داستان این سریال در سال ۲۰۳۰ شروع میشود و شخصیت اصلی تد مازبی (جاش رادنر) به پسر و دخترش خاطراتی را یادآوری میکند که منجر به ملاقات او با مادرشان (همسر تد) شده است و داستان را از قسمت اول به گذشته برمیگرداند و خاطرات را نقل میکند. هر قسمت از این سریال در واقع خاطرهایست که تد موزبی برای پسر و دخترش تعریف میکند.
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید
u_046815
u_046815
۱۸ مرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۴۲
۸ فصل اولش شاهکاره ولی فصل ۹ یه جوریه که دو قسمت اخر میگی صد رحمت به فصل هشت گیم اف ترونز..واقعا فصل ضعیف و مضخرفی بود و حیف کرد واقعا ۸ سیزن قبلیو
۴
۲
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
Ph47
Ph47
۲۹ تیر ۱۴۰۲ ۲۳:۵۳
کسی هست که مثل من شخصیت مورد علاقه ش دَفنی باشه؟ 😄 همون خانم افریقایی امریکایی که به همراه مارشال اجازه ندادن سوار هواپیما بشن و یه مسیر طولانی رو با هم همسفر بودن دیالوگ های دفنی رو خیلی دوست داشتم مخصوصا اونجایی که به مارشال میگفت: !! just click on the options
gunslinger
gunslinger
۲۸ مهر ۱۴۰۲ ۲۱:۳۰
برعکس من هر وقت سریالو از سر میبینم اون تیکه هایی که با این خانومه رد میکنم واقعا چندش اوره
۱
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
۲
۱
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
khorramdin
khorramdin
۳۱ فروردین ۱۴۰۲ ۲۳:۴۱
سریال خوبی بود بعضی قسمت های خیلی کمدی بود و البته قسمت های معمولی هم داره قطعا کامل نیست اما دلیلی بر ضعیف بودن سریال نیست برای من به شخصه اینجوری بود که چند سال دیگه هم باز میتونم ببینم قطعا ارزش دیدن داره
۱
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
Mohamadr.b
Mohamadr.b
۲۵ دی ۱۴۰۱ ۰۲:۰۸
بدون اسپویل هیچوقت قلم خیلی خوبی نداشتم و این اثر رو هم نمیشه در غالب کلمات وصف کرد ولی می خوام تلاشمو بکنم تا کمی با فضای این اثر آشناتون کنم. سریال در ظاهر تلفیقی از کمدی کلاسیک و مدرنه در مورد یه اکیپ جوون و بیست و چند ساله تو نیویورک که می خوان راه زندگیشونو تو دهه 2000 پیدا کنن یکی میخواد وکیل بشه یکی می خواد معمار بشه یکی هنرمند نقاش و... و در این بین با مشکلات رابطه های احساسی و مسیر رسیدن به هدف هاشون همراه میشیم در طول سریال و طنز قابل تحسینی داره خیلی مواقع هم موفق میشه مخاطب رو تا مرز دل درد بخندونه و صد البته مثل تمامی آثار کمدی تاریخ یسری افراد نمی تونن با طنزش ارتباط برقرار کنن و براشون جالب بنظر نمیاد. ولی چیزی که در باطن این اثر نهفته است بحث احساسیه اثر هست که منو تحت تاثیر قرار داد راوی سریال تد موزبی همش در مورد عشق و نیمه گمشده و سرنوشت و... صحبت می کنه و معتقده که سرنوشت از قبل تعیین شدست من قراره تو یه داستان خیلی رومانتیک همسر ایندمو ببینم و از تمام دنیا بیشتر دوسش خواهم داشت باهم زندگی می کنیم و پیر میشیم و از این جور داستانای تخیلی ولی چیزی که در طول داستان تعریف می کرد کمی متفاوت بود با نکته ای که همش اصرار داشت ثابت کنه چیزی به اسم سرنوشت . تو داستان به شدت واضح بود که علاقه قلبیش به (اسپویل) بشدت بیشتر از همسر اینده خودشه و هر کاری هم می کنه تا بدستش بیاره ولی بخاطر اینکه اگه عشقش رو به نامزد یکی از بهترین دوستاش ابراز می کرد ادم بدی محسوب می شد این عشق رو سعی کرد مخفی نگه داره که چندان هم موفق نبود و این تو خودش ریختن احساسات ذره ذره از درون داشت روحش رو سوهان می کشید. نتیجه ای که من از این سریال بعد از 2 بار تماشا کردنش گرفتم اینه که چیزی به اسم نیمه گمشده وجود نداره هر چقدرم که خودمون رو گول بزنیم که وجود داره بازم هیچ کسی وجود نداره که دقیقا با معیار های ما سازگار باشه شاید در مورد یه شخصی عاشق زیباییش باشیم در یه شخصی عاشق اشپزی اش باشیم در یه شخصی عاشق وقت گذرونی باهاش باشیم ولی هیچ کسی وجود نداره که تو تموم معیار ها تماما عاشق باشیم ولی در نهایت شاید کسی پیدا بشه که چون که دوسش داریم تمام معیار هایی که از قبل برای همسر ایندمون تصورش می کردیم تبدیل میشه به اون چیزی که الان پارتنرمون هست و پیش خودمون بگیم دیگه نمی خوام مثل 5 سال پیش خودم زیباییش فلان باشه و همینی رو میخوام که الان پارتنرم هست و این یعنی عشق
۸
۰
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ
Kgm-am
Kgm-am
۲۰ دی ۱۴۰۱ ۱۷:۰۰
اگه فرندز و آفیس رو دیدین و دنبال یچیز تو فضاهای جذاب و کمدی شبیه اون دو تا اثرین...اصلا شروع نکنین. اصلا خنده دار نیست. منطق هم نداره خیلی از اتفاقات و دوستی ها و جدایی ها و ...
۲
۱۸
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ