news-background
news-background

[اختصاصی 30نما] نقد انیمیشن ترول‌ها

ترول ها شادترین موجودات دنیا هستند، موجودات رنگارنگی که روزشان را با رقص و آواز و ساعتی یک بار بغل کردن هم به شب می رسانند. آن ها نقطۀ مقابل هیولاهایی زشت و انسان مانند به نام برگن ها هستند که تیره روزی هایشان تمامی ندارد و راز بقای خود را در خوردن یک ترول نهفته می دانند. روزی از روزها شهروندان برگنی به مناسبت مراسمی به نام «ترولزتیس» گرد هم می آیند تا رئیس بزرگ بهترین برگن ها را معرفی کند. گریستل، پسر شاه که تا کنون موفق به خوردن ترولی نشده بیش از همه به شرکت در این بزم اشتیاق نشان می دهد. اما از بخت بدش ترول ها با تدارک دیدن نقشه ای او را سرخورده می کنند و باعث می شوند رئیس بزرگ از شهر تبعید شود.

بیست سال بعد، پرنسس پاپی و بقیه ترول ها به خوبی و خوشی به زندگی خود ادامه می دهند و به نظر نمی رسد که خطری در کمین شان باشد. به رغم هشدارهای برنچ، ترول بدبین و بداخلاق، به مناسبت سالگرد آزادی شان از دست برگن ها، پاپی و دوستانش یک جشن پر سر و صدا و مجلل به راه می اندازند. این هیاهو توجه رئیس مطرود را به خود جلب می کند، تا او با گرفتن چند ترول به سرزمین خودش باز گردد و حیثیت از دست رفته اش را احیا کند. بنابراین پاپی به همراه نزدیکان ترول های اسیر شده باید عازم شهر برگن ها شود تا آن ها را از چنگال برگن ها نجات دهد.

ترول ها آخرین محصول اکران شدۀ دریمورکس مخاطبین انیمیشن لگو را که آن هم اقتباسی از یک اسباب بازی و فاقد روایت داستانی مشخصی بود هدف قرار داده به امید اینکه چنان جذاب باشد که دل بیننده را به دست آورد و یک چندگانه جدید شروع کند. از این منظر، فیلمسازان تا حدی موفق عمل کرده اند. فیلم دارای صلابت، از لحاظ بصری چشم نواز و برای کودکان سرگرم کننده و دربردارندۀ پیامی مثبت است، در عین حال با بزرگسالان حرف چندانی برای گفتن ندارد.

نقطۀ قوت انیمیشن جلوه‌های بصری آن است. کارگردانان فیلم والت دورن و مایک میچل دنیایی خلق کرده اند زنده و رنگارنگ، که در آن هریک از شخصیت ها با طراحی های منحصر به فردشان فرصت خودنمایی می یابند. بارزترین ویژگی بسیاری از ترانه های فیلم هم همین است، یعنی تصاویر وهم آلودی که بشدت غافل گیرکننده اند و به حواس بیننده حکمرانی می کنند. از این رو نسخۀ سه بُعدی آن توصیه می شود زیرا این بُعد افزوده، به سکانس ها لایۀ دیگری اضافه و موجب تأثیرگذاری بیشتر می شود. موسیقی متن نیز که حاصل ترکیب آهنگ های اوریجینال و ملودی های شناخته شده است، با مزین کردن فیلم به چند قطعه موسیقی جذاب و مردمی تا حد زیادی اثرگذار است.

متأسفانه ترول ها جوهرۀ لازم برای رسیدن به سطح بالاتر را ندارد. شوخی ها در قیاس با انیمیشن های اخیر مثل فیلم لگو یا حتی  لک لک ها با لطافت و زیرکی چندانی همراه نیست. طنز فیلم اساساً برای نوجوان ها تدارک دیده شده و در آن لحظاتی که لبخند به لب والدین بیاورد نادر است. شخصیت پردازی (من جمله دو شخصیت اصلی پاپی و برنچ) در فیلمنامۀ جاناتان ایبل و گلن برگر ضعیف، و فاقد عمق لازم است. تلاش هایی دیرهنگام برای توسعۀ کاراکترها صورت می گیرد و همین موضوع مانع آن می شود که آرک ها چنان که باید و شاید راضی کننده شود. مقدمه چینی های اولیه سطحی و بی اثرند، و قهرمان ها پیش از آنکه پرورش یابند به ماجراجویی های خود اعزام می شوند.

در میان عوامل دوبله کندریک و تیمبرلیک از همه قابل شناسایی ترند و با بهره گیری از کاریزما و استعداد ذاتی شان به پاپی و برنچ جان بخشیده اند. این دو صداپیشه هماهنگی خوبی با هم دارند و همچون انیمیشن های خانوادگی دیگر که در گذشته از آنان سراغ داریم برای دو شخصیت اصلی متقابلاً بداهه گویی های دوست داشتنی خودشان را بکار می بندند. کندریک شخصیت سرزندۀ خودش را دارد که همیشه به جنبۀ مثبت قضیه فکر می کند، و تیمبرلیک به جای یک ترول ناامید و طعنه زن و بدبین به زندگی حرف می زند. محدودیت‌های فیلمنامه مانع بروز احساسات بین این دو شخصیت می شود اما گویندگان به بهترین شکل ممکن عمل کرده اند. از سوی دیگر کاراکترهای مکمل یکی بارانسکی در نقش رئیس بدجنس و ترسناک و دیگری گریستل یکی از شخصیت های سمپاتیک تر فیلم هستند. زوئی دشنل هم بعنوان برگن بریجت نقشی کلیدی ایفا می کند و چند لحظه ای فرصت عرض اندام می یابد. بازهم یادآور می شوم که هیچکدام از کاراکترها دقیقاً سه بعدی نیستند، ولی کم سن و سال ترها از سر و وضع شان لذت خواهند برند.

گرچه ارزش ترول ها برای بچه ها بیش از سینماروهای بزرگ تر است ولی پیام درستی در دل آن وجود دارد. داستان موضوعاتی پیرامون جستجوی خوشبختی و گذشتن از سد مشکلات برای رسیدن به هدف ها را پیش می کشد. همه چیز در همان سطح ابتدایی می ماند با این حال فیلم با به تصویر کشیدن خوش رفتاری به کودکان تأثیرپذیر درس اخلاق می دهد. جنبه های عاطفی فیلم به پیچیدگی انیمیشن ظاهر و باطن نیست ولی نیازی هم به آن پیچیدگی ندارد. مفاهیم و موضوعات فیلم به مخاطب سنی معینی تلنگر وارد می کند و محصول نهایی را به چیزی آموزنده و پرمعنا ارتقا می دهد.

در نهایت ترول ها برخلاف تصور برخی، از آن انیمیشن های استودیو-محور و به اصطلاح پول ربا نیست، اما نمی توان آن را بهترین انیمیشن سال هم لقب داد. دورن و میچل با ساخت این فیلم خلاقانه اعتبار کسب کرده اند، هر چند در زمینۀ فیلمنامه که فراتر از یک فیلم استاندارد کودکانه نمی رود موفق عمل نکرده اند. دیدن ترول ها با خانواده تنها به شرطی لذت بخش می شود که بچه ها به دیدن آن علاقه نشان دهند.

کریس اگار، اسکرین رنت

دیدگاه‌ها

برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید