بیل در مصاحبه با مجله «جیکیو» از متد اکتینگ، رقابت با دیکاپریو و بسیاری دیگر گفته است.
«کریستین بیل» که به زودی فیلم «آمستردام» (Amsterdam) به کارگردانی «دیوید او. راسل» را روی پرده خواهد داشت، در مصاحبه مفصلی با مجله «جیکیو» از مسائل گوناگونی میگوید و فاش میکند که نگران گیر افتادن در نقش «بتمن» پس از سهگانه «شوالیه تاریکی» (The Dark Knight) بوده است.
فیلم پرستاره «آمستردام» با بودجه ۸۲ میلیون دلاری ساخته شده اما پس از اکران در ۳۰۰۰ سالن سینما در سراسر آمریکا، انتظار میرود که تنها ۱۰ میلیون دلار بلیتفروشی کند. به همین علت راضی شده برای کمک به فروش فیلم تصویرش روی جلد مجله چاپ شود: «مردم همیشه میگفتند این کارها کمک میکند. من هیچوقت چنین اعتقادی نداشتم. اما، گفتم: «خیلی خوب، باشد.» برایم مهم است. مهم است، میدانید.»
او در بخشی دیگر از مصاحبه میگوید پس از موفقیت فیلمهای «شوالیه تاریکی» به کارگردانی «کریستفر نولان»، نگران گیر افتادن در نقش «بتمن» بوده است: «خیلی لذت بردم چون فکر میکردم: «این ممکن است تنها فرصت باشد. ممکن است هرگز نتوانم چنین نقشی بازی کنم.» و به اعتقاد بسیاری نخواهم توانست. فکر میکردم: «شاید مجبور باشم نقشهای دیگری بازی کنم.»»
بیل اضافه میکند: «هرگز خودم را یک بازیگر نقش اول نمیدیدم. خستهکننده است. نقشهای خوب را به دست نمیآورید. حتی اگر نقش اول را بازی کنم، وانمود میکنم که شخصیت چهارم یا پنجم هستم، چون آزادی عمل بیشتری به دست میآورید. از این گذشته واقعاً به تأثیر کلی یک شخصیت فکر نمیکنم. برای من مهم بازیگوشی است، مثل حیوانات و کودکان. به نقشی که بازی میکنید فکر کنید نه تأثیری که روی شما میگذارد.»
بیل میگوید برای دوران حرفهای خود «استراتژی» تعیین نکرده است: «فکر میکنم مردم به اشتباه تصور میکنند که من یک بازیگر نقش اول هستم، و این من را به فکر فرو میبرد و درکش نمیکنم.»
بیل میگوید در هالیوود بهترین نقشها را ابتدا به «لئوناردو دیکاپریو» پیشنهاد میکنند: «آه، رفیق. فقط بحث من نیست. ببینید، تا امروز، هر کس هر نقشی به دست آورده، به این دلیل بوده که او آن را پیش از آنها نپذیرفته است. مهم نیست کسی به شما چه میگوید. مهم نیست با کارگردانها چقدر رابطه دوستانهای دارید. همه افرادی که من چندین بار با آنها همکاری داشتهام، همه آن نقشها را اول به او پیشنهاد کردهاند. خوب؟ یکی از آن آدمها اتفاقاً این را به من گفته. بنابراین، متشکرم لئو، چون به معنای واقعی کلمه، میتواند هر نقشی که بازی میکند را انتخاب کند. و خوش به حالش، او شگفتآور است.»
بیل ادامه میدهد: «[دیکاپریو] باشکوه نقشآفرینی میکند. اما میتوانم گمان ببرم که تقریباً همه بازیگران هم سن و سال او در هالیوود بازیگری خودشان را مدیون اینند که او پروژههایی را نپذیرفته.»
یکی از این نقشهای رد شده از سوی دیکاپریو «پاتریک بیتمن» قاتل در فیلم «روانی آمریکایی» (American Psycho) بوده است. بیل میگوید: «هیچکس جز کارگردان من را نمیخواست. بنابراین گفتند تنها در صورتی میتوانم بازی کنم که آن میزان دستمزد را بدهند.»
بیل به یاد میآورد: «خانه مشترکی با پدر و خواهرم داشتیم که قرار بود پس گرفته شود. بنابراین اولین فکری که به ذهنم آمد این بود که «یا خدا. کمی پول به من میدهند» چون قرار است در «روانی آمریکایی» بازی کنم، اما به یاد میآورم که یک بار در تریلر گریم نشسته بودم و گریمور به من میخندید چون دستمزدم کمتر از همه گروه گریم بود. بنابراین از آن پس انگیزه من این بود که «به اندازه کافی پول به دست میآورم که خانه را پس نگیرند.»»
بیل در بخش دیگری از مصاحبه بازی در فیلم ابرقهرمانی «ثور: عشق و تندر» (Thor: Love and Thunder) مارول و دیزنی در مقابل پردههای سبز را «یکنواخت» توصیف میکند. او در این فیلم نقش شخصیت شرور «گور خداکش» را بازی کرده است.
بیل میگوید: «اولین باری بود که این کار را میکردم. یعنی تعریفش یکنواختی است. آدمهای خوبی در کنار شما هستند. بازیگران دیگری را دارید که بسیار باتجربهتر از منند. اما آیا میتوانید فرق یک روز را با روزی دیگر تشخیص دهید؟ نه. مطلقاً نه. نمیدانید چه کنید. حتی نمیتوانستم یک صحنه را از صحنهای دیگر تشخیص دهم. دائماً میگفتند: «روی صحنه شماره سه باشید.» و من میگفتم: «صحنه شماره سه کدام است؟» میگفتند: «همان که آبی است.» بعد میگفتند: «روی صحنه شماره هفت باشید.»، «صحنه شماره هفت کدام است؟»، «همان که آبی است.» و من میپرسیدم: «کجاست؟»»
بیل اضافه میکند که برای فیلم «عشق و تند» سعی نکرده میان برداشتها به متد اکتینگ عمل کند: «اقدام رقتانگیزی میشد. چرا که برای گذاشتن و برداشتن داندانهای نیش به کمک نیاز داشتم و باید توضیح میدادم که ناخنهایم شکسته یا با آن لباس سکندری میخوردم.»
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید