فیلم «مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست» سومین عنوان اختصاصی مارول/سونی است که قرار است پایانی برای یک دوران باشد. و البته شاید آغازی برای یک دوران جدید.
[این متن حاوی اسپویلر از فیلم «مرد عنکبوتی راهی به خانه نیست» و سریال «هاکآی» است.]
جدیدترین فیلم مارول « مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست» (Spider-man: No Way Home) با شکوه هرچه تمامتر همه مرد عنکبوتیهای قرن ۲۱ (منهای مایلز مورالز) را گرد هم میآورد تا هم مسئولیت مرد عنکبوتی بودن را یادآور شود و هم ادای احترامی به توبی مگوایر و اندرو گارفیلد کرده باشد. و البته بزرگترین (و بهترین) عنوان استودیوی سینمایی مارول در سال ۲۰۲۱ را رقم بزند. در عین حال دنیای سینمایی مارول را گسترش بدهد. هر بار که فکر میکنیم دنیای مارول به اندازه کافی عظیم شده، باز هم سازندگان ورق جدیدی رو میکنند.
داستان از جایی شروع میشود که قسمت قبلی به پایان رسید: هویت مرد عنکبوتی برای همگان فاش میشود و پیتر باید با عواقب کارهایش روبرو شود. جی جونا جیمیسون با بازی جی کی سیمونز در هیبتی همانند الکس جونز به عنوان منشا اطلاعات دروغ و حامی نظریههای توطئه کاری را که در نشریهی دیلی بیوگل انجام میداد این بار به صورت اخبار ویدئویی ادامه میدهد و هم هویت مرد عنکبوتی را افشا میکند و هم اخبار دروغ مبنی بر کشته شدن میستریو توسط پیتر را منتشر میسازد. او که در تلاش است از یک قهرمان، تبهکار بسازد، کارش هم میگیرد و برنامهاش پربینندهتر میشود.
حالا پیتر باید با دادگاه سر و کله بزند و اولین حضور جذاب فیلم همین جا رخ میدهد: مت مورداک (یا همان دردویل) با بازی چارلی کاکس در نقش وکیل مدافع پیتر و دوستانش ظاهر میشود و البته در یک صحنه نشانی از دردویل بودنش نشانمان میدهد. علاوه بر جذابیت داستان خود مت مورداک، نکتهی مهم حضور شخصیتهای مارول/نتفلیکس در دنیای سینمایی است که هم به شدت اشتیاق برانگیز است، هم میتواند زمینهساز اتفاقات خوشایند زیادی در این دنیا باشد. با برنامهریزی جالب دست اندرکاران مارول، ظهور کینگ پین (ویلسون فیسک) با بازی وینسنت دونافریو و مت مورداک همزمان شده و شور و هیجان زیادی در میان هواداران مارول ایجاد کرده.
به هر حال مت مورداک موفق میشود تمامی اتهامات را از پیتر و خانوادهاش رفع کند و حالا داستان حول برهمکنش زندگی ابرقهرمانی پیتر با زندگی شخصیاش است. این حواشی زندگی او و دوستانش را تحت تاثیر قرار میدهد و برای مثال آنها نمیتوانند از هیچ دانشگاهی پذیرش بگیرند. این اتفاقات در حالی رخ میدهد که مرد عنکبوتی آخرین ابرقهرمان نقابدار مارول بود. از سال ۲۰۰۸ که تونی استارک مقابل دوربینهای خبری اعلام کرد که او آیرن من است، هیچ کدام از قهرمانان مارول هویت پنهانی نداشتهاند. کپ، تور، نت، کلینت، بروس و … و حتی شانگ شی. راستش تا قبل از این فیلم، دلیل منطقیای هم نداشت که در عصر گوشیهای هوشمند و فناوری اطلاعات، هویت قهرمانی پنهان بماند. در طرف مقابل اما همواره هویت پنهان با کرکتر مرد عنکبوتی گره خورده است. حتی در کامیکهای «جنگ داخلی» افشای هویت او یک نقطه عطف مهم در داستان است که نکتهای پررنگ در برنامههای تونی برای قانونمند کردن اعمال ابرقهرمانان است.
با این حال اینجا دردسر بزرگی برای پیتر به وجود میآید. جوانی که هنوز حتی از دبیرستان خارج نشده. هنوز زندگی شخصیاش را شروع هم نکرده. افشای هویت یا به عبارت بهتر پنهان نگه داشتن آن بزرگترین نقطه ضعف زندگی اوست. همان طور که داکتر استرینج به او میگوید، مشکل نه برملا شدن نامش که تلاش او برای داشتن یک زندگی دوگانه است. او میخواهد در بین این دو دنیا رفت و آمد کند که این عمل سببساز همه مشکلاتش است. صرف نظر از پایان فیلم، این زندگی دوگانه با هویت قهرمانی او و مسئولیت پذیریاش تنافر دارد. و همین خودخواهیاش سبب بروز تمام مشکلات این فیلم میشود. درست است که او برای خاطر آشنایانش دنبال پاک کردن هویتش از ذهن همهی دنیاست، اما این نکته که او میخواهد در کنار زندگی ابرقهرمانیاش، یک زندگی عادی هم داشته باشد، نمایانگر نوعی عدم پذیرش مسئولیت است. و خب کل داستان مرد عنکبوتی از آغاز پیرامون ارتباط بین قدرت و مسئولیت بوده: «با قدرت فراوان مسئولیتپذیری فراوان هم میآید.»
او پنج بار ورد استیون را عوض میکند (که با مورد اول یعنی استثنا کردن خود استیون شش بار میشود) و این اتفاق زمینهساز بروز یک آشفتگی بزرگ در واقعیت مولتیورس میشود. تعداد بسیاری از دشمنان مرد عنکبوتی از فیلمهای گذشته به این دنیا میآیند. دکتر اکتاپوس، گرین کابلین، الکترو، لیزارد و سند من در انتهای پردهی اول فیلم به این دنیا میآیند و همه هم همان بازیگرهای اصلی هستند. نامهای بزرگی مانند جیمی فاکس، ویلم دفو و آلفرد مولینا. و اینجاست که آن جملهی تام هالند در تور تبلیغاتی پیش از اکران فیلم بروز پیدا میکند: این فیلم بزرگتر از «اونجرز: پایان بازی» است. البته حقیقت ندارد! اما جمع شدن تعداد زیادی قهرمان و شرور فیلم را بزرگتر و باشکوهتر میکند. و ذکر این نکته هم ضروری است که در اونجرز همهی کرکترهای مثبت و منفی از یک دنیا بودند و اینجا از دنیاهای موازی!
استیون خیلی سرراست تلاش میکند ماجرا را فیصله بدهد، اما پیتر مخالفت میکند. در عین بیمسئولیتی میخواهد مسئولیت این افراد شرور را بر عهده بگیرد. و نتیجهاش یک تراژدی بزرگ است. گرچه «عمه می» به او قوت قلب میدهد و میگوید او کار درست را انجام داده. اما به چه قیمتی؟ پیتر در این فیلم دو بار بهای سنگینی برای اعمالش میپردازد. یک بار در پردهی دوم و یک بار در پایان فیلم. اما قبل از آن استودیوی مارول دست به آتشبازی میزند.
زمانی که پیتر احساس میکند که همه چیز تقصیر اوست و در تنهایی در حال سوگواریست، اسلاف او هم پا به این دنیا میگذارند و بازی ابعاد بزرگتری پیدا میکند. اتفاقی که همه میدانستیم رخ میدهد اما بازیگران و دستاندرکاران در ظاهر انکار (بیهودهای!) میکردند میافتد. آمدن توبی مگوایر و اندرو گارفیلد از فیلمهای پیشین. آن هم نه به صورت یک کمیو که کاملا تاثیرگذار با نقشهایی پررنگ و اساسی در پردهی سوم. بزرگترین نقطهی قوت میان نقاط قوت فراوان فیلم هم در اینجا شکل میگیرد. پیتر که باید درس جدیدی یاد بگیرد، چه آموزگارانی بهتر از مردعنکبوتیهای بالغتر؟ در ابتدا یک سکانس برخورد توبی و اندرو را داریم که فوقالعاده جذاب از آب درآمده و لحن اندوهگین پردهی دوم را تلطیف میکند. صحبتهایشان با همدیگر و شوخیهایی که شکل میگیرد دوباره لحن کامیک فیلم را زنده میکند و سپس بلافاصله احترام متقابلی بینشان ایجاد میشود. امجی این دو مرد عنکبوتی تازه را به سراغ پیتر (۱) میبرد تا با او صحبت کرده و به معنای واقعی کلمه نشان بدهند او تنها نیست. او میفهمد مرد عنکبوتی در تمام دنیاها باید با مسئولیت کارهایش کنار بیاید و در هر حال مانند یک قهرمان عمل کند.
و سپس زمان تیم شدن فرا میرسد. هر سه پیتر با همکاریِ هم، درمان همهی شرورها را پیدا میکنند و در هنگام مبارزه باید نحوهی مبارزه به عنوان تیم را فرا بگیرند. تا دو پیتر بالغتر هم درس خود را فرا گرفته باشند. هر سه از حس عنکبوتی (Spidy Sence) استفاده میکنند و نکتهی جذاب فیلم هم همین است. از ابتدای این فیلم شاهد رشد این حس یا همان خارش پیتر (پیتر تینگل) بودیم. اوجش هم همانجایی بود که حتی زمانی روحش از جسمش جدا میشود، میتواند جسمش را کنترل کند. (به امواج شکل گرفته دور پیتر دقت کنید که کاملا یادآور خطوط مواج کامیک بوکی در فیلم «مرد عنکبوتی به درون دنیای عنکبوتی» است). همین حس عنکبوتی در انتهای پردهی دوم هم به شکل دیدهنشدهای ظهور میکند و خصوصیات تازهای از خود نشان میدهد. آخرین نشانهی رشد پیتر قبل از درس نهایی و آمدن سایر پیترها.
نبرد نهایی هم که بهترین نبرد مرد عنکبوتی تاریخ است. وقتی که هر سه یاد میگیرند هماهنگ باشند تا بتوانند دخل دشنمانشان را بیاورند. صحنهی سقوط آزاد سه نفره با زوزهای که میکشند بهترین هدیهی سال نو برای همهی هواداران مرد عنکبوتی است. به زیبایی تکتک شرورهای هر سه فرنچایز مرد عنکبوتی را نجات میدهند تا برای هرکدام تایملاین جدیدی شکل بگیرد و کار TVA را سختتر کند!
و سرانجام پیتر تصمیم میگیرد مسئولیت تمام کارهایش را بر عهده بگیرد. چیزی که مورد انتقاد برخی از مخالفان فیلمهای قبلی مارول/سونی بود. او نهتنها تصمیم دشوار فراموشی همیشگی را میگیرد، که دیگر در زندگی دوستانش هم ظاهر نمیشود تا تبدیل شود به همان پیتر تنهای بازندهی خانهخرابی که خودش باید لباسش را بدوزد و تنهایی قهرمانبازی در بیاورد. لباسی با آبی خیلی روشنتر و بدون تمام امکانات لباسهای قبلی.
در حالی که پایان این فیلم اندوهناک است و همه چیز را برای پیتر ریست میکند، به نظر میرسید به نوعی خداحافظی پیتر با دنیای مارول باشد. به یاد بیاورید که حتی استرینج هم او را از یاد برده. یکی دو سال قبل زمانی که معاملهی جدیدی بین سونی و دیزنی بر سر حضور مرد عنکبوتی در فیلمهای دو کمپانی شکل گرفت، خبر آمد که مرد عنکبوتی هالند/واتس تنها در یک عنوان مارول غیر از فیلم مشترک با سونی ظاهر خواهد شد. اما صحنهی پس از تیتراژ این فیلم درهای جدیدی را باز کرد و کوین فایگی هم تایید کرد فیلمهای دیگری با بازی هالند در نقش مرد عنکبوتی خواهند ساخت. امیدواریم که این اتفاق رخ بدهد و بهترین مرد عنکبوتی تاریخ نه فقط یک بار، که بارها و بارها بر روی پردهی نقرهای ظاهر شود. تا به اینجا اما بهترین فیلمِ نه سهگانهی مارول/سونی/هالند/واتس که بهترین فیلم تاریخ مرد عنکبوتی را برایمان ساختند و باید همین را غنیمت بشماریم و لذتش را ببریم.
شما هم نظرتان را دربارهی این فیلم زیبا بنویسید. آیا راضیتان کرد؟ آیابه نظرتان عظمت کافی را داشت؟ آیا جواب این همه بازاریابی عجیب غریب را توانست بدهد؟ آیا از تغییرات پایانی رضایت داشتید؟ آیا برای دیدن عناوین بعدی هم شور و شوق دارید؟ یا همهی سر و صداهای پیرامون فیلم را زیادهروی میدانید؟
گاف. سین.
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید
soldier1400
soldier1400
۳ فروردین ۱۴۰۱ ۲۱:۰۴
آیا راضیتان کرد؟ خیر آیابه نظرتان عظمت کافی را داشت؟ اصلا آیا جواب این همه بازاریابی عجیب غریب را توانست بدهد؟ به هیچ وجه آیا از تغییرات پایانی رضایت داشتید؟ متوجه منظورتون نمیشم آیا برای دیدن عناوین بعدی هم شور و شوق دارید؟ امیدوارم یک فیلم خوب هم از مارول ببینیم، فیلم های اخیر جذابیت کافی رو به دنبال نداشتند. یا همهی سر و صداهای پیرامون فیلم را زیادهروی میدانید؟ خیلی زیاده روی بود، اصلا فیلم خاصی نبود * بیشترین احساسی که به دنبال داشت، یک سری گفتگوهای کودکانه بود. فضایی کودکانه با شوخی های لوس و بی مزه / طراحی مبارزات هم جذابیت چندانی نداشت. کار گروهی هم جز چند تا پرتاب دست بهمدیگه، من که چیزی ندیدم. بر خلاف فیلم شانگ چی که بسیار جذاب بود در بخش طراحی مبارزات. / درک نکردم تمجیدهای نویسنده مقاله رو / ممنون از اینکه این بار فارسی تر نوشتین، می شدش خوندش.
۲
۱
برای امتیازدهی باید وارد شوید
پاسخ