمهای سینمایی دریافت کند. او داگلاس را به تهیه کننده به نام «هال بی والیس» معرفی کرد. والیس که برای فیلم جدیدش، The Strange Love of Martha Ivers (محصول 1946) به دنبال یک بازیگر مرد جدید با استعداد بود پیشنهاد باکال را پذیرفت و داگلاس برای اولین بار در یک فیلم سینمایی ظاهر شد. او در این فیلم با «باربارا استنویک» هم بازی شد و نقش یک مرد جوان حسود را بازی کرد که همسر بی رحمش زندگی را تصاحب کرده بود و مشکلاتش را با نوشیدن الکل حل میکرد. این آخرین باری بود که داگلاس در سینما نقش یک انسان ضعیفالنفس را بازی میکرد. منتقدان دربارهی این فیلم و بازی داگلاس نوشتند که او توانسته است به خوبی ویژگیهای یک بازیگر طبیعی را از خود نشان دهد.
زندگی کاری
دههی 40
داگلاس در دنیای سینما به عنوان یک فرد سرسخت شناخته شده است و نقشهایی که دریافت میکند معمولاً چنین شخصیتی دارند. این تصویر داگلاس از هشتمین فیلم او یعنی Champion (محصول 1949) به وجود آمد. تهیه کنندهی این فیلم یعنی «استنلی کرامر» از او خواست تا نقش یک بوکسور خودخواه را بازی کند. او در واقع با پذیرش این نقش ریسک بسیار بزرگی را انجام داد که چه مجبور شد پیشنهاد بازی در یکی از فیلمهای پر بودجهی MGM را رد کند. این فیلم The Great Sinner نام داشت و اگر داگلاس این پیشنهاد را میپذیرفت میتوانست سه برابر درامدی که از فیلم Champion کسب کرده بود را به دست آورد.
یکی از تاریخدانان صنعت فیلم، «ری دیدینگر» عقیده دارد که این ریسک بزرگ داگلاس موقعیت بسیار خوبی را نیز برای او ایجاد کرد. داگلاس توانست از این موقعیت به نحو احسن استفاده کند و نتیجهی بسیار خوبی نیز برایش حاصل شد. او اولین نامزدی خود برای دریافت جایزهی اسکار با فیلم Champion به دست آور و این فیلم به طور کلی نامزد دریافت 6 جایزهی اسکار شد. از این جای کار به بعد داگلاس متوجه شد که برای موفقیت به عنوان یک ستارهی سینما باید بر خجالتی بودنش غلبه کند و نقشهای شدیدتر و سر سختتری را انتخاب کند. او بعدها اعلام کرد که "فکر نمیکنم میتوانستم بدون غرور اصلاً بازیگر شوم. من تمایلی به ایفای نقشهای متواضع ندارم" او در همان سالهای ابتدایی کارش در هالیوود استقلال و خودکفاییاش را به نمایش گذاشت و قرار دادهایی که با استودیوهای مختلف بسته بود را فسخ کرد تا بتواند کنترل کاملی بر روی پروژههایش داشته باشد. او خود یک کمپانی فیلم تشکیل داد که برینا پروداکشنز نام داشت. این کمپانی از روی مادر داگلاس نامگذاری شده بود. در سال 1947 داگلاس فیلمی به نام Out of the Past که در بریتانیا با نام Build My Gallows High منتشر شد. او خود در این فیلم به همراه «رابرت میچام» و «جین گریر» ایفای نقش نیز پرداخت. داگلاس در سال 1949 برای اولین بار در تئاتر برادوی ظاهر شد. او در نمایشی به نام Three Sisters که کاترین کورنل تهیه کنندگی آن را بر عهده داشت ظاهر شد.
دههی 50
در طول دهههای 50 و 60 میلادی داگلاس یکی از ستارگان برجستهی باکس آفیس بود. او در این دوران در مقابل برخی از معروفترین بازیکنان زن آن دوران بازی کرد. او نقش یکی از افسران صلح مرز را در اولین فیلم وسترن خود یعنی Along the Great Divide (محصول 1951) ایفا کرد و سریعاً به اسب سواری و بازی در نقشهای اکشن عادت کرد. این در این دوران در بسیاری از فیلمهای وسترن ظاهر شد. او خود فیلم Lonely Are the Brave (محصول 1962) که در آن نقش یک کابوی که با اخلاقیات و قوانین مخصوص خود زندگی میکند را فیلم مورد علاقهاش خوانده است. این فیلم که فیلم نامهی آن را «دالتون ترامبو» نوشته است توانست نظرات منتقدان را جلب کند اما به خاطر توزیع و بازاریابی ضعیفش نتوانست در باکس آفیس موفق ظاهر شود.
در سال 1950 داگلاس در فیلم Young Man with a Horn در نقش شخصیتی به نام «ریک مارتین» ظاهر شد. این فیلم اقتباسی از رمانی با همین نام نوشتهی «دورتی بیکر» بود. این رمان از زندگی واقعی «بیکس بایدربک» الهام گرفته شده بود. او یک آهنگساز و پیانیست بود. «هوگی کارمایکل»، نقاش و آهنگساز، در این فیلم با داگلاس هم بازی شد. او که خود دوست واقعی بیکس بود توانست در ایفای نقش این شخصیت به داگلاس کمک زیادی کند. در طی فیلم برداری این عنوان، یکی از بازیگران زن آن به نام «جین اسپنگلر» ناپدید شد و پروندهی ناپدید شدن او تا کنون حل نشده است. در تاریخ 9 اکتبر 1949 کیف دستی اسپنگلر در درب ورودی پارک گریفیث در لسآنجلس پیدا شد. در این کیف دستی یک نوشتهی ناتمام پیدا شد که جملهای را خطاب به «کرک» نوشته بود: "کرک، برای دیدن دکتر اسکات نمیتوانم صبر کنم. این گونه خیلی بهتر است هنگامی که مادر نیست". داگلاس که در آن زمان ازدواج کرده بود، پلیس را خبر کرد و به آنها اطلاع داد که این نامه خطاب به او نوشته نشده است. هنگامی که سرپرست تیم تحقیق و تفحص در این باره با او مصاحبه کرد داگلاس اعلام کرد که او اندکی بر روی صحنه با او صحبت و شوخی میکرده اما هیچ گاه با او قرار ملاقات نداشته است. دوست دخترهای اسپنگلر به پلیس گفتند که هنگامی که وی ناپدید شد از شروع حاملگیاش 3 ماه میگذشت و او دربارهی قسط فرزندش با آنها صحبت کرده بود. سقط در آن زمان در آمریکا غیرقانونی بود.
در سال 1951 داگلاس در فیلم Ace in the Hole ظاهر شد. او در این فیلم نقش یک گزارشگر روزنامه را بر عهده داشت که برای پیدا کردن یک خبر بزرگ به شدت تلاش میکند و نگران است. این اولین اثر «بیلی وایلدر» بود که نویسندگی و تهیه کنندگی آن را خود بر عهده داشت. موضوع و داستان این فیلم در آن زمان بحثهای زیادی را بر انگیخت و مخاطبان آمریکایی از تماشای آن خودداری کردند. برخی از منتقدان این فیلم را این گونه خطاب کردند: "بی رحم و شیطانی... یک مطالعهی عجیب و غریب دربارهی فساد، روان شناسی جرم و رسانهی آزاد" این فیلم موفق به دریافت جایزهی بهترین فیلم خارجی در فستیوال فیلم وینس شد و از آن زمان تا کنون، مخصوصاً در سالهای اخیر، شهرت و مقام این فیلم افزایش زیادی داشته است و حتی برخی از نظرسنجیها این فیلم را در فهرست 500 فیلم برتر تاریخ قرار دادند. فیلم ساز صاحب نام، «وودی آلن»، این فیلم را یکی از فیلمهای مورد علاقهی خود خوانده است. داگلاس به عنوان نقش اول و ستاره این فیلم به خاطر بازیگری فوقالعادهاش تحسین شد. منتقد معروف «راجبر ابرت» دربارهی این فیلم گفت: "تمرکز و انرژی داگلاس آن قدر زیاد است که او را تا حدی ترسناک جلوه میدهد. بازی او به هیچ وجه کهنه نشد است. هنوز هم این بازی مانند یک چاقوی تیز است". در سال 1991 هنگامی که «جورج استیونز» قرار بود جایزهی دستاورد زندگی AFI را به داگلاس تقدیم کند به او گفت: "هیچ بازیگر نقش اول دیگری به اندازهی تو آمادگی لازم برای نشان دادن بخشهای تاریک و تیرهی روح انسان و پرده برداری از پیچیدگیهای ذات بشر را نداشت".
در همان سال 1951 داگلاس در فیلم Detective Story ظاهر شد. این فیلم توانست نامزد دریافت 4 جایزهی اسکار شود. یکی از این جوایز برای «لی گرنت»، سازندهی این فیلم، بود. داگلاس برای آمادگی برای ایفای نقش خود در این فیلم چندین روز را در دپارتمان پلیس نیویورک سپری کرد و در جلسات بازجویی نیز حضور داشت. کیفیت بازی داگلاس توانست به سرعت نظر منتقدان را به خود جلب کند و بسیاری او را "خشن و توانمند" توصیف کردند.
در فیلم The Bad and the Beautiful (محصول 1952) ظاهر شد. نقش او در این فیلم یکی دیگر از 3 نقشی بود که او را نامزد دریافت جایزهی اسکار کرد. در سال 1954 داگلاس در فیلم Ulysses که اقتباسی از شعر حماسی «هومر» بود بازی کرد. او در این فیلم با «آنتونی کوئین» و «سیلوانا مانگانو» هم بازی شد. در فیلم 20,000 Leagues Under the Sea (محصول 1954) داگلاس ثابت کرد که علاوه بر ایفای نقشهای خشن و جدی او در ایفای نقشهای شوخ طبع و سبکتر نیز استعداد دارد. او توانست چنین نقشهای کمدیای را در آثار دیگری چون Man Without a Star (محصول 1955) و For Love or Money (محصول 1963) تکرار کند.
داگلاس بعد از تأسیس کمپانی فیلم خودش، تصمیم گرفت تنها در فیلمهایی که کمپانی خودش تهیه میکند بازی کند. از جملهی این آثار میتوان از Paths of Glory (محصول 1957)، The Vikings (محصول 1958)، Spartacus (محصول 1960)، Lonely are the Brave (محصول 1962) و Seven Days in May (محصول 1964) نام برد. فیلم Paths of Glory نتوانست به خوبی در باکس آفیس ظاهر شود اما از آن زمان تا کنون این فیلم به عنوان یکی از برتین آثار ضد جنگ شناخته شده است. این عنوان یکی از ساختههای اوایل کار فیلم ساز افسانهای، «استنلی کوبریک»، است. داگلاس که خود به زبان فرانسوی تسلط دارد در این فیلم نقش یک افسر فرانسوی دلسوز را بزی میکند که در طول جنگ جهانی اول، قصد دارد 3 سرباز خودی را از اعدام نجات دهد. این فیلم تا سال 1979 در فرانسه ممنوع اعلام شده بود.
داگلاس در فیلمهای بسیاری نقش ارتشیها را بازی کرد که میتوان از جملهی آنها به Top Secret Affair (1957), Town Without Pity (1961), The Hook (1963), Seven Days in May (1964), Heroes of Telemark (1965), In Harm's Way (1965), Cast a Giant Shadow (1966), Is Paris Burning (1966), The Final Countdown (1980) و Saturn 3 (1980) اشاره کرد.
او با ایفای نقش «وینسنت ون گوگ» در فیلم Lust for Life (محصول 1956) به کارگردانی «وینسنت مینلی» بر اساس رمانی پرفروش از «اورینگ استون» توانست توجه منتقدان را برای بار دیگر به خود جلب کند. داگلاس برای این نقش نامزد دریافت یک جایزهی اسکار و همچنین بردهی یک جایزهی گلدن گلوب شد. داگلاس همچنین در یکی دیگر از همکاریهای خود با مینلی در فیلم The Bad and the Beautiful که 4 سال پیش از این فیلم ساخته شده بود، نامزد دریافت جایزهی اسکار بهترین بازیگر شد. این فیلم توانست به طور کلی 5 جایزهی اسکار برنده شود.
دههی 60
در سال 1960 او در فیلم Spartacus در نقش شخصیت اصلی ظاهر شد. او تهیه کنندهی اجرایی این فیلم نیز بود. تهیهی این فیلم 12 میلیون دلار خرج داشت و این بودجهی بالا Spartacus را به یکی از پرخرجترین فیلمهای آن دوران تبدیل کرد. داگلاس در ابتدا قصد داشت «آنتونی من» کارگردانی این فیلم را بر عهده بگیرد اما در نهایت تصمیم گرفت استنلی کوبریک را برای این کار انتخاب کند.
داگلاس حقوق رمان One Flew Over the Cuckoo's Nest را از نویسندهاش «کن کیسی» خریداری کرد و در سال 1963 آن را به فرم نمایشنامه در آورد. او خود در این نمایش بازی کرد و به مدت 5 ماه آن را در برادوی اجرا میکرد. داگلاس همچنین حقوق ساخت فیلم این نمایش را نیز به دست آورد اما از آن جایی که بعد از گذشت یک دهه نتوانست تهیه کنندهای برای تولید این فیلم پیدا کند، حقوق آن را به پسرش مایکل واگذار کرد. در سال 1975 نسخهی فیلمی این نمایش ساخته شد اما نقش اول آن را جک نیکلسون بر عهده گرفت چرا که داگلاس برای ایفای این نقش سن بالایی داشت. این فیلم موفق به دریافت 5 جایزهی اسکار شد.
داگلاس طی چند دهه با همکاری «برت لنکستر» هفت فیلم ساخت: I Walk Alone (1948), Gunfight at the O.K. Corral (1957), The Devil's Disciple (1959), The List of Adrian Messenger (1963), Seven Days in May (1964), Victory at Entebbe (1976) و Tough Guys (1986). نقشهای این دو بازیگر در این آثار تقریباً اهمیت یکسانی داشتند و این دو بعد از مدتی به عنوان یک زوج هنری شناخته شدند. در سال 1967 داگلاس در فیلم The War Wagon با «جان وین» هم بازی شد. دو سال بعد داگلاس در درام The Arrangement به کارگردانی «الیا کازان» ظاهر شد.
دهه 70 تا دههی 2010
از سال 1970 تا سال 2007 داگلاس در بیش از 40 فیلم و برنامهی تلویزیونی ظاهر شد. او در سال 1970 در وسترن There Was a Crooked Man... با «هنری فوندا» هم بازی شد. در سال 1973 او برای اولین بار کارگردانی یک فیلم را بر عهده گرفت. این فیلم Scalawag نام داشت. در همین سال داگلاس در فیلم تلویزیونی موزیکال Dr. Jekyll and Mr. Hyde ظاهر شد. این فیلم نامزد دریافت 3 جایزهی امی شد.
او در سال 1975 با فیلم Posse برای بار دیگر به کارگردانی روی آورد. او همچنین در این فیلم بازی نیز کرد. در سال 1978 او در فیلم ترسناک The Fury به کارگردانی «برایان د پالما» ظاهر شد. در سال 1980 او در فیلم The Final Countdown ظاهر شد که تهیه کنندگی آن را پسرش پیتر داگلاس بر عهده داشت. در سال 1982 او در فیلم استرالیایی The Man from Snowy River ظاهر شد که توانست از سوی منتقدان تحسین شود. از جمله سایر آثار او در این دوران میتوان به Tough Guys با همکاری برت لنکستر، اقتباس تلویزیونی Inherit the Wind، The Secret، کمدی Diamonds و It Runs in the Family نام برد.
در سال 2018 کرک داگلاس در سن 101 سالگی با عروسش «کاترین زتا جونز» در مراسم گلدن گلوب حضور پیدا کرد. داگلاس 20 سال پیش از این سکته کرده بود و این اولین حضورش در یک مراسم این چنینی بعد از اسکار 2011 بود.
زندگی شخصی
داگلاس در سال 1943 با اولین همسر خود «دیانا دیل» ازدواج کرد و حاصل این ازدواج دو فرزند پسر به نامهای مایکل و جوئل بودند. آنها در سال 1951 از هم جدا شدند. بعد از این او در پاریس با تهیه کنندهای به نام «انی بایدنز» در روند ساخت فیلم Lust for Life آشنا شد. آنها در سال 1954 با هم ازدواج کردند. جشن سالگرد 60 سالگی ازدواج این زوج در بورلی هیلز در سال 2014 برگزار شد. آنها صاحب دو فرزند به نامهای پیتر و اریک شدند. پیتر هم اکنون تهیه کننده است و اریک هم در سال 2004 بر اثر مصرف بیش از حد الکل و مواد مخدر درگذشت.
فیلموگرافی
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید