news-background
news-background

نقد فیلم Elvis: سلطان راک از ظهور تا سقوط

«الویس» (Elvis) به کارگردانی باز لورمن که به داستان زندگی الویس پریسلی، خواننده‌ی مطرح آمریکایی از دوران کودکی تا مرگ می‌پردازد، یک تجربه‌ی پر زرق و برق، بی‌قرار، بی‌رحمانه و بی‌نظیر است. یک کارناوال در قالب فیلم که مخاطب را خیره نگه می‌دارد.

داستان را اما سرهنگ توماس پارکر، مدیر برنامه‌های الویس روایت می‌کند. کاراکتری که حلقه‌ی اعتماد میان خودش و مادر الویس، الویس و همسرش تشکیل می‌دهد و مسیر زندگی او را تغییر می‌دهد و  نیمی از درآمد او را بالا می‌کشد و بعدها از او به عنوان کلاه‌بردار، یاد می‌شود.

سلطان راک: از ظهور تا سقوط

جای تعجب نیست که روایت پارکر از این داستان، که کل فیلم را دربرمی‌گیرد، بوی بد یک اعتراف در بستر مرگ را به همراه دارد. پارکر به ما می‌گوید که مرگ الویس تا حد زیادی تقصیر عشق و ستایش عمومی بود، یعنی نیاز بی‌وقفه‌ی الویس به این دو مقوله به همان اندازه بود که به قرص و الکل نیز. سرهنگ پارکر ما را برای داستانی از ظهور و سقوط الویس آماده می‌کند که به شکلی داستان ظهور و سقوط خودش هم هست. تصویر یک انسان، اسطوره و افسانه که با چشمان آبی فرو می‌ریزند و تراژدی آنجاست که داستانش متعلق به مردی است که آن را خشک کرده است.

این داستان زندگی الویس است، از تولد فقیرانه و پر دردسر تا مرگ زودرس و تلخ. الویسی که به عنوان فردی سفیدپوست با موسیقی سیاه و با گذشته‌ای در محله‌ی سیاه‌پوستان، اساسا مورد توجه بود. و هر توقفی که در طول مسیر شکل می‌گرفت، وزن یک رویداد تمام‌کننده و تکان‌دهنده را برایش داشت. فی‌الواقع قبل از این‌که الویس جهانی و مطرح شود، از قبل مسیر تغییر را طی کرده است و عظمت و جسارت او مسیر تاریخ را تغییر داده است.

لورمن جزئیات لازم را به کار می‌بندد، دوره‌های داستانی و برجسته را در زندگی شخصی و حرفه‌ای الویس ترسیم می‌کند: دوران بیل استریت، دوران هالیوود، دوران سربازی، خواستگاری و ازدواج و سرنوشت در هتل اینترنشنال وگاس و در این بین یادآوری می‌کند که پارکر داستان را تعریف می‌کند.

این که چگونه باتلر، بازیگر نقش الویس از این نقش جان سالم به در برد، با تمام جریانات هیجان‌انگیز و عملکردهای خستگی‌ناپذیر، هولناک و همانند یک راز است. شاید بهترین چیزی که می‌توان در مورد «الویس» گفت این است که فیلم می‌داند چه چیزی دارد. فیلم لورمن نیازی به جعل الویس ندارد. این فیلم به بازیگری نیاز دارد که بتواند از فیلم جان سالم به در ببرد که نه تنها بتواند از هیجانات سنگین لورمن متمایز شود، بلکه بتواند مخاطب را متقاعد کند که در زیر تمام سطوح براق و طغیان‌های بصری، یک نفر وجود دارد. الویسِی که باتلر نشان می‌دهد، مجری متقاعد کننده‌ای است و مخاطب به طرز عجیبی باور می‌کند که این مردی است که مردم نمی‌توانند چشم از او بردارند اما او همچنین به طرز باورنکردنی ناقص و البته جسور است.

«الویس» یک فیلم فوق‌العاده جذاب و شیداگونه است. فی‌الواقع لورمن کاری می‌کند که مخاطب باور کند فیزیک و جاذبه‌ی جنسی این خواننده، عنوان دشمن عمومی را به همراه داشته است. با این‌که تیم گریم و لباس به او کمک ماهرانه‌ای می‌دهند در پایان اما، بار زیادی هنوز بر عهده‌ی باتلر است که همه‌ی این کارها را انجام دهد و در فیلم لورمن روحی بدمد که برای معنا بخشیدن به آن نیاز دارد. «الویس» یک فیلم سرگرم کننده در مورد جذابیت جنسی این هنرمند کاریزماتیک و یک فیلم بسیار خوب در مورد زندگی او است و سبک زیگزاگی و پیروزمندانه‌ی فیلمساز با موضوع او نیز مطابقت دارد.

اما با این حال ناگفته نماند که فیلمی درباره‌ی الویس که در این مقیاس ساخته شده است، حتی توسط کارگردانی مانند لورمن، که کارش بلافاصله سیاسی شناخته نمی‌شود، مسئولیت‌های دیگری نیز به همراه دارد. به هر حال، این داستانی جدایی‌ناپذیر از تاریخ و احساسات عمومی است که پریسلی را احاطه کرده است. این شامل تلاش‌های سیاسی برای ممنوعیت او و همچنین نگرش‌های پشت این تلاش‌ها و سبک‌ها و صداهای سیاه‌پوستانی که حتی الویس سفید را تهدیدآمیز جلوه داد، می‌شود. اگرچه اکثرا بر این باورند که الویس از عوامل مهم بیداری جنسی جوانان بود، اما او همچنین وسیله‌ای بود برای موسیقی سیاهان که راه خود را به ایستگاه‌های رادیویی سفیدها پیدا کردند.

فی‌الواقع الویس، نقطه‌ی مهمی است برای حل و فصل موضوع نژادی و زنده ماندن موسیقی سیاه‌پوستان و این تقابل و تلاش، ریشه در کودکی او دارد که به فضاهای سیاه‌پوستان ورود پیدا می‌کند و با آن‌ها انس می‌گیرد و در موسیقی‌ آنان گرفتار می‌شود. ناگفته نماند که برخی از معروف‌ترین آهنگ‌های او به عنوان مثال، Hound Dog از Big Mama Thornton دوباره به دهان نوازندگان سیاه پوستی که اولین‌بار آن‌ها را نوشتند، اجرا شد و این‌گونه الویس  بدل می‌شود به قدردان و حامی آن موسیقی، دریافت‌کننده و ذینفع شادی‌بخش و عضوی جدای‌ناپذیر از موسیقی‌ که دوست داشت. لورمن نیز همزمان انبوه موسیقی‌دانان افسانه‌ای سیاه‌پوست را با درک خسته‌کننده‌ای از جهان آغشته می‌کندو روی قدردانی الویس از آن‌ها سرمایه‌گذاری می‌کند.

در نهایت باید گفت «الویس»؛ فیلمی سخت، طاقت‌فرسا و تأثیرگذار است. فیلم‌های لورمن پر از صحنه‌های مهمی هستند که به نظر می‌رسد به دست یک نابغه‌‌ی دیوانه برای یافتن خلسه در کوچک‌ترین چیزها شکسته و دوباره کنار هم قرار گرفته‌اند. تماشای «الویس» اگرچه هیجان‌انگیز و پرزرق و برق است اما به‌عنوان سندی از جماعت عاشق و هیجان لحظه‌ی دیدن اجرای الویس، شکل مهمی از رابطه ی الویس و توده‌ها را به نمایش می‌گذارد و حتی در لحظات پایانی؛ زمانی که با پارکر به اتاق بیمارستان برمی‌گردیم و صدای او برای فروختن روح خود و الویس را از جان و دل می‌شنویم؛ این ارتباط کمرنگ نمی‌شود و اگرچه لورمن سرنوشت پارکر و الویس را به قراردادی ابدی پیوند می‌زند؛  پارکر را هم به فاوست و هم شیطان و الویس را به ماشینی در حال مرگ که تا آخرین نفس خود با درماندگی مردی اجرا می‌کرد که به نظر می‌رسد چاره‌ای ندارد، اما در الویس می‌بینیم که خستگی، هرگز عشق ورزیدنش را کم نکرد و همیشه عاشقانه آنچه باید را به مردم، می‌بخشید.

 

یاسمن اسمعیل‌زادگان

دیدگاه‌ها

برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید