news-background
news-background

نقد فیلم Passing: من سرکوب شده و تمنای دگربودگی

 

«گذر» (دانلود فیلم Passing با لینک مستقیم) اولین ساخته‌ی ربکا هال که برگرفته از رمان نلا لارسن است، روایت ایرن ردفیلد (تسا تامپسون)، زنی دو رگه و آشفته است که مجبور است برای حضور در برخی از مکان‌ها در آمریکای دوران ممنوعیت، رنگین‌پوست بودن خود را پنهان و سرکوب کند و تظاهر به سفیدپوستی و دگربودگی کند. در یکی از این گشت و گذارها اما، به طور اتفاقی در هتلی مجلل در منهتن، به دوست دوران جوانی‌اش کلر (روث نگا) برخورد می‌کند و متوجه می‌شود که او با جان (الکساندر اسکارسگارد) سفیدپوستی نفرت‌انگیز و ثروتمند، ازدواج کرده است. در نهایت از پس این ملاقات، کلر پایش را به زندگی او باز می‌کند و همین  ورود ناخواسته اما تغییرات ناخوشایندی را برای ایرن رقم می‌زند؛ تغییراتی که آرزو می‌کند کاش هیچ‌وقت با کلر ملاقات نمی‌کرد. اخبار سینمای جهان را از ۳۰نما دنبال کنید.

نتیجه‌ی اولین کارگردانی هال، درام قابل تاملی شده است. درامی که نگاهی است به مسئله‌ی تبعیض جنسیتی و ناخشنودی زنان در دهه‌ی ۲۰ در نیویورک. زنانی که مدام منیت و هویت خویش را پنهان و سرکوب می‌کنند و با نقاب در دل جامعه پا می‌گذارند تا مورد قبول واقع شوند. فی‌المثل کاراکتر کلر با مردی سفیدپوست ازدواج کرده و هیچ نام و نشانی از هویت تقسیم شده‌اش به او نداده است، و البته مدعی است که در چنین سبکی از زندگی آرامش پیدا می‌کند، اما فی‌الواقع او خود واقعی‌اش را پوشانده تا بتواند در اجتماعات سفیدپوستان حاضر شود و خودش را با آن‌ها همسو کند. اما از آنجایی که نمی‌توان در تمام عمر از هویت اصلی فراری بود، پس از برقراری ارتباط مجدد با ایرن، در درونش میل فزاینده‌ای برای بازگشت به جامعه‌ی سیاه پوست زنده می‌شود و به عنوان یک توریست، راهی منطقه‌ی سیاه‌پوستان می‌شود و در همین رفت و آمدها  به سرعت مهمان همیشگی خانه‌ی ایرن می‌شود و با همسرش برایان (آندره هالند) نیز ارتباطی گرم و صمیمی برقرار می‌کند و در این جمع‌بودگی، یک مثلث عاشقانه‌ی محکوم به فنا در قلمرویی فریبکارانه رشد می‌کند.

هال کاملا به عنوان داستان‌نویس پشت دوربین می‌آید و به موضوعات تفکربرانگیز با حساسیت‌های زیبایی‌شناختی فوق‌العاده، رسیدگی می‌کند. در ملاقات ایرن و کلر یک لرزش غیرطبیعی وجود دارد: گویی این دو، آیینه‌ای از امیال و انتخاب‌های  زندگی هم‌دیگر هستند. ایرن در حال عبور از طبقه‌ی متوسط ​​است و به واسطه‌ی دوستی‌اش با رمان‌نویس مشهور سفیدپوست هیو ونتورث (بیل کمپ)، وارد محافل هنری مدرن شده است، او در ظاهر خوشحال است اما از درون حزنی عمیقا در او ریشه افکنده و البته  این حزن با ورود کلر بیش‌تر می‌شود. کلر اما متجاوز، فرصت‌طلب و خطرناک است؛ به قدری که ملاقات تصادفی‌اش با ایرن، باعث دلتنگی شدید هویت سیاهپوستی او شده است، از همین روی میل به دسترسی به زندگی ایرن را دارد و  با انواع و اقسام ترفندها و حیله‌ها با برایان آشنا می‌شود.

بازی‌های بازیگران زن فیلم، تعادل ظریفی از تفاوت‌های ظریف عاطفی و تأثیرات خاص دوره‌ی مدنظر را ایجاد می‌کند. تامپسون، یکی از بهترین نقش‌آفرینی‌هایش را تا به امروز ارائه می‌کند. او، زنی است که در حال فرو رفتن در سوءظنی کور کننده است، و میان تردید‌ها و واقعیت زندگی می‌کند و البته که باید همیشه تصویری از آرامش را حفظ کند، حتی زمانی که از درون در حال شکستن است. او، از هر جهت خود را شکست خورده می‌بیند، چه در زندگی اجتماعی و چه در زندگی زناشویی. برعکس، نگا می‌تواند جذابیتی بزرگ‌تر از زندگی را به تصویر بکشد، در زندگی و روابط ایرن سرک بکشد و با خنده و تظاهر و مظلوم‌نمایی، همه چی را به هم بریزد. البته که این امر با نزدیک‌تر شدن او به برایان به‌عنوان چیزی فراتر از دوستی معمولی، مشهود است. کلر، منطقه‌ی هارلم را به عنوان یک زمین بازی می‌بیند که می‌تواند در اوقات فراغت وارد شود و هر وقت که بخواهد از آن خارج شود.‏من سرکوب شده و تمنای دگربودگی

«گذر» در زیبایی‌شناختی خود اثری دقیق و ظریف است و در فیلم‌برداری سیاه و سفید نیز، سرشار از جزئیات است، ناگفته نماند که از نظر موضوعی هم عدم استفاده از رنگ، حالت دوگانگی داستان و شخصیت‌های آن را افزایش می‌دهد. درام در حالتی رازآلود و بیمارگون شکل می‌گیرد و ریشه‌های غم و حزنی که از ابتدا در آن وجود دارد، آرام‌آرام محکم و سخت می‌شود.

‏ناگفته نماند که اشاره به هالیوود قدیم در فیلم نیز واضح است، از تک‌تک تصاویر گرفته تا شکل استفاده از موسیقی. اگرچه گاهی اوقات این چینش‌ها به طرز وسوسه انگیزی مبهم است، اما در نهایت این فیلم، جزئیات کافی را ارائه می‌دهد و مخاطبین را به مرحله‌ی استنتاج می‌رساند.

با تماشای «گذر»، بهتر است به خاطر داشته باشید که هیچ‌چیز دقیقا آن‌طور که در برداشت اول به نظر می‌رسد نیست. متغییرهای ممکن در اینجا زیاد هستند. آیا ایرن به برایان حسادت می‌کند یا به کلر؟ آیا هدف شهوت نامشروع شوهرش کسی است که قانع‌کننده‌تر از همیشه از معضل رنگ پوست عبور کرده است و دست به دگربودگی و دگر زیستن زده است؟ نکته‌ی حائز اهمیت در این درام آرام‌سوز و جذاب این است که با تمام کلماتِ ناگفته و در میان سکوت‌ها و مکث‌ها است که قدرت روایی فیلم مشخص می‌شود. این اثری تنش‌زا است، تنش‌هایی اجتناب ناپذیر، همچنین این فیلم داستان قربانیان است‌. قربانیانی که در بسیاری از مواقع، یارای پذیرفتن حقیقت  را ندارند و مدام آن را انکار می‌کنند.

در نهایت می‌توان گفت با دیدن سینمایی «گذر» که اکثر مواضع آن در چهارچوب نژادی مشخص و تثبیت می‌شوند، بدون شک جرقه‌ی گفت و گوهای پرشور پیرامون سوالاتی که مخاطب به آن می‌اندیشد و شخصیت‌هایی که مورد بررسی قرار می‌دهد، به‌وجود خواهد آمد. علی‌رغم تمام پاسخ‌هایی که فیلم از ما دریغ می‌کند، به نظر می‌رسد که در این گشت و گذار در جامعه‌ای که فیلمساز به تصویر می‌کشد، جامعه‌ای که آنقدرها هم که ما فکر می‌کنیم دور نیست، من‌های واقعی ایرن و کلر نمی‌تواند واقعاً تحقق پیدا کنند و مدام سرکوب خواهند شد.  شاید اگر آن‌ها بتوانند بر نژادپرستی غلبه کنند، یا راهی بیابند که به واقع از آن عبور کنند و همچون یک شاهد، نظاره‌گر باشند، آن وقت بتوانند از من بودنشان و از خود واقعی‌شان، لذت ببرند و نیازی به تظاهر نداشته باشند و برای دست‌یابی به اهداف مهم‌تر بکوشند.

 

یاسمن اسمعیل‌زادگان

دیدگاه‌ها

برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید