news-background
news-background

Game of Thrones: «دنریس» چه چیزی در گوش «جورا مورمونت» زمزمه کرد؟

به نظر می‌رسد که نویسندگان «بازی تاج‌وتخت» سعی داشته‌اند پایانی متفاوت برای قسمت پایانی سریال بسازند.

 

[حاوی اسپویلر از «بازی تاج‌وتخت»]

فصل پایانی «بازی تاج‌وتخت» (Game of Thrones) به علت روند بیش از حد سریع و گاهی غیرمنطقی و غیرمعمول وقوع حوادث و فرصت کافی ندادن به شخصیت‌ها برای تکامل و همچنین مسائل دیگر اعتراضات زیادی را موجب شد. شاخص‌ترین نمونه‌ی این خصوصیت فصل هشتم دگرگونی «دنریس تارگرین» و تبدیل شدنش به «ملکه‌ی دیوانه» و عزیمت ناگهانی «جیمی لنیستر» به سمت «کینگز لندینگ» بود.

علی‌رغم همه‌ی این روایت‌های خام‌دستانه، مجله‌ی «اینترتینمنت ویکلی» به تازگی فاش کرده است که نویسندگان برای زنده نگه داشتن یکی از شخصیت‌ها تمام تلاش خود را کردند اما در نهایت از ایده‌ی خود صرف نظر کردند زیرا کاری منطقی نبوده است. آن‌ها سعی کرده‌اند داستانی برای شخصیت‌ها خلق کنند که با خصوصیاتشان هم‌خوانی داشته باشد و مصنوعی به نظر نرسد.

«دیو هیل» یکی از نویسندگان سریال می‌گوید: «تا مد‌ت‌ها می‌خواستیم «سر جورا» در صحنه‌ی پایانی «دیوار» حاضر باشد. سه نفری که از تونل بیرون می‌آیند می‌توانستند جان و جورا و ترومند باشند. اما برای رساندن جورا به آن نقطه باید منطق روایی را از بین می‌بردیم و کاری می‌کردیم که درست پیش از قسمت پایانی دنریس را فراموش کند... راهی وجود نداشت که این کار را بدون نگرانی انجام دهیم. جورا نیز باید مرگی در خور می‌داشت هنگامی که از زن محبوبش محافظت می‌کرد.»

البته، دانستن این موضوع برای هواداران «جورا مورمونت» با بازی «ایان گلن» هم تلخ و هم شیرین است. این شوالیه‌ی وفادار یکی از پرشمار شخصیت‌هایی بود در طول فصل‌های گذشته مصائب بسیاری تحمل کرد و حتی به بیماری مرگبار «گری‌اسکیل» مبتلا شد. جان سپردن در راه محافظت از ملکه در «نبرد وینترفل»، بهترین نوع مرگ برای این شخصیت بود.

از این گذشته، جورا برای پشتیبانی از دنریس وقتی که کینگز لندینگ را با ساکنین بی‌پناهش به آتش می‌کشد باید با شرایط پیچیده و دشواری مواجه می‌شد. گلن در مصاحبه با «اینترتینمنت ویکلی» می‌گوید: «شیرینی ویژه‌ای در آن است زیرا جورا هرگز نمی‌فهمد که دنریس دست به چه کارهایی می‌زند. شاید بهترین پایان همین باشد. اینکه هیچ وقت نمی‌فهمد چه اتفاقی برای او روی می‌دهد و اگر پراگماتیک به آن بنگریم، مرگش در راه رسیدن به هدفی والا بود. جورا اگر زنده می‌ماند چه سرنوشتی پیدا می‌کرد؟ من که نمی‌دانم.»

گلن می‌گوید دنریس باید در آخرین لحظات زندگی جورا چیزی در گوشش زمزمه می‌کرد که  طبق فیلمنامه «او هرگز قرار نبود بشنود و ما هرگز قرار نبود بدانیم.» بنابراین «امیلیا کلارک» بازیگر نقش دنریس بداهه‌گویی می‌کند و آن جمله به صورت یک راز میان آن دو باقی می‌ماند. گلن می‌گوید: «جمله‌ای است سراسر صمیمانه و مطابق آن لحظه و چیزی که من هرگز از یادش نخواهم برد.»

او در پاسخ به این پرسش که آیا انتظار داشته هواداران در این باره کنجکاوی کنند می‌گوید: «بله، اما همیشه محفوظش خواهم داشت زیرا چیزی است که کسی هرگز جز ما دو نفر نخواهد دانست. و این تبدیل به خاطره‌ می‌شود.»

در فصل چهارم «بازی تاج‌وتخت» فاش می‌شود که جورا به عنوان جاسوس «رابرت باراتیون»‌ به دنریس نزدیک اما سپس به او علاقه‌مند شد. با این حال دنریس جورا را تبعید می‌کند. گلن در پاسخ به این پرسش که آیا تمایل داشته جورا پیش از مرگش کاری انجام دهد یا نه می‌گوید: «به جز عشق‌بازی با دنریس که خواسته‌ای مشهود و دردناک است و به زمان‌های بسیار دور بازمی‌گردد، راستش را بخواهید، نه.»

گلن در ادامه می‌گوید: «ماجرای بیماری «گری‌اسکیل» به کلی در کتاب‌ها وجود ندارد، و چیزی است که نویسندگان به شخصیت افزودند. می‌توانم بگویم که دوست داشتم جورا بیشتر خودش را نشان دهد، اما چنین چیزی با شخصیتش نمی‌خواند. [شورانرها] همیشه با اندکی شوخ‌طبعی می‌گفتند: «سکوت‌های تو بی‌نظیر است. خیلی از صحنه‌هایی که صحبت نمی‌کنی خوشمان می‌آید.» نظر لطف‌شان است. اما نه، چیز دیگری نیست که بخواهم به شخصیت اضافه کنند.»

گلن در بخش‌های دیگری از مصاحبه‌ می‌گوید فیلمبرداری «نبرد وینترفل» آزمونی واقعی بوده و ناخوشایندترین تجربه‌اش در تمام طول سریال.

دیدگاه‌ها

برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید
۱۸ خرداد ۱۳۹۸ ۱۷:۲۱

خدایی خیلی بد تمامش کردن...خیلی هم زود سرو تهشو بهم آوردن در صورتیکه میتونستن یک فصل دیگه ادامه بدنش ودرست تمامش کنن و سرگذشت خیلی از شخصیت ها رو درست به تصویر بکشن...واقعا7فصل کامل در ترس از شاه شب وکشته شدنش توی یک قسمت خیلی ت خ م ی بود...ملکه ای که شکننده زنجیر و آزاد کننده برده ها وووو.....بود یهو میزنه به سیم آخر و.....البته با منطق تمامش کردن ولی خیلی ت خ م ی.... غافلگیری خیلی خوبه توی فیلم که ببننده یهو شکه بشه وچیزی رو ببینه که انتظارشو نداشته ولی دیگه پایان فیلم که دیگه نباید نا امید کننده تمام میشد چون خودم به شخصه 2سال منتظر فصل پایانی بودم وآخرش....حیف..البته اینجوری که تمام شد هنوزم راه داره براش یه ادامه دیگه بسازن مثلا دنریس زنده بشه....جان بره اون طرف دیوار یه حکومت دیگه درست کنه... و.... ((البته ضررهایی که شبکه در فصل7بخاطر هک وپخش شدن قسمتاش شد رو هم باید در نظر گرفت برای اینجور سریع تمام کردنش)).....ولی به هر حال حق این همه بیننده نبود که بعد از این همه سال انتظار آخرش اینجوری به این سرعت سروتهشو به هم بیارن واینجور ناامیدکننده تمامش کنن چون همه اعتبار یک شبکه تلویزیونی به تعداد بیننده هاشه.....

نمایش اسپویل
۱۵ خرداد ۱۳۹۸ ۱۴:۲۰

خوب شد مردی و اخرشو ندیدی

نمایش اسپویل
۶ خرداد ۱۳۹۸ ۱۸:۲۳

این ینی همچنان امیدی هست پایان کتاب متفاوت باشه حتی اگه ذره ای... "عزیمت ناگهانی «جیمی لنیستر» به سمت «کینگز لندینگ» " من رو نابود کرد...تا ابد داغش روی دلم خواهد ماند! چیزیکه منو امیدوار میکنه اینه پیشگویی ها در کتاب جورج بیخود و بی جهت نیستن مثل سریال. پیشگویی مگی قورباغه درباره مرگ سرسی هم قطعا بیخود نخواهد بود...پس امیدوارم اگه منظور از Valonqar برادر کوچکتره خود شخص سرسیه (خیلیا میگن اشاره نشده که حتما یعنی برادر کوچکتر سرسی پس امکانش هست هر برادر کوچکتر دیگه ای باشه مثلا خیلیا میگن ممکنه برادر کوچکتر منظور ریگال یا ویسریون که برادرهای کوچکتر دروگون هستن، باشه) این جیمی باشه که سرسی رو میکشه توی کتابها... کشته شدن دنریس بدست جان اون حس و حال رو نداشت...حداقل برای من! هرگز دنریس شخصیت موردعلاقم نبوده ولی بعنوان یه شخصیت مهم باید مرگش جذاب میبود که نبود!!! من هرگز حس نکردم جان دیوانه وار عاشق دنریسه و این دنریس بود که از همون اول آویزون جان بود...همینم شد! من 2 ساله با ملت بحث دارم دنریس بیشتر عاشقه بقیه میگن نگاه کن جان چطور نگاش میکنه...عشق بی پایان در چشمهای جان! در نهایت دیدیم که جان به هر سختی ای شده دست رد به سینه ی دنریس زد و این دنریس بود که مرتب آویزون جان بود و البته عاخرشم دیدیم چیشد...جان عاشق هیچکس بیشتر از "مردم" نیست! ولی جورا...جورا عاشق دنریس بود...خیلی خیلی خیلی قشنگتر میشد اگه این "جورا" بود که مجبور به کشتن مدکویین میشد... کسی که سالها با دنریس بوده و سختی ها (هرچند کم) و خوشی ها (بسیار فراوان) رو با دنریس پشت سر گذاشته... خیلی قشنگ میشد اگه این جورا بود که خنجرو توی سینه ی دنریس فرو میکرد و میکشتش...

نمایش اسپویل
۱۸ خرداد ۱۳۹۸ ۰۱:۳۵

بدرود

نمایش اسپویل
۱۶ خرداد ۱۳۹۸ ۲۱:۲۸

پس شما و ما رو با این علامت تنها میگذارند. (؟) بدرود.

نمایش اسپویل
۱۶ خرداد ۱۳۹۸ ۱۴:۳۲

نمیدونم. نمیدونم چون نمیدونیم آیا فرزندان جنگلی باقی مونده یا نه. یا اگرم باقی مونده باشه انسانها میرن به جنگشون یا نه (که با توجه به رفاقت و برن و فرزندان جنگل بعید میدونم). درواقع من حس میکنم انسانها هزاران سال قبل دست به یه قتل عام زدن درمورد فرزندان جنگل و الآن دیگه چیزی ازشون باقی نمونده که بخوان بجنگن درمقابل انسانهاییکه هزاران ساله بعنوان ساکنان اصلی وستروس شناخته میشن.

نمایش اسپویل
۱۵ خرداد ۱۳۹۸ ۲۳:۲۰

واقعا سوآل های بی جواب ... این منو داغون کرد. راستی مگه همیشه این خطر به صورت بالقوه وجود نداره که با یه شیش اژدها (داگون گلس) بچه های جنگل،جادوگرانی. و... یه نایت کینگ دیگه بسازند....؟ با نظر شما هم مخالف نیستم ، به شرطی که به جزئیات کامل و چگونگی یا اصل و منطق وجود وایت ها ، دختران جنگل،انسان های نخستین.و... پرداخته بشه. توضیح بدن یا اصلا ما ببینیم چطور دیوار رو ساختند و در مجموع یه چیزه بی نقص و با کیفیت بالا... بسازند تا ما بلکه جواب برخی از سوآل ها یمان را بدانیم.

نمایش اسپویل
۱۵ خرداد ۱۳۹۸ ۱۹:۴۰

نظرات متفاوتن ولی بنظر من کلی اسرار عجیب و غریب وجود داره درمورد شاه شب و کلاغ سه چشم. D&D که پاسخگو نیستن ولی حدس فن ها این بوده که خیلی سوالات حول محور کلاغ سه چشم و فرزندان جنگل و شاه شب و وایت واکرها بیجواب مونده چون اسپین آف میخواد بهشون جواب بده. شاید بهمین دلیله که بنظر من جذابترین اسپین آف میتونه همینی که در دست ساخته باشه. میخوام جواب سوالهامو بگیرم. و اینکه من از خاندان تارگرین اصلا خوشم نمیاد و بهمین دلیله که طرفدار اسپین آفی از تارگرین ها نیستم.

نمایش اسپویل
۱۵ خرداد ۱۳۹۸ ۱۹:۳۱

من خودم انگلیسی میخونم و کتابهای اورجینال رو تهیه کردم. درمورد کتابهای فارسی اصلا چیزی نمیدونم جز اینکه رده بندی کتابهاش "نوجوانان" عه و بعید میدونم که خیلی چیزایی که ما ازشون خبر داریم توی کتابها حتی اسمی ازشون برده باشن!!!

نمایش اسپویل
۱۵ خرداد ۱۳۹۸ ۱۵:۳۷

دو فصل آخر که هیچ... اما اسپین اف. شب طولانی و... به نظرم جالب نمیاد چون ما میدونیم که آخر شاه شب با یه تیغه دختر بچه پرنده خخخخ میمیره. باید از دورانی ساخت که مخاطبان کم ترین اطلاع رو در موردش داشته باشید و پُر سوپرایز باشه. و جنگ کم تری داشته باشه چون قربانی کم بود بودجه میشه. مثل فصلهای اول که نبر های راب رو نشون نداند. ، و حتی خود فصل ۸ که دایرولف گوست جان رو کم نشون دادند. بهتره که اسپین اف به جنبه های اجتماعی و.(مذهب). وستروس و مردم عادی یا یا تک قهرمان ها بپردازه. دیگه از جادو و ... مرده ها و اژدها.... خسته شدم. یا کلا متمرکز بشه رو یه چیز.(مثلا فقط مردان بیچهره، یا شورش رابرت.و...فقط شب طولانی نباشه چون آخرش رو میدونیم دیگه)[پینوشت:شاید هم شب طولانی و... اسپین اف کلا جریانش فرق کنه ولی کلاِغ سه چشم ۱۰۰/` هست)

نمایش اسپویل
۱۵ خرداد ۱۳۹۸ ۱۵:۲۱

من شنیدم کتاب های که به زبان پارسی ترجمه شده سانسور شده است.واسه شما زبان اصلی یه؟

نمایش اسپویل
۱۵ خرداد ۱۳۹۸ ۰۱:۰۷

شخصیت شاه شب ساخته ی D&D عه و توی کتاب وجود "نداره". اینی که ما توی سریال دیدیم The Night King عه. توی داستان جورج یه شخصیت دیگه هست که هزاران سال پیش زندگی میکرده به اسم The Night's King و سیزدهمین لرد فرمانده نگهبانان شب بوده که عاشق یه زن آدر (وایت واکر) میشه و باهاش ازدواج میکنه و خودشون رو کینگ و کویین نگهبانان شب میکنن و حکومتی تشکیل میدن ولی آخر با اتحاد شاه شمال (برندون استارک) و شاه آنسوی دیوار (جورامون) و حمله به مقر نگهبانان شب کشته میشن... توی کتاب فقط The Others (وایت واکرها) وجود دارن و رهبر خاصی ندارن...صحبت میکنن و میخندن و خلاصه زندگی دارن واس خودشون... ولی توی سریال وایت واکرها رهبر دارن...صحبت نمیکنن...بنظر بی احساس میان (جز اون لبخند نایت کینگ به دنریس)... --- آزور آهای هم قهرمان خدای نوره... کسی بوده که توی اولین شب طولانی (هزاران سال قبل) اومده و با شمشیرش لایت برینگر (که با فرو کردن توی سینه همسرش نیسا نیسا آتش میگیره و آزور آهای آماده مقابله با مردگان میشه) مردگان رو شکست داده و به شب طولانی پایان داده... --- من خودمم کتاب رو نخوندم... خریدمشون و دارمشون و منتظر پایان سریال بودم که برم سراغشون ولی فکرنکنم هرگز بتونم بخونمشون... سریال بدجور اعصابمو خورد کرده... --- بنظر من جورج اینجور بد برخورد نمیکنه با وایت واکرها... میذاره پیشروی کنن توی وستروس... بنظرم نمیذاره برن هم هویچ بمونه... یه کار مهمی رو بهش واگذار میکنه که وقتی کینگ شد برای طرفدارهای کتاب قابل درک باشه... نه همین جور بیخود و بیجهت مثل سریال... --- پیشگویی ها توی کتاب مثل سریال بیخود نیستن بنظر شخص من... یه برادر کوچیک بالاخره سرسی رو میکشه و یه آزور آهای بالاخره میاد مردگان رو نابود میکنه... اینکه چطور مردگان نابود میشن توی کتاب نمیدونم! اینجا توی سریال با کشته شدن نایت کینگ ارتش مردگان نابود شد (مثل حلقه واسه ارباب حلقه ها) ولی توی کتاب نمیدونم چطور ارتش مردگان قراره نابود بشه!

نمایش اسپویل
۱۵ خرداد ۱۳۹۸ ۰۰:۵۱

من همین اسپین آف Blood Moon یا Bloodmoon (؟) رو دوست دارم که راجع به اولین "شب طولانی" عه. خیلیا علاقه مندن به اسپین آف هایی از دوره ی حکومت تارگرین ها یا "نابودی ولریا" ولی من همین وایت واکرهارو دوست دارم. البته چندتا اسپین آف در دست ساخته جوریکه من شنیدم...حتی خود جورج چند هفته پیش اشاره کرده بود (اشاره ظریف) که یه اسپین آف از تارگرین ها ساخته میشه 100%. ولی ظاهرا چیزیکه بازیگر براش انتخاب شده و فیلمبرداریش بزودی شروع میشه همون Blood Moon عه که راجع به وایت واکرهاست. اسپین آف هیچوقت به خوبی اون سریال/فیلم اصلی نمیشه. چیزیه که من خیلی بهش برخورد کردم. گات خودشم اینجور آخرش تو ذوقمون زد (2 سیزن آخر) پس حس میکنم نباید انتظارهارو بالا برد :/

نمایش اسپویل
۱۴ خرداد ۱۳۹۸ ۱۸:۴۲

Eizadpanah Fatemeh... یعنی شما میگی احتمالا مارتین بیشتر به شاه شب و فتح کردن هاش بپردازه و.... حداقل دیگه winter fall رو بگیره و تا نزدیک ای های پایتخت بره... و اصلا به یه شکل دیگه کشته بشه. (چه میدونم یه چیزای شنیدم از ازوراهای و شمشیر آتشن و... من کتاب رو نخوندم راست اش تازه جلد اول رو pdf گرفتم. بخونم؟)

نمایش اسپویل
۱۲ خرداد ۱۳۹۸ ۲۱:۵۸

نایت کینگ نباید تو یه قسمت گشته میشد.. و هزاران حرف ناگفته. یه دوست گفت(لعنتی هر عیبی که روش بزاری کمِ)... امیدوارم اسپین اف ها گند نزنند و از یه دوره مناسب بسازند. حداقل دیگه از شب طولانی و ۱۰۰۰ سال قبل نباشه.

نمایش اسپویل
۱۲ خرداد ۱۳۹۸ ۲۰:۲۶

من میدونستم که قراره پایان کتاب و سریال یکی باشه. خود جورج و شورانرهام گفتن اصن. ولی نمیتونم باور کنم جورج بخواد میراث زندگیشو اینجور نابود کنه. باید خیلی تلاش کنه همه چی منطقی بنظر بیاد. سریال خیلی بی منطقی داشت!!! شوکه کردن هم حدی داره!!! چیزیکه اول از همه فن هارو ناراحت کرد کشته شدن نایت کینگ بدست آریا بود (من احساسات ضد و نقیضی دارم و بیشتر ازینکه در طول یک اپیزود همه چی بپایان رسید ناراحتم) و اینکه نایت کینگ توی کتاب جورج نیست خیلی کمک کننده است به توی ذوق هواداران کتاب نخوردن... این میتونه خیلی کمک کننده باشه...

نمایش اسپویل
۱۰ خرداد ۱۳۹۸ ۲۰:۳۵

با خبر شدیم که پایان بندی سریال و کتاب در جزئیاتِ نه کلیات ... مارتین خودش گفته برندون استارک میشه شاه ... من :| من به یه چیز فکر کردم و چه راست چه دروغ منطق پایان بندی سریال رو برا خودم جمع کردم و..... به شما هم میگم که بیخیال شی... از اول کار خود کلاغ سه چشم و، همین برندون استارک بوده که تمام اتفاقات رو طوری مشخص کنه مهره ها رو طوری بچینه..... که خودش بشه حالا به دلایلی شاه و... حتی آینده رو میتونه ببینه و در گذشته میتونه دست ببره. دیگه هیچ جوره نمیشه منو قانع کرد.

نمایش اسپویل
۱۰ خرداد ۱۳۹۸ ۱۲:۲۰

وارث برحق که هیچ اهمیتی نداشت...اگه داشت کسی بهش اشاره میکرد! برن بخاطر به قدرت رسیدن چیزی نگفت چون میدوست اگه حرفی از وارث برحقی جان بشه نمیشه دیگه کاریش کرد باید نشوندش به تخت... سانسا هم که بخاطر قدرت گرفتن خودش توی شمال اشاره ای نکرد... سم هم که حرفای چند اپیزود پیششو زیر سوال برد با مطرح کردن دموکراسی... آریا هم هیچی نگفت...نمیدونم چرا! داووس هم که دنبال کینگ شدن جان بود چیزی نگفت... تیریون هم که کلا مشخص شد شخصیت جالبی نداره و اونم چیزی نگفت... کلا هیچکس هیچ چیزی نگفت!!! خود جان هم کلا نمیخواست کینگ بشه و وقتی دید که هیچکس اشاره ای به اون نکرده هم چیزی نگفت فقط پذیرفت حکم غیرعادلانه ای که بهش دادن! ----- برای هیچکدوم ازینا جوابی نداریم چون 1-وقتی جان به سانسا و آریا به کمک برن حقیقت والدین حقیقیشو گفت صحنه کات شد 2-وقتی برن و تیریون نشستن که برن از داستانهای خودش برای تیریون بگه صحنه کات شد اون پشت صحنه باید اتفاقایی افتاده باشه البته این چیزیه که من بخودم میگم که آرومم کنه شاید واقعا هیچ منطقی پشت این قضیه نبوده و همین چیزاییکه بالا گفتم دلایل اصلی بوده باشه... ولی من هی بخودم میگم مطمئن باش اتفاقی افتاده که اینجور شده مطمئن باش مطئن باش... توی مرحله انکارم هنوز! شاید هرگز از مرحله انکار در نیام!!!

نمایش اسپویل
۹ خرداد ۱۳۹۸ ۱۲:۳۵

اره منم این دیالوگ رو یادم هست. فکر میکنی؟ جنگ برادرت از جنگ ما مهم تره... خوب حالا چرا بعداز اینکه فهمید که وارث بر حق ..... و حرام زاده نیست چرا این زندگی رو انتخاب کرد؟ کرم خاکستری که رفت...

نمایش اسپویل
۸ خرداد ۱۳۹۸ ۱۲:۳۴

جان چون حرامزاده بود راهی نداشت. میدونست که پدرش بزودی وینترفل رو به مقصد کینزلندینگ ترک میکنه و بخاطر حرامزاده بودنش هیچ ارث و مقامی و مالی بهش نخواهد رسید. نمیتونست توی وینترفل بمونه بخاطر نفرت کتلین. کتلین با وجود ند هم با جان رابطه خوبی نداشت چه برسه به غیبت ند. بهمین دلیل رفت به دیوار. رفت به دیوار چون میدونست اگه عضو نایتزواچ بشه هرگز نمیتونه ازدواج کنه و یه حرامزاده ی دیگه هم بدنیا بیاد. همه این عوامل دست به دست هم داد که به دیوار بره و اونجا با اینکه مدتی طول کشید هدف واقعی نایتزواچ رو متوجه بشه (البته باور وجود داشتن وایت واکرها سخت بود چون هزاران سال بود همه فکرمیکردن نابود شدن) ولی آخرش فهمید تهدید اصلی کیه. فهمید که جنگ اصلی بین مردگان و زندگانه نه چند خاندان ستیزه جو! Are you a Brother of the Night's Watch or a bastard boy who wants to play at war? -Jeor Mormont که البته 2 سیزن آخر کل حرفهایی که من زدم رو زیر سوال برد :/

نمایش اسپویل
۷ خرداد ۱۳۹۸ ۲۱:۴۹

با نظریه جورا منم موافق ام. در کل جان از اول تا آخر یه هدف داشت...(سپر مدافع انسان ها) که به هر قیمتی هم که شده حتی بعد مرگ هم دست از این کار برنداشت و فقط فکر مردم عادی بود.(نکته:چه کسی این وظیفه رو به دوش جان انداختِه.. من که نفهمیدم)

نمایش اسپویل