«کیانو ریوز» در آستانه اکران «رستاخیزهای ماتریکس» (Matrix Resurrections) با مجله «اسکوایر» به گفتوگوی مفصلی نشسته و از رابطهاش با «واینونا رایدر»، «ساندرا بولاک» و «ریور فینیکس» گفته و حتی فیلمهای محبوبش را هم برگزیده است.
بولاک ۵۷ ساله در بخشی از این مصاحبه از رابطه خود با ریوز ۵۷ ساله و فیلم «سرعت» (Speed) که او را به شهرت جهانی رساند میگوید و در پاسخ به این پرسش که آیا رابطهاش با ریوز فراتر از دوستی است یا نه میگوید: «نه. اما کسی چه میداند؟ کیانو مردی است که به نظر من، با هر زنی که با آنها قرار گذاشته دوست است.»
بولاک اضافه میکند: «فکر نمیکنم کسی وجود داشته باشد که چیزی وحشتناک علیه او بگوید. بنابراین شاید میتوانستیم ادامه دهیم. نمیدانم. اما نیازی نیست رابطهای جدی داشته باشیم. در مسیرهایی موازی در کنار هم رشد کردیم و به هم احترام گذاشتیم و برای یک شام ملاقات کردیم و سعی کردیم با یکدیگر همکاری کنیم. و هرچه بیشتر زمان میگذرد، بیشتر از انسانیت او شگفتزده میشوم. آیا اگر من را رها کرده بود و خشمگینم ساخته بود حاضر بودم چنین حرفهایی در موردش بزنم؟ احتمالاً نه.»
بولاک در ادامه ماجرایی روایت میکند که یک سال پس از اکران «سرعت» اتفاق افتاده است. آنها با یکدیگر ملاقات کرده بودند و بحث به شامپانی و ترافل میکشد. بولاک اعتراف میکند که تا آن زمان هیچگاه شامپانی را با ترافل ننوشیده بوده و به همین خاطر ریوز تصمیم میگیرد کاری کند. «اسکوایر» مینویسد: «چند روز بعد، بولاک در اتاق نشیمن خانه کوچکی که خریده بود نشسته بود – اولین خانهاش – با دوست دخترش. داشتند ناخنهایشان را لاک میزدند. بولاک صدای وسیله نقلیهای را میشنود و بعد متوجه میشود که صدای موتورسیکلت کیانو است. ریوز زنگ در را میزند، و بولاک در را به رویش باز میکند و او را با دسته گل، شامپانی و ترافل میبیند. ریوز میگوید: «فکر کردم شاید بخواهی شامپانی را با ترافل امتحان کنی، تا ببینی طعمش چگونه است.»»
ریوز سپس از آنجا میرود چون باید به قرار ملاقات دیگری میرسید. او در بخش دیگری از مصاحبه به این ادعای «واینونا رایدر» میپردازد که آنها در پی بازی در فیلم «دراکولا» (Bram Stoker’s Dracula) در سال ۱۹۹۲ «عملاً ازدواج» کردهاند یا نه: «مراسم ازدواجی با حضور کشیشهای واقعی برگزار کردیم. واینونا میگوید ازدواج کردهایم. کاپولا میگوید ازدواج کردهایم. پس به گمانم خداوند شاهد ازدواج ما بوده است.»
ریوز در ادامه دوستی خود با «ریور فینیکس» برادر «واکین فینیکس» را به یاد میآورد که در سال ۱۹۹۳ با یک اووردوز درگذشت. این دو در سال ۱۹۹۱ در فیلم «آیداهوی اختصاصی من» (My Own Private Idaho) با یکدیگر همکاری کرده بودند.
«اسکوایر» در مورد لحظهای که ریوز یادی از فینیکس میکند مینویسد: ««او هست...» کیانو حرف خودش را قطع میکند و لبخندی رو به پایین میزند. سرش خم کرده. چیزی که باعث شد حرفش را قطع کند کلمه هست بود. او هست. فعل مضارع. کیانو نزدیک به سی سال پس از مرگ ریور میگوید: «حرف زدن از گذشته او حس عجیبی دارد. بیزارم از اینکه از گذشته او بگویم. بنابراین تقریباً همیشه از فعل زمان حال استفاده میکنم. او یک انسان خاص، بهشدت اصیل، یکه، زیرک، بااستعداد و شدیداً خلاق بود. اندیشمند. شجاع. و شوخ. و تاریک. و روشن. آشنایی با او فوقالعاده بود. الهامبخش بود. دلتنگش هستم.»
بولاک در این مصاحبه میگوید به یاد میآورد که ریوز چگونه در سوگ دوستش نشسته بود: «او انسانی بسیار تودار است، اما نتوانست این موضوع را مخفی نگه دارد.»
دیدگاهها
مهمان
برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید