Paul Verhoeven
پل ورهوفن کارگردان، تهیه کننده، و فیلمنامه نویس سینما و تلویزیون می باشد. او هم در هلند و هم در هالیوود فعالیت می کند. از ویژگی های فیلم های او خشونت صریح، محتواهای جنسی و طنز اجتماعی در ژانرهای درام و علمی-تخیلی می باشد. از برجسته ترین فیلم ها او می توان به پلیس آهنی (1987)، یادآوری کامل(1990)، سربازان سفینه(1997) و فیلم غریزه اصلی(1992) اشاره نمود.
فیلم راحتالحلقوم(1973) او جایزه بهترین فیلم هلندی قرن را در جشنواره فیلم هلند دریافت کرد. این فیلم 9 نامزدی اسکار را بدست آورده است که بیشتر آنها اسکارهای ویرایشی و جلوه ها می باشد. ورهوفن جایزه زحل بهترین کارگردان را برای پلیس آهنی به دست آورد.فیلم جنگی هلندی او به نام کتاب سیاه (2006) نامزد جایزه بفتا برای بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان شد و همچنین به عنوان بهترین فیلم هلندی توسط مردم هلند در سال 2008 انتخاب شد. در مقابل، او موفق به کسب جوایز تمشک طلایی برای بدترین فیلم و بدترین کارگردان برای فیلم دختران نمایش(1995) را بدست آورده است.
پل ورهوفن در 18 ژوئیه سال 1938 در آمستردام، هلند متولد شد. پدرش ویم ورهوفن معلم بود. اگر چه او در آمستردام متولد شد، اما به همراه خانواده اش در دهکده اسلیکرور زندگی می کرد. در سال 1943 خانواده اش به هاگه، محل دفتر مرکزی آلمان در هلند در جنگ جهانی دوم نقل مکان کردند. خانه ورهوفن در نزدیکی یک پایگاه نظامی آلمان بود که بارها و بارها توسط نیروهای متفقین بمباران شد. ورهوون در مصاحبه هایش گفته است که تصاویری از خشونت، سوختن خانه، اجساد در کوچه و خیابان، و خطر مداوم را در کودکی به یاد دارد. او که در کودکی جنگ را از نزدیک تجربه کرده بود خود را با شخصیت بیل روآن در امید و افتخار (1987) مقایسه می کند. او به همراه پدرش در مدرسه ون هتس به تحصیل پرداخت و گاهی اوقات آنها فیلم های آموزنده ای را با استفاده از پروژکتور فیلم مدرسه در خانه تماشا می کرد. پل ورهوفن و پدرش به دیدن فیلم های سینمایی آمریکایی پس از آزادی، از قبیل دزدان دریایی زرشکی (1952) علاقه مند بودند. آن دو بیشتر از ده بار فیلم جنگ دنیاها (1953) را با هم تماشا می کردند. او در سال 1955 وارد دانشگاه لیدن شد، جایی که او به انجمن نخبگان مینروا پیوست. او با دو مدرک کارشناسی ارشد ریاضیات و فیزیک فارغ التحصیل شد.
ورهوفن اولین فیلم کوتاهش به نام یک مارمولک زیادی را برای سالگرد سپاه دانش آموزی خود را در سال 1960 ساخت. بعد از آن سه فیلم کوتاه چیز خاصی نیست (1961)، قصد سواری مجانی (1962) و اجازه دهید یک مهمانی داشته باشیم (1963) را کارگردانی کرد. بعد از تحصیلات در نیروی دریایی هلند به عنوان یک سرباز وظیفه وارد شده است. او فیلم مستند سپاه تفنگداران دریایی سلطنتی هلند(1965) را ساخت که برنده جایزه فرانسوی خورشید طلایی شد. در سال 1967 ورهوفن با مارتین تور ازدواج کرد،او دو دختر به نام های کلودیا هلن دارد. هنگامی که او نیروی دریایی را ترک کرد، از مهارت هایش برای تلویزیون هلند بهره جست. اولین ساخته اش مستندی در مورد آنتون موزرت به نام موزرت(1968) بود. اولین موفقیتش در سال 1969 با سریال تلویزیونی فلوریس همراه شد.
اولین فیلم سینمایی ورهوفن به نام تجارت تجارت است در سال 1971 منتشر شد که زیاد جالب نبود. اولین موفقیت ملی او در سال 1973 با فیلم راحتالحلقوم ترکی همراه شد. این فیلم بر اساس یک رمان پرفروش هلندی به نویسندگی ژان والکرز و بر اساس داستان عشق پرشور و احساسی از یک هنرمند و یک یک دختر جوان لیبرال می باشد. این فیلم نامزد جایزه اسکار برای بهترین فیلم خارجی زبان در سال 1974 شد. در سال 1999 این فیلم گوساله طلایی بهترین کارگردان هلندی قرن را برای ورهوفن به دست آورد. اما فیلم کتی تیپل(1975) او نتوانست به موفقیت راحتالحلقوم ترکی دست بیابد. او موفقیت و شهرت جهانیش و همچنین نامزدی گلدن گلوب را با فیلم سرباز نارنجی (1977) با بازی روتخر هاور و جرون هایر بدست آورد. این فیلم بر اساس یک داستان واقعی در مورد مقاومت هلند در جنگ جهانی دوم، ساخته شد. این فیلم جایزه منتقدان برای بهترین فیلم خارجی زبان را در سال 1979.بدست آورد. همچنین برای گلدن گلوب در سال 1980 نامزد دریافت جایزه بود.
در سال 1980 ورهوفن فیلم کلوخه را با بازی رنه سوتندیچ و روتخر هاور ساخت. داستان این فیلم شباهت زیادی به فیلم تب شب یک شنبه دارد، اما دارای خشونت صریح تر و تمایلات جنسی بیشتر (در این مورد همراه با همجنس گرایی) می باشد، که این پارامترها به عنوان علامت تجاری پل ورهوفن نیز شناخته می شود.فیلم بعد او چهارمین مرد (1983) یک فیلم ترسناک می باشد. این فیلم توسط جرارد سوتمن بر اساس رمان نویسنده محبوب هلندی جرارد ریوه نوشته شده است و آخرین فیلم هلندی ورهوفن تا سال 2006 با فیلم کتاب سیاه می باشد. جرارد سوتمن همچنین فیلم نامه اولین فیلم آمریکایی ورهوون ،به نام گوشت و خون (1985) با بازی روتخر هاور و جنیفر جیسون لی را نوشت.
ورهوون به خاطر فرصت های بیشتر در فیلمسازی به هالیوود نقل مکان کرد. کار در ایالات متحده یک تغییر جدی در سبک او بوجود آورد. او کارگردانی فیلم هایی با بودجه زیاد، بسیار خشونت آمیز و با جلوه های ویژه سنگین نظیر مردآهنی(1987) و یادآوری کامل(1990) را انجام داد. هر دوی این فیلم ها موفق به کسب جایزه دستاورد ویژه اسکار ، برای در حا ویرایش جلوه های صوتی و جلوه های بصری شدند. فیلم پلیس آهنی یا روبوکاپ یکی از بهترین آثار علمی-تخیلی دهه ۸۰ با بازی بسیار زیبای بازیگران آن و موسیقی فراموش نشدنی باسیل پولدوریس بود. یادآوری کامل نیز با داستانی درباره مهاجرت مردم زمین به سیاره مریخ و بازی ستارگانی همچون آرنولد شوارتزنگر، شارون استون توانست جایزه های دیگری علاوه بر اسکار از قبیل جایزه ساترن بهترین فیلم علمی تخیلی و بهترین صحنه و لباس را برنده شود.
موفقیت های ورهوفن با فیلم تحریک آمیز و شهوانی عریزه اصلی(1992) تکمیل شد. این فیلم رتبه نهم پرفروش ترین فیلم سال را از آن خود کرد. این فیلم بیشتر به خاطر صحنههای جنسی جنجال برانگیز، و جنجالهای زیادی که بر سر این موضوع در گرفت، مشهور است. رسواترین صحنه این فیلم در سکانس بازجویی پلیس از شخصیت شارون استون است که پاهایش را از هم روی صندلی باز می کند و بطور آشکاری اندام های زنانه او دیده می شود. این فیلم دو نامزدی جایزه اسکار، یکی برای تدوین فیلم ودیگری برای موسیقی اصلی دریافت کرد.
فیلم بعدی او دختران نمایش(1995) با بازخوردی ضعیف همراه شد. این فیلم درباره یک دختره رقصنده استریپ در لاس وگاس است که می خواهد به عنوان یک دختر نمایش شغلی پیدا کند. این فیلم برنده هفت جایزه تمشک طلایی بدترین فیلم و بدترین کارگردان شد. ورهوفن اولین شخصی است که دریافت این جایزه را قبول کرده است. سپس ورهوون به داستان های علمی تخیلی، خشونت گرافیکی و استعاره های جلوه های ویژه با فیلم سربازان سفینه(1997) برگشت. سپس مرد نامرئی(2000) را با بازی الیزابت شو و کوین بیکن کارگردانی کرد. هر دوی این فیلم ها نامزدی جایزه اسکار بهترین جلوه های ویژه را دریافت کردند.
بعد از حدود 20 سال سابقه و زندگی در ایالات متحده، ورهوون به هلند برای فیلمبرداری از یک فیلم جدید بازگشت. فیلم کتاب سیاه (2006) با فیلمنامه از جرارد سوتمن در مجموع شش گوساله طلایی در جشنواره فیلم هلند، از جمله بهترین کارگردانی را به دست آورد. رسانه ها با عنوان بازگشت یک قهرمان به حضور او پرداختند. داستان این فیلم درباره یک زن جوان و زیبای یهودی است که در جریان جنگ جهانی دوم و اشغال هلند توسط ارتش نازی برای بقای خود میکوشد. این فیلم با بیش از یک میلیون بیننده پرفروشترین فیلم سینمایی هلندی در هلند تا سال 2007 می باشد.
ورهوون پس از چند سال خانه نشینی، بر خلاف انتظار همگان کارگردانی یک فیلم در فرانسه به نام او(2016) را برعهده گرفت. این فیلم تریلر روانشناسانه داستان یک زن تاجر، به نام میشل، است که در خانه اش توسط ضارب ناشناس مورد تجاوز قرار گرفته است. این فیلم در بخش رسمی مسابقه در جشنواره بین المللی فیلم کن بازخورد بسیار مطلئبی داشت.
فیلموگرافی
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید