«تصمیم به ترک» (Decision to Leave) اثر استاد کرهای، پارک چان ووک، یک داستان عشقی داهیانه و خیره کننده است و کارگردان با باز کردن یک پروندهی جنایی؛ شوخطبعی، مالیخولیا و ایدهآلیسم افلاطونی رمانتیک و پیچیدهای را همزمان به تصویر میآورد و نوآری خوشساخت را خلق میکند که مخاطب ذره ذره در اعماق آن فرو میرود.
«تصمیم به ترک» داستان بازپرس مجرب و قدری (هایجون) است که با پرونده قتل مرد میانسالی روبهرو میشود و برای رمزگشایی از پرونده، به دنبال همسر مقتول میرود و در این بین آرامآرام به او دل میبازد و این دلباختگی شروع جریانات دیگری برای آنهاست.
اگرچه قصهی تازهترین ساختهی ووک، در اول مسیر، یک پروندهی جنایی معمولی به نظر میرسد، اما رفته رفته ووک با طمأنینه و دقت نظر، مخاطب را به جهان انسانهایی میبرد که در تلاشند تا در شرایط ساده و معمولی، هرآنچه که پیش آمده را مدیریت کنند اما احساسات و عواطفشان، حالشان را به سمت ویرانی میبرد و عشقی ناگهانی که کاراکترها سعی در نادیده گرفتنش دارند، بیشتر و بیشتر جان میگیرد. نمونهی بارز این نگاه، بازپرس است، فردی متبحر و موفق در حیطهی کاری، اما مواجهی او با احساسات درونیاش و بروز آنها، زندگی شخصی و کاریاش را دگرگون میکند.
پارک چان ووک اینبار با خونسردی در یکیدیگر از هزارتوهای بینظیر پیچیدهاش جست میزند و دنبالهی سرنخهای زیبا و درخشان او مخاطب را به جهان تازهای دعوت میکند. ووک به زیبایی چهرهای از کهنالگوهای کلاسیک نوآر را از یک کارآگاه پلیس جوان ارائه میدهد و داستانش را به آرامی پیش میبرد و با گرهافکنی ها و گرهگشاییهای مختلف، خستگی را از مخاطب میگیرد. بازپرسی خوشتیپ، مورد احترام که با همسری زیبا و شوخ ازدواج کرده است. با این حال، آنها اساسا زندگی مشترکی را تشکیل نمیدهند، زن در شهر ساحلی کوچکتر کار میکند و مرد که در دایرهی جنایی است، برای پیشرفت به شرارت شهرهای بزرگ نیاز دارد. اگرچه حتی در اینجا هم، همه چیز آرام پیش میرود اما زمانی که جسد مردی میانسال پیدا میشود و پرونده به هایجون داده میشود، اوضاع تغییر میکند.
اگرچه «تصمیم به ترک» اساساً یک داستان عاشقانه است اما پیوند احساسی پرشوری در تصاویر آن وجود دارد که به زیبایی نمایان میشود و فیالواقع تصاویر پرمعناتر از کلمات بیان شده، مخاطب را درگیر میکنند. ناگفته نماند که دوربین فوقالعاده کیم جی یونگ به نظر میرسد که اوج جدیدی از بیان را پیدا کرده، بدون اینکه ذرهای خودنمایی کند. لانگشاتهای بینظیر و تصاویر باشکوه از طبیعت، همچون کوهستان، دریا، مشعلهایی که در شب، جنگل را جستوجو میکنند، تقارنهای برش یک ماشین پارک شده در بزرگراه کنار ساحل و دریا در یک طرف، شن و ماسه در طرف دیگر و استفاده ظریف از بازتابها که جهان ووک را درخشان میکند.
از دیگر نکات مهم فیلم، تدوین مخصوص ووک و البته موسیقی دلنواز و سرشار از شور و عشق است که به زیبایی هم هذیانگویی از تصاویر را ارائه میدهد و هم سادگی یک دلتنگی را تداعی میکند. پارک حتی زمانی که با معمای قدیمی ارائه داستانهای پسزمینه و در عین حال درگیر نگه داشتن مخاطبان روبهرو میشود، گویی نوعی بدعتگذاری را انجام میدهد و اثرش را به یک بن بست بسیار غیرمعمول ختم میکند که در نهایت در آنچه که انسانها انجام خواهند داد؛ ارزشهایی که خیانت خواهند کرد و آرامشی را که قربانی خواهند کرد، به اوج میرسد.
ناگفته نماند که «تصمیم به ترک»، بهطور نفسگیر اثری مدرن و همراه با تکنولوژی است. فنآوری تلفنهای هوشمند و ساعتهای هوشمند به سرعت در داستان جداییناپذیر میشوند و در سطح عملکردی و انتقال اطلاعات تاثیر دارند؛ فیالمثل از تأخیرهای دردناک در مکالمهی پیام متنی گرفته تا نقشی که ضبطهای صوتی و تصویری در فیلمنامه ایفا میکنند و پارک نشان میدهد که در جهان مدرن، اساساً نحوهی ارتباط ما با تکنولوژی، روش به یاد آوردن، نحوهی تجربه عشق و از دست دادنها را نیز تغییر میدهد.
در نهایت میتوان گفت برای لذت بردن از «تصبم به ترک»، باید صبر پیشه کرد و بیش از دو ساعت به تماشای این جهان نشست تا بتوان اندکی از روابط فیلم را درک کرد. پارک در آرامش به ما میآموزد که تصورات انسان خطاپذیراند و احساسات انسان قابل تغییر است و در طول زیستن مدام به این میرسیم که آیا اساسا دوست داشتنی وجود دارد یا صرفاً با یک تقلید و یا نوعی سرگرمی مواجهایم؟ آیا حافظه متزلزل است و افکار و انگیزهها را نمیتوان بیرون از جعبه قفل شدهی قلب شناخت؟ آیا قلب یک عاشق غیرقابل اعتماد است؟ و در پس تمام این سوالات، پارک چان ووک با پایان غافلگیرکننده، غمانگیز و در عین حال بسیار رضایتبخش، امضای خود را در سینما پررنگتر میکند.
یاسمن اسمعیلزادگان
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید