news-background
news-background

[نقد] نقد و بررسی فیلم “Pulp Fiction”-بخش دوم

توجه : بخش هایی از این متن حاوی داستان فیلم میباشد،اگر این فیلم را ندیده اید،ادامه متن را مطالعه نکنید.

برای مشاهده قسمت اول این نقد کلیک نمایید

دانلود / مشاهده فیلم از 30نما

داستان غیرخطی

یکی از فاکتور های مهمی که پالپ فیکشن را به یکی از جذاب ترین فیلم های تاریخ سینما تبدیل کرده شیوه داستان غیرخطی است . شاید چیزی که بسیاری از آدم ها را بعد از یکبار دیدنش گیج میکند این است که چه شد از کجا به کجا رسید ؟! درواقع فیلم در 4 باره زمانی جریان دارد که اگر به ترتیب پیش میرفت اینطور میشد .

1- ماموریت  وینسنت  و جولز و کشتن آن دو دلال مواد مخدر , که در ابتدای فیلم دیدیم

2- تیراندازی مردی که پشت حال خانه کمین کرده به وینسنت و جولز و نجات یافتن معجزه بار آن ها از مرگ و سپس رفتن به کافه و جریان جولز با آن زن و شوهر دزد ناشی !

3- رستوران رفتن وینسنت و میا , آن رقص معروف  و مشکلاتی که بعد آن برای میا اتفاق می افتد

4- ماجرای بوچ و مارسلاس . کشته شدن وینسنت توسط بوچ و بعد آن جریان ضرب وشتم اش با مارسلاس , سپس نجات دادن مارسلاس از دست آن بیمار های روانی جنسی !

درواقع فیلم باید با سکانس بوچ و فابیان , زن بوچ (با بازی ماریا د مدریوس) سوار بر چاپر با دیالوگ زیر تمام میشد .

بوچ : سوار شو باید بریم زود باش

فابیان : بوچ , این موتور سیکلت مال کیه ؟

بوچ : این چاپرــه عزیزم

فابیان : این چاپر مال کیه ؟

بوچ : زد

فابیان : زد کیه ؟

بوچ : زد مرده عزیزم ! زد مرده

اما بخاطر غیرخطی بودن فیلمنامه , ماجرا های فیلم صورت 12,4,3, نشان داده می شود و در سکانس پایانی در کافه وقتی وینسنت و جولز از آن جا بیرون رفتند فیلم به پایان می رسد . درواقع شما پایان فیلمی را دیدید که اتفاقات آینده و سرنوشت آن دو نفر را میدانستید ! اما مهم ترین قسمت فیلم مربوط همین سرنوشت وینسنت و جولز هست . شاید شما وقتی تیر اندازی آن فردی که آن پشت قایم شده بود در خانه ی دلال های مواد در آخر فیلم به وینسنت و جولز دیدید بعد از زنده موندنشون و وقتی تیر به شکل عجیبی به دیوار پشتی آن ها برخورد کرده بود در صورتی که تیر حتی به قسمت بالایی دیوار هم نخورده بود یعنی از بالای سرشون رد نشده بود و فقط یک راه وجود دارد تا تیر به آن قسمت دیوار خورده باشد , اینکه از از بدن آن ها عبور کرده و به دیوار برخورد کند ! فکر کردین معجزه ای رخ داده یا به قول جولز پروردگار از بهشت آمده و جلوی تیر ها را گرفته است . اما در واقع اینطور نشد زیرا اگر دقت کنین قبل اینکه آن مرد شلیک کند جای تیر روی دیوار ها وجود داشته است . پس کشته شدن وینسنت در ادامه داستان بخاطر اینکه این موضوع را یک اتفاق شمرد و زنده بودن جولز بخاطر اینکه یقین داشت این معجزه ای از طرف خداوند هست و میخواهد چیزی را به او ثابت کند یک برداشت و بررسی احمقانه از فیلم است . درواقع وینسنت حتی اگر واقعا این اتفاق یک معجزه بود و به طور شگفت انگیزی تیر ها به آن ها برخورد نمیکرد و تفنگی که  در دست آن مرد بود مشقی نبود باز هم آن را یک اتفاق میدانست و جولز هم آن را معجزه . البته این هم نمیشود انکار کرد شاید این موضوع که تفنگ مشقی بود خودش یک معجزه بود و میتونست اسلحه واقعی باشد و آن ها را بکشد اما جولز به یک اتفاقی نیاز داشت تا از کار خود بیرون بکشد و ادامه زندگی اش را بدون کار های گانگستری دنبال کند . گاهی ادم ها برای اینکه از کار خود دست بکشند فقط دنبال یک بهونه میگردند و درست است ! جولز هم دنبال  اتفاقی میگشت که آن را معجزه بداند و از کارش دست بکشد و همین تصمیم باعث شد جان سالم به در ببرد و وینسنت در ادامه توسط بوچ کشته شود . اما نمیتوان گفت کشته شدن وینسنت ربطی به برداشت اش از این موضوع  داشت و کشته شدن او همان قدر اتفاقی بود که تصمیم جولز برای کنار کشیدن اتفاقی بود .

3

نکته ها و اتفاقات جالب پالپ فیکشن

همان طور در ابتدای بررسی عرض کردم پالپ فیکشن یا داستان عامه پسند دریایی از نکات ریز و اتفاقات جالب است . ما از سکانس کشته شدن وینسنت شروع میکنیم . خب , وقتی بوچ برای برداشتن ساعت ارزشمندش به خانه اش برگشت وینسنت و مارسلاس والاس خانه او را بخاطر مشکلاتی که بوچ با مارسلاس داشت تحت نظر داشتند اما مارسلاس وقتی بوچ به خانه برگشت داخل خانه نبود و فقط وینسنت در خانه حضور داشت که در دستشویی بود . بوچ که دید کسی در خانه نیست خیالش راحت شد و از جایی که صبحانه هم نخورده بود بعد برداشتن ساعت شروع کرد به درست کردن صبحانه و سر و صدای زیادی ام به راه انداخت . در حالت عادی وینسنت که صدا ها را قطعا شنیده یا اصلا فقط صدای باز شدن در را , باید یواش از دستشویی بیرون بیاد و به بوچ حمله کند و تفنگ را ور دارد و او را بکشد یا دست و پایش ببندد . یا حداقل عین احمق ها از دستشویی بیرون نیاد که بوچ را متوجه خودش کند و با تفنگی که روی میز بود کشته شود . درواقع همونطور که گفتم مارسلاس و وینسنت خانه ی بوچ را تحت نظر گرفتند پس وینسنت فکر کرده مارسلاس است که برگشته است . بوچ هم همونطور که در حال درست کردن صبحانه بود تفنگی را روی میز دید (که برای مارسلاس بود) و فهمید کسی در خانه است و وینسنت بی خبر از حضور بوچ , از دستشویی بیرون می آید و کشته می شود . حالا والاس کجا بود ؟ اگر دقت کنین وقتی بوچ از خانه بیرون می آید بعد از برداشتن ساعت و کشتن وینسنت در نزدیکی خانه , مارسلاس والاس را میبیند که با دو لیوان کافه در حال بازگشت به خانه بوچ هست و بعد با هم در گیر میشوند و تا اخر که به زیر زمین آن مغازه می روند . پس او رفته بود کافه بگیرد و تفنگی که در خانه بوچ بود هم برای مارسلاس بود , چون تفنگش بزرگ بود تفنگ وینسنت را گرفته بود و برای خودش را را در خانه بوچ گذاشت . زیرا اگر دقت کنید وقتی مارسلاس دنبال بوچ میدوید تا به او تیراندازی کند تفنگش کلت بود و زیر لباس جا می شد . نکته مهم دیگر همان جای تیر بر دیوار است که توضیح داده شد . در جایی که خیلی ها داستان و سرنوشت کاراکتر ها را به معجزه و اتفاق دانستن جولز و وینسنت دانستند یک ذره دقت نکردند به جای تیر روی دیوار قبل از شلیک آن مرد ! اتفاق جالب دیگر فیلم بردن کاپ (جایزه مسابقه رقص در رستوران)توسط وینسنت و میا زن مارسلاس والاس بود بخاطر رقص معروفشان , اما شاید برایتان جالب باشد آن ها کاپ را نبردند بلکه دزدیدند ! در سکانس برگشتن بوچ به خانه اش برای برداشتن ساعت , صدای اخبار در تلویزیون یا رادیو خانه های آن اطرف به گوش می رسد که میگوید که جایزه مسابقات رقص در یک رستوران دزدیده شد ! در ابتدای فیلم سکانس زن و شوهر دزد قبل از تیتراز آغازین فیلم اگر دقت کنین میتوانید وینسنت و دیالوگ های پایانی فیلم را بشنوید ! و آخرین نکته ی جالب اما عجیب این بود که اگه دقت کرده باشین در فیلم هر بار وینسنت به دستشویی میرفت بعد از بیرون آمدن یک اتفاق بد برایش می افتد . اول که وقتی از دستشویی خانه میا آمد میا را دید که اوردوز کرده . دوم وقتی اومد بوچ بهش شلیک کرد و آخرین بار وقتی بیرون اومد آن زن و شوهر از کافه خواستند دزدی کنند !

5

پالپ فیکشن چه دنیایی است ؟!

در قسمت آخر بررسی میخوایم به تفاوت پالپ فیکشن با سایر فیلم های این سبکی بپردازیم . میخوایم ببینیم دنیای پالپ فیکشن چگونه است ! اگر بخوایم به طور کلی حساب کنیم پالپ فیکشن دنیایی است که آدم های درونش از یک سری مشکلاتی که دارند میخواهند فرار کنند برای همین به جای دیگری پناه می آورند که از مشکلی که دارند بزرگ تر است و در واقع به قول خودمون از چاله به چاه می افتند ! مثلا در سکانس درگیری بوچ و مارسلاس , بوچ برای اینکه از دست مارسلاس فرار کند به مغازه ای پناه می برد که صاحب آن و دوستش تجاوزگر بودند ! و به شکل عجیبی به مارسلاس تجاوز کردند . یا در همون ابتدای فیلم , آن زن و شوهر برای اینکه از مشکلات زندگی خود از جمله مالی خلاص شوند دست به دزدی از مشتری های کافه زدند که توسط جولز و وینسنت تهدید به مرگ شدند و شانس آوردند که جولز متحول شده بود وگرنه کشته می شدند ! پالپ فیکشن دنیایی از تفاوت هاست برای مثال تارانتینو به شکلی کاملا متفاوت به تجاوز جنسی در فیلمش پرداخته است . اکثر فیلم ها به طور معمول از تجاوز جنس مذکر به مونث پرده بر میدارند اما تارانتینو با تجاوز مذکر به مذکر این مسئله را نشان داد که تا چه حد در جوامع مشکل جنسی وجود دارد که تجاوز جنسی فقط به تجاوز مرد به زن خلاصه نمی شود و هستند بیماران جنسی وخیمی که دست به همچین کار هایی بزنند . داستان عامه پسند دنیایی از بی رحمی و خشونت و تفاوت هاست , جایی که نشان میدهد یک قاتل بی رحم که همیشه قبل کشتن کسی یک آیه را برای آرام و خونسرد شدن خودش تکرار میکرد تا از عذاب وجدان رها شود , به جایی میرسد که پولی به طرف مقابل که قصد کشتنش را دارد میدهد و میگوید :

جولز : اون پول رو بذار تو جیبت

وینسنت : اگه به این یارو هزارو پونصد دلار بدی من قانونا میکشمش !

جولز : همینطوری که بهش نمیدم , وینسنت ! با این پول یه چیزی رو ازش میخرم , میدونی چی رو رینگو ؟

رینگو : چی رو ؟

جولز : جونت رو , این پول رو بهت میدم که مجبور نباشم بکشمت ! تو کتاب مقدس یه آیه هست که هر وقت بخوام دخل کسی رو در بیارم اونو میگم . اون باعث میشه خونسرد بشم ولی تا حالا به معنی اش فکر نکرده بودم !

این آیه رو چندین ساله میگفتم و اگر میشنیدیش به این معنی بود که دیگه مردی ! ولی صبح اتفاقاتی افتاد که باعث شد بهش فکر کنم ! شاید تو اهریمنی و من انسان پرهیزگار , یا شاید تو اون انسان پرهیزگار و من هدایتگر و این دنیاست که خود خواه و اهریمن هست . ولی حقیقت این نیست رینگو !

تو اون ستمدیده ای و منم استبداد انسان های اهریمنی ! حالا برو

سخن اخر

امیدوارم لذت برده باشد , تک تک اتفاقات در این مقاله و بررسی , سعی شد گفته بشه و خیلی از موضوعات هم بیرون از داستان و فیلم بود که برای بهتر و بیشتر متوجه شدن و دانستن شما عزیزان در متن قرار گرفت .

دیدگاه‌ها

برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید