سرجو لئونه
سرجو لئونه، کارگردان،تهیه کننده و فیلمنامه نویس ایتالیایی می باشد که به عنوان مخترع سبک "وسترن اسپاگتی" شناخته شده است. سبک فیلم سازی لئون شامل کنار هم نهادن مفرط نماهای نزدیک به همراه لانگ شات های طولانی می باشد. از فیلم های معروف این کارگردان می توان به روزی روزگاری در آمریکا(1984)، روزی روزگاری در غرب(1968)، خوب، بد، زشت(1966) و به خاطر یک مشت دلار(1964) اشاره کرد.
لئونه در ۳ ژانویه ۱۹۲۹ در شهر رم به دنیا آمد. پدرش وینچنزو لئونه معروف به روبرتو روبرتی، کارگردان و بازیگر سینما بود. دوران کودکی و نوجوانی لئونه که همزمان با جنگ جهانی دوم بود، به سختی گذشته است. او تا جایی که می توانست در صحنه های فیلم برداری، فیلم های پدرش حاضر می شد و در سن ۱۸ سالگی پس از ترک تحصیل از دانشگاه در رشته حقوق به حرفه سینما و فیلم روی آورد. شروع حرفه فیلم او با دستیاری ویتوریو دسیکا، کارگردان و بازیگر ایتالیایی و از پیشگامان نئورالیسم سینمای ایتالیا،در فیلم دزد دوچرخه(1945) شروع شد. پس از آن به نوشتن فیلم نامه پرداخت و فیلم نامه هایی در سبک شمشیر و صندل نوشت. او همچنین به عنوان دستیار کارگردان در چندین فیلم بینالمللی در مقیاس بزرگ با تهیه کنندگی استودیو چینهچیتا در رم، مانند کجا میروی (۱۹۵۱) و بن هور (۱۹۵۹) شرکت داشت. اولین تجربه کارگردانی لئونه تکمیل فیلم ناتمامی به نام آخرین روز پمپئی(1959) بود که ماریو بونارد کارگردان قبلی فیلم بیمار شد و کارگردانی ادامه فیلم به سرجو لئونه سپرده شد.
اولین فیلم بلند سرجو لئونه فیلم غول رودس(1961) می باشد که در سبک شمشیر و صندل ایتالیایی می باشد.در این فیلم روری کلهون و لئا ماساری نقش آفرینی کردند. از نکات قابل توجه این فیلم زمان اتفاقات آن می باشد: زمان مرگ الکساندر بزرگ 323 سال قبل از میلاد می باشد که در فیلم حدود 146 سال قبل از میلاد یعنی قبل از ظهور امپراتوری روم و در دوران هلنی به تصویر کشیده است.
در ابتدای دهه ۶۰، با افت علاقه مردم نسبت به فیلم های حماسی، سرجو سبک جدیدی به نام وسترن اسپاگتی را که از سینمای وسترن آمریکا نشات گرفته است را در فیلم های خود استفاده کرد. فیلم به خاطر یک مشت دلار(1964) اولین قسمت از سهگانهٔ دلار می باشد که آن را براساس فیلم یوجیمبو اثر آکیرا کوروساوا ساخت. کلینت ایستوود به خاطر بازی در این فیلم تبدیل به یک ستاره شد. موسیقی این اثر را آهنگساز معروف، انیو موریکونه ساختهاست. البته کوروساوا به خاطر استفاده از داستان فیلمش از سرجو شکایت کرد و مشکلاتی برای این کارگردان پیش آمد. از نکات قابل توجه این سبک می توان به شخصیت قهرمانان و ضد قهرمانان فیلم اشاره کرد. برخلاف سبک های وسترن قبلی که قهرمانان با تیپ های زیبا، لباس های مرتب حضور داشتند، در این سبک قهرمان با صورتی اصلاح نکرده، لباس کثیف و رفتاری مجرمانه دیده میشد. شخصیتها یا به ظاهر بخشنده و مهربان بودند یا خشن، اما مبهم و گیج کننده بودند. لئونی که تا قبل از ساختن این فیلم حتی یک بار هم آمریکا را ندیده بود با انتقادهایی از جانب منتقدین روبرو شد.
دومین قسمت از سهگانهٔ دلار فیلم به خاطر چند دلار بیشتر(1965) نام دارد که با بازی کلینت ایستوود در نقش جایزهبگیرِ جوان و بینام، بهعنوان یکی از بهترین آثار سینما لقب گرفت. سومین و آخرین فیلم از سهگانهٔ دلار فیلم خوب، بد، زشت(1966) است که با موفقیت فروش و تحسین منتقدین همراه شد. شخصیت هایی این فیلم همچون قاتل خونسرد، مرد طمّاع، و کلانتر خوب در بسیاری از فیلم های دیگر مورد استفاده قرار گرفتهاست. این فیلم در حال حاضر در فهرست ۲۵۰ فیلم برتر تاریخ سینما در وبگاه IMDB با امتیاز ۸٫۹ از ۱۰، رتبهٔ هشتم را به خود اختصاص داده است. این فیلم در ایتالیا فیلم برداری شد.
لئونه در سال ۱۹۶۷ به دعون کمپانی پارامونت پیکچرز به آمریکا رفت و فیلم روزی روزگاری در غرب(1968) را کارگردانی کرد. فیلمنامه این فیلم، توسط سرجیو لئونه و سرجیو دوناتی، و بر اساس داستانی از خود لیونه، برناردو برتولوچی، و داریو آرژنتو نوشته شدهاست. از ستارگان این فیلم می توان به هنری فوندا، چارلز برانسون، جیسون روباردز و کلودیا کاردیناله اشاره کرد. این فیلم با وجود استقبال خوب در اروپا، در سطح ایالات متحده با انتقادهای زیادی همراه شد و فروش بالایی نداشت اما به عنوان یک شاهکار سینمایی و نیز بعنوان یکی از بهترین فیلمهای ساخته شده در ژانر وسترن شناخته میشود. این فیلم توسط بسیاری به عنوان بهترین فیلم لئونه لقب گرفت.
سرت را بدزد، احمق!(1971) یا یک مشت دینامیت عنوان فیلم بعدی سرجیو لئونه است که در سبک وسترن زاپاتایی ساخته شده است. از هنرپیشگان این فیلم می توان به راد استایگر و جیمز کابرن اشاره کرد. این فیلم دومین فیلم از سهگانهٔ فیلمهای حماسی سرجیو لئونه می باشد که اتفاقات آن در زمان انقلاب مکزیک رخ می دهد. پس از آن فیلم وسترن اسپاگتی، به من میگن هیچکس(1973) را کارگردانی کرد. داستان این فیلم با بازی هنری فوندا و ترنس و هیل درباره همدستی دو نفر برای نابودی یک گروه ۱۵۰ نفری دزد و چپاولگر است. قسمتهایی از این فیلم توسط تونینو والری کارگردانی شد. عنوان فیلم اشاره به پاسخ اودیسه دارد که غول سایکلوپ نامش را پرسید. یک نابغه، دو شریک و یک سادهدل(1975) فیلم دیگری است که لئونه در کنار دامیانو دامیانی کارگردانی آن را برعهده داشتند. در این فیلم بازیگرانی همچون ترنس هیل، میو-میو، پاتریک مکگوئن، رابرت چارلبویز ایفای نقش کردهاند.
فیلمی جنایی و درام روزی روزگاری در آمریکا(1984) آخرین فیلم سرجیو لئونه می باشد که با بازی رابرت دنیرو، جیمز وود و الیزابت مکگاورن داستان زندگی شخصیت اصلی فیلم را در سه برهه مختلف زمانی روایت میشود: سالهای کودکی شخصیت اول فیلم (۱۹۲۲)، دوران جوانی (۱۹۳۳–۱۹۳۲) و دوران کهولت (۱۹۶۸به بعد). این فیلم که با زمان ۲۶۹ دقیقه تدوین شده بود برای اکران در آمریکا به ۱۳۹ دقیقه کاهش مییابد که همین موضوع باعث ناراحتی سرجیو لئونه و کنار رفتن از دنیای سینما شد. این فیلم در بخش غیرمسابقهای جشنواره کن در سال ۱۹۸۴ رتبه نخست را به خود اختصاص داد.
لئونه بعد از ساخت فیلم روزی روزگاری در آمریکا مشغول تحقیق و پیش تولید فیلمی دربارهٔ نبرد لنینگراد در جنگ جهانی دوم بود که با مرگ او بر اثر سکتهٔ قلبی در سال ۱۹۸۹ در رم این پروژه به انجام نرسید.
فیلموگرافی
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید
ehsan_mehrabi
ehsan_mehrabi
۲۳ فروردین ۱۳۹۸ ۱۱:۳۳
چی میشد الان زنده بودی و فیلم میساختی... در این سینمای ضعیف فعلی...
۰
۱
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ